آلبوم های آوریل: متالیکا شفا می دهد، شوفوتینسکی زنان بالغ را انتخاب می کند

آلبوم های آوریل: متالیکا شفا می دهد، شوفوتینسکی زنان بالغ را انتخاب می کند

در صنعت موسیقی، ماه های اخیر با بازگشت چهره های سرشناس از سبک های مختلف به بازی مشخص شده است. در میان انتشارات اواسط آوریل، آلبوم هایی از هنرمندانی نیز وجود دارد که این حق را برای خود به دست آورده اند که با انتشارهای جدید وقت خود را صرف کنند. MK گوش می دهد و نتیجه می گیرد.

متالیکا / 72 فصل

یک آلبوم تمام قد متالیکا حداقل از نظر انتظارات چیزی شبیه یک بلاک باستر بزرگ است. نوازندگان تا زمان انتشار مخاطب را عذاب ندادند و به تک آهنگ ها پرداختند و همه آنها بسیار امیدوار کننده به نظر می رسیدند. در طول وقفه هفت ساله بین آلبوم ها، احتمالاً می توان یک انقلاب جدی ایجاد کرد، اما واضح است که این بخشی از برنامه های گروه نبود.

یک بار آنها سعی کردند کاری مشابه در آلبوم Load (1996) انجام دهند، اما هارد راک به جای ترش و مدل های موی مد روز به جای موهای کلاسیک بلافاصله برای طرفداران بی احترامی شد. از آن زمان، متالیکا به شدت مراقب آزمایش‌ها و تلاش برای توجیه انتظارات عمومی در همه چیز بوده است.

این آسان نیست، زیرا عموم مردم، البته، یک آلبوم دیگر از Master Of Puppets، … And Justice for All یا Black می خواهند. هیچ کدام از اینها اصلاً در 72 Seasons وجود ندارد، در درجه اول به این دلیل که بازدیدهای مقیاس قبلی به وضوح جواب ندادند. اما چیز دیگری وجود دارد.

نام 72 فصل به دوره شکل گیری فردی اشاره دارد که از تولد تا بزرگسالی فقط هفتاد و دو فصل زندگی می کند. هر دوازده قطعه آلبوم اثر روان درمانی خاصی دارند. موقعیت‌های بحرانی مختلفی در متن‌ها کار می‌شود و موسیقی، اگرچه بسیار بارگذاری شده است، اما هنوز فرصتی برای درک زیبایی خشن بسیاری از آهنگ‌ها می‌دهد.

گهگاهی، نوازندگان با گذشته خود معاشقه می‌کنند، ظاهراً نمی‌توانند از آن دور شوند، اما نکته در اینجا خیلی در میل به یادآوری دهه هشتاد نیست، بلکه در این است که چگونه آن را به دست می‌آورند. و خیلی خوب بازی می کنند. احتمالاً برای تقلید از شور و شوق جوانی، اکنون برخی از برنامه های پردازش صدا عاقلانه در استودیوها وجود دارد (پاکسازان قبلاً تمام نیزه های خود را در بحث در مورد اینکه لارس اولریش هنگام ضبط درام از ماشین های درام استفاده می کند یا همه چیز منصفانه است شکسته اند) اما اگر گول نزنید. با افکاری در مورد توطئه موسیقی جهانی، می توان گفت که متالیکا جدید به طور کلی به طرز خیره کننده ای بلند، تهاجمی و فراگیر به نظر می رسد، همانطور که در یک زندگی ایده آل به نظر می رسد.

طبق استانداردهای امروزی، آهنگ های طولانی تر از پنج، شش و حتی هفت دقیقه تقریباً شبیه اپرای راک به نظر می رسند. و هنگامی که برخی از طرفداران در بازخورد خود شکایت می کنند که گروه خوب است که یک ویرایشگر استخدام کند، چنین اظهارنظری ایده کاملاً بدی به نظر نمی رسد. شاید کوتاه‌ترین‌ها در کنسرت‌ها با هیجان همراه شوند: Lux AEterna و Too Far Gone?. آنها چیزی شبیه تراش با روحیه دهه هشتاد دارند، یعنی مهارتی که باعث تپش قلب ها می شود.

با این حال، نوشتن بقیه محتویات آلبوم در حالت خسته کننده و گرافیومانی، به بیان ملایم، منصفانه نیست. بسیاری از این آهنگ ها، اگر نه بلافاصله، اما هنوز هم به قلب و ذهن. آشکارترین نمونه از Inamorata نهایی. کمی بیش از یازده دقیقه زمان اجرا و نوری واضح در انتهای این تونل بسیار طولانی.

میخائیل شوفوتینسکی / سیاه روی سفید

به افتخار تولد 75 سالگی خود، افسانه شانسون آهنگ های جدیدی را منتشر کرد و بازسازی هایی از موفقیت های صندوق طلایی را به آنها اضافه کرد. ممکن است سخت‌ترین کار، پیوستن به آهنگ‌هایی بود که سال‌ها و فاصله‌ها بین آن‌ها وجود دارد. در پایان، این تا حد زیادی به این دلیل بود که این هنرمند و تیم استودیویش از وسوسه شیک ساختن صدا اجتناب کردند.

از نظر مد، اتفاقا، میخائیل زاخارویچ از یک اشتباه دور است. اتحاد اخیر او با Yegor Creed هنوز سرد نشده است، در نتیجه آیات تلاوت در میم هیت 3 سپتامبر ریشه دوانده است. مخاطبان مسن تر آهنگ های مشترک با اسطوره هیپ هاپ محلی Bad Balance را به خاطر می آورند و باید اعتراف کرد که خواننده در آنجا اصلا شبیه یک هنرمند یکپارچهسازی با سیستمعامل ناامید به نظر نمی رسید. Shufutinsky به طور کلی بسیار بیشتر از آن است، زمانی او VIA “Leisya Song” را رهبری می کرد، که به وضوح به صلاحیت های بالای موسیقی اشاره می کند، و معلوم شد که بیشتر به دلایل تجاری در شانسون است.

احتمالاً این تجربه بود که هنرمند را ترغیب کرد که بهتر است آثار کلاسیک خود را کمی بازسازی کند تا بازسازی. با این حال، “برای خانم های دوست داشتنی”، “به ما برای یک نور بیا”، “اودسا-ماما” و سایر آثار از قبل در ژانر خود اساساً خوب هستند و بهتر است به دنبال خوبی از خوب نباشیم. شوفوتینسکی با منطقی مشابه به آهنگ های جدید نزدیک شد. بعید است که هنرمند از ترتیبات غیرمنتظره بترسد، بلکه او آگاه است که در زیر خط های لاریسا روبالسکایا “من تو را دوست دارم، یک زن بالغ با آثاری از سال های گذشته” دلیل خاصی برای قرار دادن باس های مد روز وجود ندارد.

در نتیجه، فقط خبرهای خوب برای طرفداران میخائیل زاخاروویچ است. تمام نوزده قطعه آلبوم مانند یک همراهی عالی برای یک عصر دیوانه در بهترین رستوران NEP در شهر به نظر می رسد. و گرفتگی صدا همراه با نت های شاد هنوز سر جای خود هستند و احساس بسیار خوبی دارند.