«آجر» در سه پرده در مسکو دیوانگی را به صحنه برد

اعضای «آجرها» در پایان قرن گذشته در مصاحبه ای با «ZD» گفتند: «در هر شهر گردشگر پانصد نفر هستند که قطعاً به ما خواهند آمد. از آن زمان، آنها می توانند افراد بیشتری را جمع کنند، اگرچه آنها هرگز به یک گروه استادیوم تبدیل نشدند. از سوی دیگر، آنها جذابیت غیررسمی یک تیم DIY را حفظ کردند که برای گروه‌هایی با زندگی‌نامه رشک‌انگیز غیرمعمول است، یعنی باندی که اعضایش آرزوی رئیس‌جمهوری بودن را ندارند و بدون خدمت‌گزاران غیرضروری با تمام امورشان کار خوبی انجام می‌دهند.

از بیرون، “آجرها” همیشه تا حد فحاشی مانند یک تیم ثابت به نظر می رسید. نوازندگان مختلفی موفق به حضور در گروه شدند، اما از ابتدای قرن، همدستان اصلی – واسیلی واسیلیف (خواننده، گیتار)، دانیل اسمیرنوف (باس، آواز) و وادیم لاتیشف (او جایگزین درامر اوگنی نظروف شد که در سال 2000 بر اثر مواد مخدر درگذشت) – در مکان های خود باقی می مانند.

با موسیقی، همه چیز نیز روشن است، و برای مدت طولانی. هسته رپ، که در اواسط دهه نود به تصویب رسید، هنوز چیزی شبیه به یک خط کلی برای “آجر” است. البته یک تجربه چشمگیر به آنها اجازه می دهد سبک آزاد کنند. مرتبط ترین آلبوم، Senile Insanity (2021)، دارای رگی، بلوز و خیلی چیزهای دیگر است، اما رپ پرانرژی، همراه با گروه های کر کوبنده، همچنان همان چیزی است که کرپیچ ها زمانی برایش دوست داشتند و تا آن زمان آغوش خود را رها نمی کردند. دور

در «جنون سالخوردگی»، تنها تعداد قابل توجهی از مهمانان گروهی با سابقه را ارائه می دهند، از نایک برزوف و ولادیمیر بگونوف تا ایلیا چرت. با این حال، پانزده آهنگ هیچ یک از روتین مورد انتظار در چنین مواردی را احساس نمی کنند. صدایی که با بی توجهی کامل به مد موسیقی، خطوط عضلانی به جای قلاب های بی معنی و پوزخندهای شاد، تحت تاثیر قرار می گیرد.

کنسرت های «آجرها» نیز مدت هاست به رویدادهایی تبدیل شده اند که شور و شوق در آن موج می زند و پس از گذشت این همه سال، چه روی صحنه و چه در سالن، هنوز سرد نیست.

چگونه به نظر می رسید

بدون ادعای اضافی سه نفر روی صحنه، گیتار، باس، درام، سمپلر، صفحه نمایش که فقط لوگوی گروه را نشان می دهد. اما این کنسرت از درون بزرگتر از بیرون بود.

پیش بینی در مورد “آجر” دشوار است. آنها یا به راکرهای شیطانی تبدیل می شوند یا به شاعران خیابانی، و شما فقط در جریان اکشن می توانید درک کنید که گروه در کنسرتی که به آن رسیده اید چه حال و هوایی دارد. این بار روحیه بسیار سخاوتمندانه بود. می توان گفت که واسیا و Kº یک کنسرت در سه عمل برگزار کردند. همچنین صدای گیتار با تمرکز بر آهنگ های جدیدی مانند “25 Years of Clean Heit”، “Learn to Swim” و مقدار زیادی از هیپ هاپ و البته آهنگ های غیررسمی بزرگ وجود داشت.

تماشاگران به سرعت تکان خوردند، اگرچه مردم بیشتر جدی بودند. اکثراً بزرگسالان، با لباس‌هایی که مطابق با الگوهای مد غیررسمی بیست سال پیش مونتاژ شده‌اند، «ببخشید، آیا در صف ایستاده‌اید؟»، «می‌توانم منو ببینم؟»، تقریباً هیچ فحاشی وجود ندارد. با این حال، خیلی زود همه با صدای بلند شعار «داستان واقعی را برای بچه‌ها بگویید» سر می‌دادند و نشان می‌دادند که قصد دارند تا آنجا که ممکن است بالا بپرند.

