به طور رسمی ، والنتینا سرووا عنوان هنرمند خلق اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را نداشت (فقط افتخار داشت). با این حال ، در سالهای قبل از جنگ و پس از جنگ ، محبوبیت آن در کشور واقعاً در سراسر کشور بود. این بازیگر سپس به همراه لیوبوف اورلووا و مارینا لادینینا بخشی از پیروزی زیباترین قهرمانان نمایش اتحاد جماهیر شوروی بود.
با این حال ، این جمله مشهور از ابتدا متولد نشده است: زیبا متولد نشوید ، اما خوشحال به دنیا بیایید. خوشبختی ، خوشبختی تمام عیار زنانه ، سرنوشت والنتینا سرووا را جبران کرد ، دوزی بسیار ناچیز.
وی در سن 19 سالگی عاشق قهرمان جنگ ، خلبان آزمایشی آناتولی سرووف شد که استالین شخصاً او را می شناخت و از او قدردانی می کرد. عاشقانه گردباد آنها که پس از اولین ملاقات به سختی پدیدار شد ، ظرف چند روز با یک عروسی پایان یافت. اما عقده خانوادگی خیلی دوام نیاورد. دقیقاً یک سال بعد ، در ماه مه 1939 ، “شاهین استالین” پرشور در جریان پرواز آزمایشی بعدی بر روی یک جنگنده سقوط کرد.
والنتینا سرگئونا در جریان اجرا ، جایی که نقش اصلی را بازی می کرد ، از این فاجعه مطلع شد. با این حال ، او جرات و اراده داشت که تمام صحنه هایش را تا آخر ، بدون اینکه نگاهی به کسی بیندازد ، تمام کند. و چند ماه بعد ، بیوه جوان صاحب پسری شد که او را به نام پدرش آناتولی نامید.
برای مدت طولانی او نمی توانست مرحوم انتخاب شده سروف را فراموش کند. با این حال ، به تدریج او شروع به توسعه روابط با نویسنده مشهور شوروی ، کنستانتین سیمونوف کرد.
شاعر و نمایشنامه نویس موفق ، مورد علاقه مقامات رسمی ، عاشق سروا در جنگ قبل از جنگ 1940 ، یک محاصره طولانی مدت از این زیبایی را بر عهده داشت: او در تمام اجراهای شرکت کننده با او شرکت کرد ، به زیبایی از او مراقبت کرد ، دسته های گل اهدا کرد ، شعرهای جدید خود را به او اختصاص داد ، از جمله که به یکی از “سرودهای” شناخته شده جنگ بزرگ میهنی تبدیل شد – “منتظر من باش”.
والنتینا واسیلیوانا بلافاصله تسلیم نشد. او پس از ناراحتی عاشقانه با روکوسوسفکی به پیشرفت های سیمونوف پاسخ داد. بتهای مردم شوروی – نویسنده و بازیگر – در سال 1943 ازدواج کردند.
در این ازدواج ، والنتینا را دوست داشتند ، اما او ، همانطور که بسیاری از او را مطمئن بودند ، فقط به سیمونوف اجازه داد که خودش را دوست داشته باشد ، و احساساتی را نسبت به او به اندازه عمیق آناتولی سرووف یک بار در دلش نگه نداشت.
طی چند سال آینده ، سیمونوف و سرووا درخشان ترین زوج اتحادیه ، سعادتمندترین زوج محسوب می شدند. با این حال ، مشکلات قابل توجهی در پشت بهزیستی خارجی وجود داشت. سیمونوف از اولین ازدواج با فرزند والنتینا واسیلیوانا رابطه ای نداشت و اصرار داشت که این نوجوان با شخصیت دشوار و عادات بیش از حد آزاد به یک مدرسه شبانه روزی اعزام شود. “شاهکار” جنایتکارانه آناتولی نقش تعیین کننده ای در تصمیم گیری داشت: پسری در جمع دوستانش خانه داعش را آتش زد.
دختر ماشا ، که در سال 1950 در “خانواده طلایی” متولد شد ، چند سال بعد نیز از مادرش جدا شد: مادربزرگ او را به پرستاری برد. و بعد از مدتی دیگر ، در سال 1957 ، کنستانتین سیمونوف سرووا را ترک کرد و به زودی رسماً خواستار طلاق از او شد.
