اولین نمایش باله در Stasik برگزار شد: کارگردانان در طی تولید

حذف می شوند

در واقع ، اولین برنامه برتر فصل 102 Stasik قرار بود شامل باله جدید طراح رقص اسپانیایی Goyo Mantero AUREA (بخش طلایی) باشد ، اما از – به دلیل بیماری طراح رقص ، نمایش برتر به مدت نامعلومی به تعویق افتاد و به جای آن در قسمت سوم شب با عنوان “دوئت ها” گروه باله گزیده هایی از آثار طراحان رقص قرن XX-XXI را به نمایش گذاشت. عصر با یک اقدام غیرمنتظره به پایان رسید: لوران هیلر ، که توسط هتمن به عنوان مدیر هنری گروه باله در اپرای پاریس به مسکو دعوت شد ، یک سورپرایز خارق العاده را به کارگردان و مخاطبان خود ارائه داد. سالهاست که این هنرمند 58 ساله افسانه ای ، که به عنوان یک رقصنده روی صحنه ظاهر نشده بود ، به همراه یک نفر دیگر از بزرگان تئاتر جورجی اسمیلوسکی ، با درخشش شماره جدید “Et cetera” را اجرا کردند ، و توسط تکنواز جوان تئاتر ماکسیم سواگین برای دو رقصنده به طور مثر روی صحنه رفتند و سپس با یک کلمه تشکر به زبان روسی سخنرانی کردند. به مدیر عزل شده

و اما در مورد غذای اصلی شب نخست – باله “Variation” توسط بنیانگذار گروه باله Musteatr Vladimir Burmeister ، بازگشت این شاهکار به صحنه باله با بی صبری زیادی از همه انتظار داشت. این باله غیرمعمول و نادر در کار استاد ، معروف به اجراهای باله درام پر از شور و اشتیاق و کارگردانی تایید شده ، در شرایط بسیار غیرمعمولی در پاریس ، در گراند اپرا متولد شد. پس از تور موفقیت آمیز تئاتر موزیکال در پایتخت فرانسه در سال 1956 ، هنگامی که باله دریاچه قو ، که چهار سال قبل توسط برمیستر روی صحنه رفت ، سر و صدا ایجاد کرد ، این طراح رقص ، اولین طراح رقص شوروی دعوت شده به غرب شد که بسیاری از شرکت های باله غربی به دنبال تهیه باله های خود بودند. در سال 1960 ، طراح رقص دریاچه سوان را به اپرای پاریس منتقل کرد. وی در سال 1961 دوشیزه برفی (با موسیقی چایکوفسکی) را برای گروه جشنواره بال بال لندن (باله ملی آینده انگلیس) به صحنه برد. و در سال 1964 مجدداً به گراند اپرا دعوت شد تا باله واقعاً فرانسوی “سه تفنگدار” را اجرا کند که قرار بود به عنوان یکی از اولین باله های تاریخ بر اساس کار بزرگ الکساندر دوما باشد. دنیس دیمیتریف و کسنیا شوتسوا در باله “تغییرات” ساخته ولادیمیر برمیستر. عکس کارینا ژیتکووا.

موفقیت برمیستر در خارج از کشور حسادت همکاران شوروی را برانگیخت. در نتیجه دسیسه ها ، طراح رقص در اوایل سال 1960 بازنشسته شد. “در سال 1960 ، پدر من مجبور شد همه شجاعت خود را جمع کند ، زیرا او تحت عنوان” بازنشستگی “اخراج شد. این 56 ساله است! البته ، پدر وقتی از تئاتری که زندگی اش را برایش خواسته شد ، بسیار نگران شد ، “- در کتاب خاطرات اخیراً منتشر شده نوشت:” That Burmeister! “، تهیه شده برای انتشار توسط محقق ایرینا دشکووا ، دختر Burmeister ناتالیا ولادیمیروونا Burmeister-Tchaikovskaya.

در چنین شرایطی ، از دسامبر 1960 ، مذاکراتی در مورد “سه تفنگدار” با مدیر گراند اپرا ژولین انجام شد ، همانطور که دفترچه خاطرات Burmeister ، در جلد دوم انتشارات فوق الذکر ، اثبات شده است. بنابراین ، در 9 دسامبر 1960 ، برمیستر در دفتر خاطرات خود می نویسد: «ما در حال دیدار با ژولین در یک رستوران هستیم. گفتگو در مورد سه تفنگدار.

با بازگشت به مسکو ، طراح رقص شروع به کار روی باله کرد. N.V. می نویسد: “بایگانی وی یک برنامه کارگردانی دقیق برای این نمایش حفظ کرده است و بازسازی آنچه در صحنه اختراع شده باقی مانده است.” Burmeister-Chaikovskaya.

