زندگینامههای موزیکال روی آنتنهای فدرال به ندرت با آیات و گروههای کر افسانهای لذت میبرند. آهنگ ها، برخلاف طرح “او دوست داشت، اما او فریب داد”، تولیدکنندگان بدیهی است که شروع نمی کنند، و هر استثنایی از این قاعده، باید اعتراف کرد، قابل توجه است.
“نیم ساعت قبل از بهار”، در قسمتی که ولادیمیر مولیوین و “پسنیاری” او به یکی از مشهورترین VIA در اتحاد جماهیر شوروی تبدیل میشوند، سخاوتمندانه مملو از بازدیدهایی است که با احترام فراوان، اگر نه با عشق، بازسازی شدهاند یا دوباره ضبط شدهاند. . و اپرای راک “آواز سهم” که در آن روزها با احتیاط یک کانتاتا تئاتری تک پرده نامیده می شد، برای اولین بار در یک ضبط حرفه ای اجرا شد. تنها به همین دلیل، طرفداران واقعی «پسنیاری» می توانند تشکر بزرگی از سازندگان سریال داشته باشند.
البته ذهنهای منتقد همان چیزی را که معمولاً میخواهند ببینند، یعنی پاستیکهای نمایشی، نادرستیهای تاریخی و بازیگران نامناسب را در فیلم دیدند. به طور کلی، همه کسانی که در این پروژه مشارکت داشتند، هم تحسین و هم تزریق برای لحن دریافت کردند.
MK در گفتگو با Stepan Korshunov، یکی از کارگردانان سریال، در مورد هارد راک، VIA، سبیل تئاتری، ابرقدرت و مجازات صحبت کرد.
– استپان، شما از نسلی هستید که البته گروه پسنیاری را می دانستید، اما موسیقی آنها به سختی سلیقه شما را تعیین می کرد …
– در محافل اجتماعی من، پسنیاری همیشه با موسیقی مدرن تر، که در دهه هشتاد شتاب بیشتری می گرفت، هم تراز باقی مانده است. البته در آن زمان «ماشین زمان» یا «آکواریوم» بیشتر مطرح بود، اما از آنجایی که من در میان تماشاگران تئاتر و سینما بزرگ شدم، موسیقی VIA برای ما نماد نوعی سرگرمی بی دغدغه و شاد بود. املاک استروفسکی در منطقه کوستروما وجود دارد و برای سالها عموم بازیگران در آسایشگاه اتحادیه کارگران تئاتر جمع می شدند. وودستاک تئاتری شکل گرفت. و با شرکت ما، ما به VIAهای مختلف بسیار گوش دادیم: “Flowers”، “Flow, Song”، البته “Pesnyary”. این موسیقی نشانه همه مهمانی های ما شده است، آتش بی پایان، آواز خواندن با گیتار. هارد راک یا “کینو”، “DDT”، “چایف” به دلایلی در پارادایم این مکان، دایره اجتماعی قرار نمی گرفت. احتمالاً به این دلیل که همه چیز آنجا بسیار آسان، مطبوع، پر از عشق و صمیمیت بود. بنابراین وقتی روی «نیم ساعت قبل از بهار» کار میکردم، VIA را کشف نکردم. این موسیقی همیشه بخشی از زندگی من بوده است.
– و چند وقت پیش سریال «آواز-جنایی» را تصویربرداری کردید. این یک کارآگاه است، اما دهه هفتاد و VIA نیز وجود دارد …
– «گروه آوازی – جنایی» اتفاقاً با همان فیلمنامه نویس «نیم ساعت مانده به بهار» کار کردم. علاوه بر این ، فیلمنامه درباره “Pesnyary” حتی زودتر شروع به نوشتن کرد. این سریال راه زیادی را پیموده است، زیرا هماهنگی زیادی با طرف بلاروس انجام شد. برخی از پیچیدگی ها با دیدگاه های متفاوت در مورد پایان سریال به وجود آمد. در ابتدا می خواستند داستان را تقریباً به دهه هشتاد برسانند. اما سپس آنها تصمیم گرفتند که طلاق از لیدیا کارمالسکایا و دو ازدواج دیگر را پشت صحنه بگذارند. در نتیجه، اپرای راک “Song of the Share” به موضوع اصلی تبدیل شد.