دلیل چنین مشکلاتی که برای والنتینا واسیلیوانا رخ داده بود ، اعتیاد پیش رونده وی – اعتیاد به الکل بود. همه چیز با اعیاد دلپذیر برگزار شده در خانه سیمونوف آغاز شد. سپس الکل به نظر زن راهی خوب برای “خنثی سازی” خاطرات اولین عشقش که هرگز فراموش نکرده بود ، در مورد مشکلات و درگیری های ناشی از کار …
اما چنین “عصای جادویی” ، پیچ و تاب خورده و ضربه ای دردناک است. دوزهای منظم “مقوی” شراب بیشتر و بیشتر می شد و همراه با افزایش آنها ، امور بازیگر زن در زمینه حرفه ای او بدتر و بدتر می شد. اعتیاد به الکل فقط روند طبیعی زیبایی طبیعی را تسریع می کند که ناگزیر با افزایش سن کم می شود. و از دست دادن چنین گنجی ، که برای بازیگر زن بسیار مهم است ، شروع به تأثیر در تقاضای سرووا در میان کارگردانان تئاتر و سینما کرد. نقش های او کمتر و کمتر می شد ، آنها بیشتر و بیشتر اپیزودیک می شدند … خود سرووا تنها یک روش برای مقابله با چنین بدبختی پیدا کرد – با کمک همان الکل.
مارپیچ فاجعه بار سال به سال از بین می رود. در مواردی که والنتینا واسیلیوانا هنوز هم می توانست به صحنه برود ، ظاهر او باعث تعجب ، حتی شوک تماشاگران شد: «آیا این همان سرووا است؟ نمیتونه باشه! زیبایی سابق کجاست؟ “
در اوایل دهه 1970 ، این ستاره سابق در گروه تئاتر استودیوی بازیگر فیلم قرار گرفت ، جایی که او فقط در یک اجرا بازی کرد. و در فیلمبرداری سرووا در این دوره ، فقط دو نقش پرفروش در فیلم های “زنگ های کرملین” و “فرزندان وانیوشین” اضافه شد.
حتی بازگشت پسر ارشد به خانه نیز زن را نجات نداد. در طول سالهای گذشته آناتولی جرات کرده است. پسر در مدرسه شبانه روزی از همسالان خود به هیچ وجه تربیت صحیح را دریافت نمی کند. او نمی خواست کار کند ، علاوه بر این ، او زودرنج بود ، در اعمال خود محدود نبود ، علاقه به الکل داشت … همه این “دسته گل” فقط منجر به رسوائی با مادرش شد. و در سال 1974 ، آناتولی سرووف 35 ساله در اثر اعتیاد به الکل درگذشت.
در اواسط دهه 1970 ، اثری از هنرمند درخشان سابق ، زیبایی که به یکی از سمبل های جنسی اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد ، همانطور که اکنون می گویند ، در والنتینا سرووا باقی نماند. یک زن مسن با لباس ضعیف ، غالباً مست که وقت خود را با نوعی افراد حاشیه ای سپری می کرد …
وی آخرین بار در 10 دسامبر 1975 زنده دیده شد: سرووا برای دریافت حقوق ناچیز خود به تئاتر آمد. پس از آن ، والنتینا واسیلیوانا ناپدید شد. چند روز بعد ، یکی از آشنایان بازیگر زن که هنوز در تلاش برای برقراری رابطه با او بود ، نگران شد: سرووا سرسختانه به تماس های تلفنی او پاسخ نمی داد. این زن که احساس کرد چیزی اشتباه است ، به خانه بازیگر زن رفت و جسد خود را در راهرو آپارتمان یافت.
با توجه به نتایج معاینه ، جرم شناسان به این نتیجه رسیدند که مرگ بازیگر زن در شب 11-12 دسامبر 1975 رخ داده است. در مورد دلایل آن ، هیچ نتیجه گیری صریح و روشن بیان نشده است. آنها زخم هایی را روی بدن سرووا پیدا کردند و هماتوم گسترده ای صورت او را از شکل درآورده است: یا والنتینا واسیلیوانا هنگام سقوط خود به سر او ضربه می زند ، یا کسی او را می زند …
پرونده جنایی در مورد واقعیت مرگ ناگهانی والنتینا واسیلینا سروا هرگز مورد جابجایی قرار نگرفت. با این حال ، در مسکو ، مرگ یک بازیگر معروف 58 ساله شایعات و سوions ظن های زیادی را ایجاد کرده است. حتی شایعاتی وجود داشت مبنی بر اینکه مدتی بعد در یکی از میخانه های کلانشهر فلان شخص مست با صدای بلند به همراهان نوشیدنی خود می گفت که چگونه “این سروو” را “به سختی” کوبیده است و حتی دلیل آن را توضیح داده است. مانند ، او انتقام پسرش آناتولی را گرفت ، – “یار” او که اوقات زیادی را با هم می گذراندند: “او او را در جوانی به سرنوشت خود واگذار کرد.”