“سیل” زامیاتین به منطقه درگیری نظامی نقل مکان کرد

“سیل” زامیاتین به منطقه درگیری نظامی نقل مکان کرد

ایوان I. Tverdovsky “سیل” را بر اساس داستانی به همین نام از یوگنی زامیاتین و داستان او “شمال” فیلمبرداری کرد. در قدیم این فیلم قطعا به جشنواره های جهانی راه می یافت، اما در این شرایط نادیده گرفته شد.

ایوان I. Tverdovsky دیگر یک کودک اعجوبه نیست، او را با خاویر دولان کارگردان جوان و اولیه کانادایی مقایسه کردند. هر دو رشد کرده اند. ایوان استاد با سابقه ای است که فیلم های غیرداستانی “کلاس اصلاح”، “جانورشناسی”، “پرتاب” را ساخته است که توسط هیئت داوران اصلی جشنواره بین المللی فیلم کارلووی واری، “کنفرانس”، فیلم های غیرداستانی مورد تقدیر قرار گرفت. در عین حال، او فقط 33 سال دارد و با رده “کارگردان جوان” (تا 35 سال) مطابقت دارد، اما عجله ای برای دعوت به مسابقات جوانان ندارد، زیرا برای یک دوره مبتدی نبوده است. مدت زمان طولانی.

در ماه دسامبر، در جشنواره Zimny ​​در مسکو، یکی از نقش های اصلی، آنا اسلیو، که قبلا در Podbrosy ایوان I. Tverdovsky بازی کرده بود، جایزه بهترین بازیگر زن را دریافت کرد. در «سیل» نقش مربی را بازی کرد.

“سیل” یک بار به منطقه درگیری نظامی منتقل شد. در تئاتر درام روسیه. N.A. Bestuzhev در Ulan-Ude، کارگردان سرگئی لویتسکی به عنوان “تقریبا یک فیلم در هفت فصل” تعریف شد. زامیاتین نیز هفت عدد از آنها را دارد. روزی نوشت: امروز همه چیز هم گهواره است و هم کفن: کفن برای شام است، گهواره برای فردا. قهرمانان نمایش افراد باهوشی هستند، متأسفانه یکدیگر را دوست دارند. صوفیه و تروفیم او می گوید: “شما بچه به دنیا نمی آورید، همین است.” ناباروری همسرش باعث سرد شدن او می شود. وقتی دختر خوانده گانکا در خانه ظاهر می شود، همه چیز تغییر می کند. تروفیم با اشتیاق نسبت به او ملتهب است. سوفیا تبر را می گیرد. بعد از جنایت توبه می آید. گانکا با لباسی به رنگ خون مدام او را تعقیب خواهد کرد. روی سر سوفیای بدبخت، تکه‌های گچ به معنای واقعی کلمه از سقف می‌افتد و بازیگر با ظرافت از سقوط سنگ طفره می‌رود. شما بلافاصله نخواهید فهمید که هزاره در حیاط چیست، جزیره ای که قهرمانان در آن زندگی می کنند کجاست. یک جنگ مدرن وجود دارد، خانواده ای از پناهندگان از بالکان در خانه ظاهر می شوند. فقط برای همه به نظر می رسد که در جایی که ما نیستیم انفجارها رعد و برق می دهند. نزدیک هستند. تولد کودکی که مدتها در انتظارش بود قادر به تسکین رنج نیست. همه جا بیزاری، خون هدر رفته. کارگردان، به اعتراف خودش، به بررسی ماهیت خشونت، از خشونت خانگی کوچک تا خشونت در سیاره زمین می پردازد.

سیل “زامیاتین در سال 1992 توسط کارگردان شوروی-لیتوانیایی ویتاوتاس ژالاکیوویچوس فیلمبرداری شد. تابلوی او “جانور از دریا بیرون می آید” نام داشت. و در سال 1994 اولین نمایش فیلم در لوکارنو انجام شد. “سیل” اثر ایگور مینایف، که در فرانسه زندگی می کند، جایی که سوفیا توسط ایزابل هوپرت بازی می کرد، تروفیم که نسبت به همسرش سرد شده است و آشکارا با یک همسایه یتیم – بوریس نوزوروف – زندگی می کند. این اکشن در سال 1920 در پتروگراد اتفاق می افتد که توسط زامیاتین نوشته شده است. Tverdovsky همه جا و هیچ کجا نیست.

