استیون سیگال به مستند فرار به آمریکا آمد

سگال به فیلم “جهش” ساخته گیدر ژیتسکیت آمد که “Artdokfest” را پایان داد. اکنون شوخی ها پایان ندارند: شاید او تصمیم گرفت از روسیه دوباره به ایالات متحده بپرد. قهرمان فیلم ، ملوان لیتوانیایی سیماس کودیرکا ، داستان جهش خود به آزادی در طول جنگ سرد را به یاد می آورد. یعنی این تصویر با انتخاب خود سگال اصلاً منطبق نیست. اگر یک شهروند اتحاد جماهیر شوروی در تلاش برای ورود به ایالات متحده آمریکا است و خطر زندگی او را تهدید می کند ، پس یک بازیگر هالیوود از آمریکا بدون هیچ خطری به ما مراجعه کرد.

همزمان شعبه لورل در سالن بعدی ارائه شد. برخی از نامزدها در سالن حضور داشتند – یکی از تصویر ، دیگر هیچ. شخصی به صورت آنلاین پیوسته است. این رویداد برای عموم بسته بود و سازندگان فیلم مجبور شدند دعوت نامه هایی را که از قبل به دلایل امنیتی ارسال شده بود ، پس بگیرند.

بهترین فیلم فیلم “کاتیا و واسیا به مدرسه می روند” ساخته یولیا ویشنویتسکایا ، فیلمبرداری شده در منطقه تولا بود. این اولین ویشنوتسکایا در متر کامل است. قهرمانان آن معلمان جوانی هستند که رویکرد آنها به تدریس در روش معمول مدرسه نمی گنجد. کاتیا ، که به دانش آموزان کلاس هشتم ادبیات تدریس می کرد ، فارغ التحصیل رشته فیلمنامه نویسی VGIK است. او به عنوان داوطلب در مراسم شرکت می کرد و از آنچه اتفاق می افتد جلوی دوربین فیلمبرداری می کرد. او مجبور شد مدرسه را ترک کند – در کادر آموزشی درک نمی کرد. اما فیلم زنده به نمایش درآمد.

“بهترین فیلم تلویزیونی” – “زندگی انسانی. آخرین مصاحبه »توسط سرگئی کارپوف ، بر اساس مصاحبه با یک متخصص سرطان ، آندری پاولنکو ، که تحت هشت روش« شیمی درمانی »قرار گرفت ، سخت ترین جراحی که در واقع معده او را محروم کرد. کار بر روی این نقاشی سه سال به طول انجامید. سرگئی کارپوف برای مشاوره به همکار ارشد خود الكساندر راستورگوف مراجعه كرد كه از این فیلم انتقاد كرد. اما سرگی وقت نداشت که به او پاسخ دهد: راستورگوئف سه روز بعد در اتومبیل کشته شد. با دریافت جایزه ، برنده جایزه ای را بیرون آورد ، جرعه ای با این جمله نوشید: “آندری ویسکی را دوست داشت.”

“بهترین فیلم محبوب علمی ، آموزشی” – “جزیره بورومسکی” ساخته اولگا استفانوا در مورد صعب العبورترین قبرستان کشور ، جایی که کاوشگران قطبی که در قطب جنوب مرده اند ، دفن شده اند. گروهی از علاقه مندان کارهای اضطراری و بهبودی را آغاز کردند و با مقاومت شدید افراد با نفوذ روبرو شدند. با این وجود ، 48 قبر مرتب شدند.

جایزه بهترین اولین بار – “Shtetl” ساخته کاتیا اوستینوا – به آنا دروبیچ آهنگساز فیلم تعلق گرفت و این کارگردان فقط در اکران حضور داشت. بهترین فیلم هنری “سایه های کودکی شما” ساخته میخائیل گوروبچوک بود. ناتالیا کالانتاروا ، مدیر آرشیو اسناد عکس و فیلم دولتی روسیه ، به دلیل سهم خود در وقایع نگاری سینما ، جایزه دریافت کرد.

معمولاً در روز اعطای جایزه Laurel Branch ، نتایج Artdocfest خلاصه می شود. امسال این مسابقه به بهار موکول شد ، اما در حال حاضر بخشی از مسابقه نمایش داده شد. بنابراین ارائه به مسابقه Artdoxet محدود شد. این شامل فیلم های ارسال شده توسط نویسندگان در اینترنت بود. حاضران از خون سفید میخائیل جنین تجلیل کردند. هیئت منصفه متشکل از مستندساز چک ، فیلیپ رموند ، هنرمند میخائیل وروبل و نویسنده آلیسا گانیوا به “الكاندر كونونوف” و یوری میخائیلین اولین “داستانی برای ناتاشا” جایزه اهدا كرد. جایزه ویژه توسط آنا درانیتسینا به “متخصصان” اهدا شد و جایزه اصلی به فیلم “آنها بیش از حد رویا کردند” ساخته الکساندر فدوروف.