و در اینجا اتفاق غیرمنتظره ای رخ داد. با ورود به پاریس ، برمیستر می فهمد كه “كودتا” ای در اپرا اتفاق افتاده است ، و علاوه بر این ، دقیقاً همان (عارف!) ، كه در هنگام تولید همان باله “تغییرات” اتفاق افتاد ، اما امروزه در تئاتر موزیكال اتفاق افتاده است. گروه رهبری خود را تغییر داده است. ژرژ آوریک به جای A. Julien ، مدیر اپرای پاریس شد که بلافاصله تولید سه تفنگدار را هک کرد و آرزو داشت که در آن زمان مانند باله های بالانچین باله های بی نظیری در صحنه خود بسیار شیک ببیند.

برای شروع ، برمیستر ، که از مسکو آمده بود ، بیش از یک ساعت در پذیرایی کارگردان “پومور” شد. و وقتی صبرش تمام شد و او تصمیم به ترک آن گرفت ، پیرمرد ناآشنایی با بقایای کف اصلاح روی چانه در آستان ظاهر شد. بنابراین آنها توسط کارگردان و آهنگساز جدید جورج آوریک مورد استقبال قرار گرفتند. “پدر فهمید كه برنامه های تئاتر تغییر كرده است و او به جای” سه تفنگدار “قرار بود باله یك بازی را با موسیقی” تغییرات كروماتیک “ژرژ ​​بیزه اجرا كند. می توانید تصور کنید که پدر در این لحظه چه تجربه ای داشته است. بدون پاسخ دادن به مدیر ، او وقت گذاشت تا چنین پیشنهادی غیرمنتظره را تأمل کند »، می نویسد N. Burmeister-Tchaikovskaya. حیف که قصد اجرای صحنه “سه تفنگدار” هرگز محقق نشد ، همانطور که پروژه دیگری که کمی پیش از مرگ توسط برمیستر برنامه ریزی شده بود ، عملی نشد – تولید “زیبای خفته” برای تئاتر موزیکال. این باله هنوز در کارنامه تئاتر نیست!

چند روز بعد ، برمیستر آرزوی دیگری از تئاتر دریافت می کند ، که او را شوکه کرد. این طراح رقص عصبانی در دفتر خاطرات خود می نویسد: «تماس غیر منتظره از اپرا. من را فابر-لبره صدا كرد. دفتر فابر در همان راهروی اوریک قرار دارد. گفتگو. معلوم شد که در باله جدید نیازی به طرح نیست ، بلکه فقط برقصید؟ !!! من تصور می کنم که مدیر اپرا قبل از خودم دارم ، اگرچه او دو بار برای هماهنگی سوالات به سمت اوریچ دوید. تجربه بد. من جوابی نمی دهم جلوی خودم را می گیرم چرا اوریک ، با اجازه دادن به همه چیز ، اکنون مرا قبول نمی کند؟ کل برنامه نمایش تغییر می کند – بدون رهبر … من خیلی عصبانی هستم. “

با این حال ، حتی در چنین شرایطی ، طراح رقص نسبت به خودش وفادار می ماند: “من نمی دانم چطور می توان اجراهای بدون طرح را به صحنه آورد ، بنابراین ، بر اساس ماهیت موسیقی ، سعی کردم به” باله سفید “خودم یک طرح کلی بدهم. او در رویاهای یک هنرمند ، شاعر ، نوازنده است – همه یکسان است. تصاویری که در تخیل او ظاهر می شوند ، برای لحظه ای مادی می شوند و دوباره ناپدید می شوند و انگیزه ای را در روح او باقی می گذارند که سپس به شعر ، ملودی یا تصویر تبدیل می شود. “ لورن هیلر و جورجی اسمایلوسکی در Et cetera. عکس کارینا ژیتکووا.

موضوع سور un (به معنای واقعی کلمه از فرانسوی – “در مورد یک موضوع”) – این نامی است که باله در گرند اپرا داشته است (از این رو نام روسی “تغییرات در یک موضوع” یا به سادگی “تغییرات”). سه گروه در اولین نمایش اپرای پاریس نقش های اصلی را رقصیدند. این – فلمینگ فلیندت ، معروف به کارگردان باله “درس” ، که در پوستر رپرتوار تئاتر بولشوی گنجانده شده بود ، که با ژوزت آمیل رقصید ، و همچنین آتیلیو لابیس با کلود بیسی و ژان پل آندریانی با کلر موت.

“باله” تغییرات در یک مضمون … “هیچ داستانی ندارد. با این وجود ، بورمایستر با حساسیت انسانی احساسات او را فرا گرفت ، و با این کار او توانست هم تکنوازان و هم کل گروه را مجذوب خود کند. ” و روزنامه “L’Humanite” در تاریخ 20 ژوئیه خاطرنشان کرد: “هر ژست در باله گویای خود است ، هر قدم ، هر موقعیتی یک تصویر ایجاد می کند و وقتی پرده می افتد ، مشخص است که اگر هیچ داستانی واقعاً گفته نشده باشد ، این یک شعر عاشقانه است.”