اولین نمایش “کنفرانس” درباره سندرم پس از سانحه در کسانی که در جریان حمله تروریستی 2002 گروگان مرکز تئاتر در دوبروکا شدند در جشنواره فیلم ونیز برگزار شد، همه گیری تازه شروع به فروکش کرده بود، اما همه چیز سخت بود. سپس جایزه اصلی مهم ترین جشنواره فیلم اروپای شرقی در کوتبوس را دریافت کرد، دو جایزه در جشنواره فیلم قاهره – برای کارگردانی و بهترین بازیگر زن – ناتالیا پاولنکووا.

ناتالیا پاولنکووا که تبدیل به طلسم توردوفسکی شده و نقش درخشانی در جانورشناسی دارد، در اینجا در نقشی اپیزودیک ظاهر می شود. قهرمان او کنترل دوپینگ را انجام می دهد، و او یک مگس نمی لغزد. او وظیفه خود را می داند.

گانکا در Tverdovsky آنیا شد. سوفیا شیدلوسکایا بی رحمانه او را بازی کرد. این دختر پس از مرگ مادرش قدرت تکلم را از دست داد. اکنون او با خانواده عمه اش در یک پایگاه ورزشی در خانه های دولتی زندگی می کند. خاله من و شوهرش مربی شنا هستند. آنها فرزندان خود را ندارند. ما چهره ناپدری را نمی بینیم. تروفیم به عنوان زیست توده گوشت حریص او از صفحه نمایش احساس می شود. او حیوان واقعی است. او خجالت نمی کشد که به موازات آنیا جوان و گنگ زندگی می کند و همه از این موضوع می دانند، به جز سوفیا.

یک روز مانند روز دیگر است، پر از تمرین در استخر. بچه ها آنیا را تحقیر می کنند زیرا او مانند آنها نیست ، او دائماً ساکت است ، به طور کلی یک عجایب. او در تیم مورد آزار و اذیت قرار می گیرد و در تمام سطوح مورد آزار قرار می گیرد. هنگامی که سوفیا در خواب کودکی حقیقت را می‌فهمد، به یک هیولا تبدیل می‌شود.

فیلمبردار آرتم املیانوف که در فیلم “تاریکی” بالاگوف کار می کرد، آبی و گرگ و میش استخر را به طرز خیره کننده ای زیبا، با ماهی، خدا می داند که از کجا آمده، فیلمبرداری کرد. در عین حال ، کسل کننده بودن دنیای اطراف آشکار است ، تمام زندگی ورزشکاران را در بر می گیرد ، خوابگاه مشترک ورزشکاران جوان و مربیان آنها ، یک غذاخوری ، دوش. این یک سیستم بسته است، یک جامعه بسته، گویی هیچ زندگی بیرون از پایگاه وجود ندارد، اینها تغییراتی در موضوع کوه جادوی توماس مان است، جایی که هیچکس نمی تواند از آن خارج شود، و اگر سالم بودید، معلول خواهید شد. به هر حال ذهنی این ضمانت متقابل دوست نداشتن است.

بیگانگی کامل از قهرمان. سوفیا مانند یک زن به یک مرد به تروفیم می چسبد. آنا اسلو بسیار دقیق لحن، شیوه زندگی مربیان (نه تنها صحبت کردن) را به تصویر کشید. لب های فشرده، غرایز. او مظهر شر است، بلکه یکی از … در اینجا همه در رذیلت غرق می شوند. حتی دیما، که نشانه هایی از توجه به آنیا نشان می داد، به نظر می رسید که یک دوست واقعی است، نه مانند دیگران. اما او فراتر از انسانیت است. آنا به یک بازیگر جدی تبدیل شده است، او کار بزرگی دارد.