اولین شخصیت ویتالی آکیموف







از میان نامزدهای فیلم “اولین” ویتالی آكیموف بود كه فیلم سیاه و سفید “پسر” را فیلمبرداری كرد. وی در مسابقه جشنواره اصلی مستند در اروپا IDFA و Artdocfest شرکت کرد. “من می خواستم چند سوال از پدرم بپرسم ، که در زندگی من نبود زیرا در زندان بود. من تصمیم گرفتم با او ملاقات کنم. ” او خود اهل آرسنیف ، نزدیک ولادی وستوک است و به مدت سه روز در آنجا فیلمبرداری کرده است. من به فیلم بزرگی فکر نمی کردم. اما قهرمانان باز بودند ، از آنجا که ویتالی پدرش را آورد ، آنها اجازه ورود به زندگی آنها را داشتند. بنابراین یک تصویر جدی و بسیار با استعداد از نظارت تصویری حاصل شد.

این کارگردان این س askedال را از خود پرسید: «قهرمان کیست؟ من یا پدر؟ ” اما یک پسر فوق العاده روی صفحه نیز وجود دارد که به طور تصادفی ظاهر شد. همانطور که ویتالی می گوید ، به لطف ذات لطیف و گشودگی ، فیلم شکل گرفت. ایده ساخت تصویری از خانواده ام در روند کار ایجاد شد. و سیاه و سفید شد زیرا “از نظر رنگ واقعیت روسی ما حتی طبیعت گرایانه تر به نظر می رسد.” ویتالی هیچ تحصیلات حرفه ای ندارد. او یک قلاده است ، در کلاس های الکساندر سوکوروف شرکت می کند ، عمدتا در مورد افراد خلاق ، حتی باله شلیک می کند.

یکی دیگر از اولین استعدادهای درخشان Artdokfest ، نیکولای ویکتوروف است. فیلم “چرم” وی در شبه جزیره کولا فیلمبرداری شد. قهرمان خود کارگردان را هنگام فیلمبرداری از ایستگاه در Kirovsk پیدا کرد. ایلیا آمد و پرسید: چرا به هر چیز مزخرفی شلیک می کنید ، چیز جالب تری وجود دارد. کارگردان مشتاق نمی دانست چه اسکلت هایی را در کمد پیدا می کند. مخاطب ایلیا را دوست ندارد ، زیرا او افراد ضعیف تر را تحقیر می کند ، به ویژه ویتالیک ، کارگری سخت که از 15 سالگی مشروبات الکلی می نوشد. ویتالی زنده نماند تا اولین نمایش را ببیند ، اما ما از اعتبار فیلم دیگری می فهمیم.

شما “چرم” را تماشا می کنید و فکر می کنید که چگونه کارگردان نمی تواند دخالت کند ، ایلیا را متوقف کنید ، از شخصیت دیگری محافظت نکنید. نیکولای ویکتوروف ، با پیش بینی سال ، توضیح می دهد: “اگر من می گفتم:” ضربه نزن ، از سخنان زشت استفاده نکن “، این فیلم اتفاق نمی افتاد. در تمام مدت فیلمبرداری ، من به او لبخند زدم ، گفتم که او همه کارها را درست انجام می دهد. این یک مسئله اخلاقی غیرقابل حل در ساخت فیلم مستند است. “

این واقعیت که ایلیا و ویتالی به یک باره قهرمان دو فیلم یک رقابت شدند ، به خودی خود بی نظیر است. آنها همچنین در فیلم آلمانی “Garazhane” (از کلمه “گاراژ”) ساخته ناتالیا افیمکینا بازی کردند که اولین نمایش آن در برلیناله بود. در “چرم” ایلیا مانند یک هنرمند فصلی رفتار می کند. او عملاً با یک چمدان راه می رود ، گفته می شود مربوط به سال 1946 است ، در مورد فتح مسکو صحبت می کند ، جایی که او مانند یک قهرمان بازگشت از جنگ به نظر می رسد. در “Garazhany” او متواضع تر است. مرتکب قساوت نمی شود.