کل این بت جنگی بسیار طولانی به طول انجامید (سه دوجین آهنگ، اگرچه زمان بندی هنری-راک نبودند، اما به غوطه وری بسیار هیجان انگیز در آلبوم ها و بازدیدهای زمان های مختلف تبدیل شدند)، اما مخاطبان دلیلی برای خسته شدن نداشتند. و همه اینها به این دلیل است که اعضای سه نفر می دانند چگونه تأثیر خوبی بگذارند.

«آجر» در سه پرده در مسکو دیوانگی را به صحنه برد
عکس: کریل سافونوف







طرفداران

خواننده اصلی و نویسنده اصلی این گروه همیشه با عزت نفس مرتب بوده است، اما در قالب کنسرت زنده “آجر” بی رحمانه است. هیچ اتفاقی روی صحنه نمی افتد که بتواند بار دیگر بر اهمیت تاریخی این گروه تأکید کند. هیچ کس برای آنها گیتار در نمی آورد، آنها سخنرانی های معنی دار نمی کنند، مکث های دراماتیک نمی کنند، مردانی با شلوار جین، تی شرت و کلاه بیسبال باقی نمی مانند.

در عین حال، هنرمندان اجازه هیچ گونه آشنایی را نمی دهند (هنوز اهل سنت پترزبورگ هستند)، اگرچه خود را نوعی جنبش هنری معرفی می کنند که در آن شعر و موسیقی اجرا می شود، به نظر ماهرانه و مجدانه، اما نه چندان به طور جدی. و با این سهولت، “Bricks” در طول یک کنسرت یا به Beastie Boys تبدیل می‌شود، سپس به Red Hot Chili Peppers، سپس به Blink 182 تبدیل می‌شود، و در هر شرایطی به خودی خود بسیار قابل تشخیص هستند. نه یک کنسرت، بلکه یک ماجراجویی بزرگ.

موارد منفی

زمانی که مردان بالغ و نسبتاً موفق در مورد ماجراجویی های جوانی، بی پولی عاشقانه و خماری خماری می خوانند، گیرایی وجود دارد. اما آهنگ‌هایی وجود دارند که نمی‌توانید آن‌ها را از نمایش حذف کنید، بنابراین باید به نوعی بیرون بیایید. به طور کلی، معلوم می شود. علی‌رغم پنجاه رفتار اجتناب‌ناپذیر برای عموها، واسیلی، دانیل و وادیم همان Xers‌های معمولی (به قول خودشان) هستند که انگشت در دهانشان نمی‌گذارند. گاز می گیرند و خفه نمی شوند.

عبارت مهمانی

زباله و ضایعات – من اینگونه سرگرم می شوم! – شعار برنامه بیش از بیست سال پیش هنوز مردم را به شاهکارهای کنسرت فرا می خواند.

سخنرانی مستقیم

در مصاحبه با ZD ، رهبر گروه واسیلی “واسیا واسین” واسیلیف در مورد وضعیت فعلی هنر ، پوشش های خود و کنایه با طعنه صحبت کرد.

درباره آلبوم و تور جدید

Senile Insanity تقریبا دو سال پیش منتشر شد، موفق به حساب می آید، در سال 2022 حدود هشتاد کنسرت اجرا کردیم. داستان ادامه دارد، حالا تابستان و سپتامبر شلوغ می شود و آنقدر خنده دار می شود که تمام تابستان هنوز هفته ای یک کنسرت داریم، همه شنبه ها، و بیشتر جشنواره های فضای باز. این شادی است. من آمار نمی گیرم، اما، طبق احساس عمومی، چند کنسرت دیگر وجود دارد. برخی به شوخی می گویند که این به لطف هنرمندان فراری است. این البته طنز است.

درباره شماره های کنسرت تاج

“گاهی با اجرای آنها روی صحنه، فکر می کنم چه نامی برای قایق موتوری که قرار است سال آینده بخرم بگذارم. ما دوست داریم کنسرت های غیرمعمول اجرا کنیم، وظایف خود را تعیین کنیم. فرض کنید در این سالن کنسرت فقط هوی متال هاردکور می نوازیم. و در این نوار بزرگ فقط آکوستیک بازی می کنیم. و در این جشنواره به شدت می خوانیم. دوست دارم تماشاگر را پشت سر خود هدایت کنم و نه اینکه در جریان اصلی زمانه شنا کنم. من واقعاً آخرین آلبوم هایم را دوست دارم، آنها از جهاتی بسیار قوی تر از آلبوم های اول هستند. اما واقعیت این است که پیرمرد چهل ساله ای که به کنسرت ما آمده، تضمین می کند که با مهربانی فریاد بزند: “واسک، “بایکا” را بازی کن!” – و این یک هیجان است.