– این سریال توسط سه کارگردان فیلمبرداری شد که هر کدام دوره خاصی از زندگی ولادیمیر مولیوین را پشت سر گذاشتند. آیا همه شما مستقل کار می کردید یا در مورد خط مشی مشترکی بحث می شد؟
– خط دهه شصت توسط اوکسانا بارکوفسکایا شلیک شد و تا زمانی که من شروع به کار کردم، او تیراندازی خود را به پایان رسانده بود. کیریل پاپاکول که خط دهه پنجاه را فیلمبرداری کرد، همکلاسی و دوست خوب من است. البته ما با او ملاقات کردیم و بحث های زیادی کردیم. به طور کلی، او خیلی قبل از من در پروژه ظاهر شد، بنابراین او به خوبی در طرح غوطه ور بود.
![کارگردان سریال «نیم ساعت مانده به بهار» از پشت صحنه فیلمبرداری این سریال گفت کارگردان سریال «نیم ساعت مانده به بهار» از پشت صحنه فیلمبرداری این سریال گفت](https://static.mk.ru/upload/entities/2023/04/18/18/articlesImages/image/b9/38/0c/f2/1a1605e84c27e7785bc5ec36a21c2cad.jpg)
– در دهه شصت نقش شخصیت اصلی را گلب کالیوژنی بازی می کند. این اولین تجربه او از شرکت در پروژه های تاریخی است و بسیاری هنوز شک دارند که او برای این تصویر مناسب است …
– من چنین شکی ندارم. به نظر من، این انتخاب خوبی است، گلب یک هنرمند فوق العاده است، اکنون او در فیلم من “چلیوسکین” فیلمبرداری می کند. اول “و یکی از نقش های اصلی را در آنجا بازی می کند. این هم یک پروژه تاریخی است.
– در بخش شما، مولایوین توسط آرتم ولوبوف بازی می شود و می توان گفت که سبیل مولیوین روی او عالی به نظر می رسد …
– آرتم در “گروه آوازی-جنایی” من بازی کرد و من او را به تست بازیگری “نیم ساعت قبل از بهار” دعوت کردم. البته خیلی ها تلاش کردند، از جمله بازیگران بسیار معروف. آرتم اغلب حذف می شود، اما هنوز به اندازه برخی از کسانی که به این تست ها دعوت شده بودند محبوب نشده است. من در گروه آواز-جنایی با او خیلی خوب کار کردم، اما فهمیدم که متقاعد کردن تهیه کنندگان برای بردن او به نقش اصلی کار آسانی نیست، آنها همیشه یک نفر از رسانه ها را می خواهند. و بنابراین ما ممیزی ها را سازماندهی می کنیم ، در حالی که اولین ها ، جایی که من خودم با بازیگر بازی می کنم ، همه چیز روی دوربین فیلمبرداری می شود با توجه به این که اگر آن را دوست دارید ، می توان تست های جدی تری را با گریم ترتیب داد. و یک لباس یادم می آید که به داخل اتاق دویدم و آرتیوم را با سبیل با پیراهن روشن دهه هفتادی دیدم. من گیج شده ام: “تو ساخته شدی، برنامه ریزی نشده بود.” و او پاسخ می دهد: «نه، من خودم در تئاتر سبیل و پیراهن گرفتم. دوست داری؟” همه این تست ها را دوست داشتند، از جمله مارینا مولیاوینا (دختر ولادیمیر مولیاوینا، که او نیز در ساخت سریال شرکت کرد). “MK”) یکی دیگه درست کردیم و آرتیوم تایید شد. خوشحال بودم.