قهرمانان تصویر آلمانی بهترین زمان خود را در گاراژها می گذرانند. چه کسی اسلحه را جمع می کند و با لباس نظامی آلمان می رود تا کوه ها را تسخیر کند. چه کسی به شبیه ساز مشغول است ، بلدرچین تولید می کند ، آیکون تراش می دهد ، تمرین می کند. ویتالیک در هر دو عکس در حال تعمیر یک وسیله نقلیه مرده است. زیبایی اطراف فوق العاده است – آسمان های شعله ور ، برف کور کننده. و درست در آنجا – یک خط کسل کننده از گاراژها ، زندگی غیررسمی. خیلی ها خواب رفتن را می بینند. هر کجا که. ایلیا در حال صحبت با پرتره رئیس جمهور است: “من فقط یکی دارم ، داداش. نگاه می کنی ، هرگز لبخند نمی زنی ، همیشه جدی. ” از اعتبارات دریافت می کنیم که ویتالی در 25 مه 2018 در سن 36 سالگی درگذشت. او در مسکو زندگی می کرد ، و او یک دوست دختر داشت ، او برای او هشت گل رز آورد ، فقط اکنون او سوزانده شد و اجاق را ذوب کرد.

یکی از قدرتمندترین فیلمهای جشنواره – “نهنگی از لورینو” ساخته ماچئی کوسکه ، مستندساز لهستانی – در چوکوتکا در روستای لورینو فیلمبرداری شد ، جایی که فیلیپ یوریف فیلم داستانی “نهنگ” را که در ونیز جایزه دریافت کرد ، فیلمبرداری کرد. نهنگ ماهی منبع زندگی کل مردم است. صید نهنگ به معنای زنده ماندن در زمستان است. و شکار برای او کشمکش بین انسان و طبیعت است. نهنگ ها و چوکچی در آستانه انقراض قرار دارند. شکارچیان هنوز با نهنگ می جنگند و خورندگان چاقو و سطل هم اکنون در ساحل منتظرند. نهنگ قصابی است و بلافاصله گوشت خام خورده می شود. یکی برای تغذیه روستا کافی است. تصاویر گرفته شده در خانه ماهیگیران شبیه نقاشی های رامبراند است. صلیب قبرستان صفحه را می پوشاند ، پشت آن دریای شمالی بی پایان قرار دارد. آبهای آن در اولین قابها با خون یک نهنگ کشته شده قرمز رنگ است.

ماچی کوسکه به دلیل همه گیری به مسکو نیامد ، ما به صورت آنلاین صحبت کردیم. مترجم نیامد – دما افزایش یافت. هیچ جایگزینی پیدا نشد. اما ماچی روسی صحبت می کند و دوست دارد به روسیه بیاید ، او بیش از یک بار به شمال ما رفته است. لورینو از یک آلبوم عکس در مورد وجود روستا اطلاع پیدا کرد ، می خواست فقیرانی را که در لبه دنیا زندگی می کنند ببیند و بفهمد چرا آنها فرار نکردند. ماچی گفت: “من می خواستم مخاطبان نسبت به مردم چوكوتكا مانند خود احساس كنند.”

کارگردان ویتالی مانسکی







“شادی” ساخته اولین Daria Slyusarenko از سن پترزبورگ قبلاً در جشنواره مستند لایپزیگ شرکت کرده است. این کارگردان قبل از فیلمبرداری از قله بزرگ دیدن نکرده ، اما اکنون مشغول فیلمبرداری مجموعه ای درباره سیرک است. همه چیز خوب شروع شد. داریا به قهرمانان بالقوه نزدیک شد ، از آنها پرسید که آیا دوست دارند در فیلم های مستند شرکت کنند یا خیر و رضایت گرفتند. او سه ماه در یک قله بزرگ زندگی کرد ، شب را در یک تریلر ترامپولین گذراند. سیرک در حال سفر از شهری به شهر دیگر نقل مکان کرد. مربی مارینا مرتباً با شریک زندگی خود دعوا می کرد. دلقک والرا در حال مرتب سازی رابطه با دلقک یانا بود. روی یک پاشنه کوچک ، ملکه ها و پادشاهان آنها قرار دارند. داریا اسلیوسارنکو می گوید: “من می خواستم این دنیای سیرک در حال مرگ را به تصویر بکشم.” قهرمانان “شادی” را ندیدند چون همه گیر آنها را پراکنده کرد. اما تریلر کافی است تا مربیان رسوایی کنند. آنها با وحشت از آنچه در صفحه می بینند برای کارگردان پیام های صوتی می فرستند. ویتالی مانسکی به عنوان یک رفیق ارشد توصیه کرد: “از نمایش فیلم به قهرمانان نترسید.”