درباره آلبوم های «آجر» که به کلاسیک این ژانر تبدیل شده اند

«آجرها سنگین هستند»، «مرگ در هیاهو» یا «کاپیتالیسم OO» از نظر عینی زیبا هستند. مردم می گویند که ارتباط خود را از دست نداده اند. اما من به ندرت به این آلبوم‌ها گوش می‌دهم، معمولاً فقط زمانی که لازم باشد چیزی را به خاطر بسپارم. من به سرعت و بدون لذت به قدیمی گوش می کنم. مدت ها بود که فکر می کردم ما یک گروه کاور هستیم که برای خودمان کاور می نوازیم. اکنون، به بیان ملایم، متفاوت به نظر می رسد. اما من نمی خواهم چیزی را در آن رکوردها تغییر دهم. من از ایلیا رپین دور هستم، که طبق افسانه، از دسترسی به هر یک از موزه هایی که نقاشی هایش در آن آویزان است، محروم بود. من می دانم که هر آلبومی که به دنیا منتشر شود یادگار دوران است، همه چیز دقیقاً در آن زمان، مکان و در این شرایط انجام شده است و این نباید اصلاح شود. هنر بدون زمینه کار نمی کند.

در مورد تفاوت بین آلبوم های انفرادی و انتشارات گروهی

اینجا همه چیز خیلی ساده است: «آجر» قطعاً یک اثر جمعی است و آلبوم‌های انفرادی اثر و تألیف یک نفر، بنده حقیر شماست. اگر آلبومی به نام «واسیا وی» ضبط کنم. (در حال حاضر 9 نفر از آنها وجود دارد، از جمله انتشار رقص سابر امسال. – “MK”)، سپس من خودم همه کارها را انجام می دهم. مثلاً برای آلبوم دومم «نمایش دستاوردها» اصلاً به کسی اجازه ورود ندادم، در قالب یک آزمایش. ایده، نوشتن موسیقی، نوشتن شعر، ضبط، میکس، مسترینگ، عکس جلد، انتشار – همه چیز روی من بود، هیچ کس در آن دستی نداشت. به درجات مختلف، من می توانم همه اینها را انجام دهم، و تکنولوژی اجازه می دهد. با جدیدترین آلبوم، «رقص صابر»، هوشمندتر، از دی‌جی معروف آلمانی کریستف شراینر استفاده می‌کند و بک‌ام‌سی، MC Dagon درخشان را در خود دارد. به شدت توصیه می شود، خود آلبوم بسیار ایدئولوژیک است.

درباره ثبات ترکیب و امور خارج از گروه

ما با احترام به همدیگر، دیپلماسی، ظرافت، ادب در کنار هم هستیم. تمایل به کمک در صورت نیاز. این من به معنای وسیع هستم. علاوه بر “آجر” کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد. دانیل نیکولاویچ در گروه مهندسی صدا شرکت واحد ایالتی سنت پترزبورگ تدریس می کند، او دانشیار، کاندیدای علوم فنی، حجم کار زیاد، بسیار خسته است. وادیم معلم ممتاز طبل است، او بیست شاگرد دارد. خوب، من گاهی در مورد ترانه سرایی سخنرانی می کنم، نقاشی های بوم را با رنگ روغن می کشم و در حال حاضر دارم یک کتاب را تمام می کنم.

در مورد کنایه و کنایه در متون

چه طنزی، من هیچی نمی دانم، طنزی در کار نیست. ما مردم ساده ای هستیم، بیایید به فرهنگ لغت دال نگاه کنیم، ببینیم «کنایه» چیست: «کنایه، گفتاری است که معنی یا معنای آن در مقابل معنای لغوی کلمات است. تمسخر ستایش، تایید ابراز censure; تمسخر؛ ستایش که از سرزنش بدتر است». من چنین چیزی را در آثار ادبی‌ام نمی‌بینم، از بیرون نگاه می‌کنم. و کنایه به طور کلی برای من به عنوان یک پدیده منزجر کننده است. بدبینی هم همینطور.