– ولادیمیر مولیوین یک ستاره واقعی عصر VIA است، اما آنها او را متفاوت درک می کنند. کسی در او یک موسیقیدان فوق العاده با استعداد می بیند که اغلب مجبور بود با سیستم سازش کند و تمام ظلم ایدئولوژیک آن زمان را احساس کند. و برای برخی، مولیوین یک فرد بسیار موفق است که زندگی او با استانداردهای شوروی ممتاز بود. کدام مولایوین را در سریال گرفتید؟
“من به شما خواهم گفت که چرا این مرد مطمئناً من را خوشحال می کند. اول از همه، انرژی و میل شگفت انگیز برای رسیدن به اهداف خود. مستندی به نام «ریشه های ما در زمین» پیدا کردیم که از جمله تمرینات گروه پسنیاری است. و در آن نماها می توان احساس کرد که او چه جور آدمی بود. چگونه با دیگران ارتباط برقرار می کرد، چگونه خود را در ارتباط با تیم قرار می داد. من شخصی را برای خودم کشف کردم که به خود بسیار مطمئن بود، در تصمیمات خلاقانه خود، او به خوبی درک می کرد که چه می خواهد. گاهی او را ظالم می نامیدند. انگار از حد فراتر رفت و غیرممکن را خواست. در ابتدا به نظرم رسید که این احتمالاً ویژگی یک فرد خودخواه است که به خاطر غرور خود به سمت اهداف عالی می رود. اما بعد متوجه شدم: مولیوین هرگز احساس رضایت خلاقانه ای نداشت، زیرا او جهان را روشن تر از دیگران می دید، او موسیقی را عمیق تر و پرحجم تر از بسیاری از هم عصرانش می شنید. مثل داشتن حس ششم است. هم ابرقدرت است و هم مجازات. هیچ کس نمی فهمد که چقدر آرزوی بزرگی دارید.
– در عین حال، تعداد کمی از مردم تمرین های بی رحمانه را دوست دارند …
– مولیوین نمی توانست تا پاسی از شب نوازندگان را رها کند و سپس صبح زود همه را جمع کند. در تور هم قبل و هم بعد از اجرا تمرین کردم. او به دنبال ارتفاعاتی از آوازهای گروه مردانه بود که فقط او می دانست. البته برای اطرافیان سخت است.
– در بیوگرافی نوازندگان، به عنوان یک قاعده، موسیقی زیادی وجود ندارد، زیرا تولید کنندگان خطوط ملودراماتیک را بیشتر دوست دارند. اما شما بیش از اندازه کافی موسیقی دارید. آیا باید از آن دفاع می کردید یا از همان ابتدا برنامه ریزی شده بود؟
– موسیقی حتی رشد کرد. ما قصد داشتیم تعدادی اعداد موسیقی را به صورت تکه تکه بدهیم. آنها از آنها، البته، به طور کامل فیلم گرفتند، به این منظور که سپس همه چیز را فشرده کنند. اما حتی در طول فیلمبرداری، ما نتوانستیم متوقف شویم، زیرا این موسیقی زیبایی است، متاسفانه تا حد زیادی از دست رفت. اپرای راک “آواز سهم” به عنوان آلبوم منتشر نشد و تنها یک ضبط باقی مانده بود، علاوه بر این، در یک ضبط صوت خانگی. وقتی شروع به بازسازی همه اینها کردیم، البته سعی کردیم صدای «پسنیاری» را هم به دست بیاوریم. و نوازندگانی که موسیقی خود را دوباره ضبط کردند، احساسات خود را با ما در میان گذاشتند. ابتدا فکر می کردند که چیزهای قدیمی برایشان آورده اند، اما بعد متوجه شدند که چقدر موسیقی فوق العاده است و اجرای آن چقدر بی پروا است. در نتیجه تقریباً همه چیزهایی که فیلمبرداری شد در کادر است و این بیشتر از چیزی است که در ابتدا برنامه ریزی کرده بودیم.