این باله نه تنها توسط مطبوعات پاریس “شعری از عشق” نامیده می شد. طبق خاطرات معاصران ، خود بورمیستر او را چنین صدا می کرد ، به همین دلیل امروز در اینترنت افسانه ای در مورد باله دیگری که گویا توسط Burmeister در پاریس با این نام ایجاد شده است ، بوجود آمده است.

“شعر عشق” ، مطابق کامل با ایده طراح رقص ، امروز باله به نظر می رسد. مخاطب مدرن روی صحنه با انتزاعی بدون نقشه روبرو نمی شود ، که متأسفانه امروز در رپرتوار تئاترهای باله زیاد است ، اما یک داستان عاشقانه است. در مورب صحنه ، مانند آلبرت از ژیزل ، که در ردا پیچیده شده است ، یک جوان رمانتیک می آید ، که مانند شاعر در Fopin’s Chopiniana ، توسط تصاویر زیبایی از لباس سفید احاطه شده است ، و در رویای خارق العاده فرو می رود. یکی از دوشیزگان ، با رشته ای از مرواریدها به دور گردن خود ، مانند سیلفید تاگلیونی ، بیش از سایرین رویابین را مجذوب خود می کند و با او یک دوئت کاملاً کلاسیک و با زیبایی شگفت انگیز می رقصد که توسط بورمایستر به روشی کاملاً موزیکال و رسا به صحنه رفته است.

مانند فوکین ، در حالی که شوپینیانا را تصور می کرد ، در Variation Burmeister باله رمانتیک تن پوش سفید قرن نوزدهم را به یاد می آورد. خاطرات زیادی از لا سیلفید و ژیزل وجود دارد. منتقدان فرانسوی ، با فراخوان دریاچه سوان ، طراح رقص ، كه اندكی پیش در اپرای پاریس روی صحنه رفته بود ، به طور طبیعی ارجاعاتی را در باله به صحنه های قو آن می دیدند.

مارگاریتا دروزدووا ، یکی از بالرین های بورمایستر که زمانی روی صحنه “Stasik” می رقصید (این باله در سال 1964 به صحنه تئاتر موزیکال منتقل شد) ، به عنوان کارگردان صحنه ، موفق شد فضای عاشقانه ای را که بورمایستر مخاطب را در آن غوطه ور ساخته بود ، دوباره ایجاد کند. اپرای پاریس بیش از نیم قرن پیش. در تولید او ، بیننده تماشا شده به صورت گذشته نگر جزئیاتی را که از برمیستر قرض گرفته است ، به عنوان مثال پیر لاکوت برای “بازسازی” در اپرای پاریس از “La Sylphide” تگلیونیو خود تقریباً دهه ها ، کشف خواهد کرد. مارگاریتا درزدداوا در باله “تغییرات” ساخته ولادیمیر برمیستر. MAMT را بایگانی کنید.

نقش های اصلی ، دنیس دیمیتریف و کسنیا شوتسوا ، که در اولین نمایش رقصیدند ، در نقش های خود ، این فضای عاشقانه جذاب را نیز کاملاً ظریف احساس می کردند. رقص نرم و پر از درون دنیس دیمیتریف ، ظاهر عاشقانه ، پروازها و پشتیبانی های او تصاویر رقص آمیز از یک شاعر رویایی را روی صحنه ایجاد می کند و رقص کسنیا شوتسوا ، پر از لطف و سبک بودن ، یادآور ماهیت عاشقانه استعداد این بالرین پیچیده و طیف گسترده ای غیرمعمول از امکانات او است.

باید اضافه کنیم که دوبیتی های نمایش داده شده در قسمت سوم شب اساساً همان چیزی را که قبلاً در کنسرت گالا دیده بودیم تکرار کرد ، که فصل را در “Stasik” آغاز کرد. اوکسانا کارداش و ایوان میخالف با اجرای عالی تعدادی به نام “Tais” از باله Roland Petit “My Pavlova” و همچنین یک دوئت از باله “Radio and Juliet” توسط ادوارد کلوگ به موسیقی گروه “Radiohead” موفق به ایجاد احساساتی فراموش نشدنی شدند. … این برنامه با همان غافلگیری لورن هیلر که در بالا به آن اشاره کردم ، تاجگذاری کرد. برداشت کلی از شب گلگون ترین است. با تلاش طراح رقص فرانسوی ، گروه باله تئاتر و نخستین نمایش های آن جلوی چشمان ما زیباتر می شوند. کیفیت رقص یک مرتبه بالاتر می شود ، که نشان می دهد تئاتر به وضوح با مدیر هنری باله خوش شانس است!