سازندگان فیلم سعی کردند با قدرت هنر

بر روی پدوفیل ها تأثیر بگذارند

علیرغم همه گیری ، مدیران 98 کشور آثار خود را ارسال کردند. به طرز غیرمنتظره ای ، مضامین مدرسه و نوجوان به وضوح ظاهر می شد ، که همانطور که مشخص شد ، در همه جا تقریباً یکسان است. مستندسازان چک راهی موثر برای برخورد با دوستداران دختران 12 ساله پیشنهاد کرده اند. مستند بلند “گرفتار در شبکه” توسط کارگردانان جوان چک باربارا چالوپووا و ویتا کلوساک بر اساس یک آزمایش ساخته شده است. سازندگان فیلم از سه بازیگر زن جوان که 14 ساله اما در واقع 18 ساله به نظر می رسند دعوت کردند. آنها مانند یک کودک 12 ساله ظاهر می شوند و در اتاق های مخصوص کودکان مجهز نشسته اند. دختران چیزهای مورد علاقه خود ، عکس ها و اسباب بازی ها را به همراه آوردند. هر یک از آنها یک رایانه دارند تا بتوانند در شبکه های اجتماعی با مردان ناآشنایی که مشتاق رابطه جنسی آنلاین هستند ارتباط برقرار کنند. هرکدام از قهرمانان در سن 12 سالگی در اینترنت مورد حمله جنسی قرار گرفتند. و اکنون ، طی 10 روز آزمایش ، 2458 دیوانه جنسی آنها را “میخ” زده اند.

نصب به شرح زیر است: شرکت کنندگان در آزمایش ، با مردان تقریباً آشنا می شوند ، باید اطلاعات را چندین بار به آنها منتقل کنند: “من 12 ساله هستم.” اما هیچ یک از گفتگوی آنها مزاحم آنها نمی شود – نه بزرگان بدون دندان و نه آن پسر 26 ساله. “آیا اشکالی ندارد که من 12 ساله باشم؟” – “مشکلی نیست” – تقریباً هربار چنین گفتگویی رخ می دهد ، و سپس مردان بزرگسال در حضور کودک شروع به خودارضایی می کنند ، پورنو می فرستند ، از جمله با حیوانات ، معاشقه می کنند ، خواستار لباس پوشیدن هستند. گاهی اوقات به دنبال سیاه نمایی و قرار ملاقات در یک کافه است ، جایی که “مشتری ها” به تنهایی و به صورت دوتایی می آیند. به عنوان مثال ، یکی از دوستان در اینترنت دوست دختر بالغ خود را می آورد و آنها با هم به خاطر کامل بودن سعی می کنند یک دختر کوچک را در لذت های خطرناک خود درگیر کنند.

برای هر یک از شرکت کنندگان در این آزمایش ، این یک آزمون واقعی است. بعد از چنین قرارهای “عاشقانه” ، ایمان به احساسات روشن از بین می رود. و هنگامی که یکی از دختران با یک مکالمه روبرو می شود که فقط می خواهد گپ بزند ، و دستگاه تناسلی خود را نشان ندهد ، جلوی مانیتور گریه می کند. این آزمون برای کل گروه است که نه تنها فیلمسازان ، بلکه روانشناسان را نیز شامل می شود. برای همه شرکت کنندگان ، این کار استرس زا است.

ما چهره واقعی مردان را نمی بینیم. ماسک فقط از چهره پسری می افتد که معلوم می شود فردی شایسته است. همه دیگران مانند هیولا هستند. در میان دیوانگان مردانی هستند که با کودکان کار می کنند و به همین دلیل حتی خطرناک ترند. یکی از آنها به تجارت جهانگردی مشغول است و اردوهایی را برای کودکان و نوجوانان ترتیب می دهد. وی توسط گریمور پروژه شناسایی شد. گروه فیلمبرداری به همراه بازیگران زن جوانی که این دایی با یکی از آنها معاشقه کرد و درگیر کارهای شرورانه آنلاین شد ، او را در نزدیکی خانه محاصره کردند و شروع به شرمساری او کردند.

مجرم دستگیر شده کمی خجالت زده است ، اما به زودی حمله ای را آغاز می کند ، و بسیاری از استدلال ها را به نفع چرایی این اتفاق مطرح می کند. همچنین سازندگان فیلم مورد توجه کسانی قرار گرفتند که در یک کافه جلسه شخصی داشتند. شخصی قبلاً درخواستهای مربوطه را به آژانسهای اجرای قانون دریافت کرده است.

یکی دیگر از فیلم های کامل ، اما در حال حاضر روسی “کاتیا و واسیا به مدرسه می روند” ساخته یولیا ویشنویتسکایا از “مسابقه ملی فیلم مستند” نیز مربوط به مشکلات نوجوانان است و به معلمان و مسئولیت آنها در قبال کودکان مربوط می شود. فیلم در یک شهر کوچک در منطقه تولا فیلمبرداری شده است. این واقعیت که به گروه فیلمبرداری اجازه داده شده با دوربین به مدرسه بروند ، ارزش زیادی دارد. دستیابی به چنین مجوزی در مسکو عملاً غیرممکن است. این اولین فیلم سینمایی یولیا ویشنویتسکایا است که به عنوان روزنامه نگار در رادیو آزادی کار می کند.

قهرمانان او – کاتیا و واسیا – معلمان حرفه ای نیستند ، اما آنها می خواهند در زمینه های آموزشی تلاش کنند. در نتیجه ، هر یک از آنها در مدرسه دوام زیادی نخواهند داشت. واسیا به دانش آموزان کلاس هشتم جغرافیا می آموزد ، اما قرارداد او تمدید نخواهد شد ، اگرچه او حتی در کلاس کولی ها که هیچ شکارچی برای کار وجود ندارد ، آماده کار است. خانواده واسیا در نووگورود زندگی می کنند و او هر هفته نزد همسر و فرزندانش به آنجا می رود. اما این در پشت صحنه باقی مانده است ، اگرچه خط جالب و مهم است. کاتیا فارغ التحصیل رشته فیلمنامه نویسی VGIK است. او به همان دانش آموزان کلاس هشتم ادبیات تدریس می کند ، اما خودش زبان دیگری را با کادر آموزشی و حتی نوجوانانی که بسیاری از آنها اصلا علاقه ای به کار ندارند ، زودتر از موعد ترک می کند. این تصویر جالب و شاد به نظر می رسید و شخصیت ها با تمام اشتباهاتشان زیبا هستند.

با ورود به مدرسه های مدرن ، یولیا ویشنویتسکایا به این نتیجه می رسد: سیستم در آنجا بد است ، اما کار می کند و همه چیز جدیدی که معلمان جوان و آزاد می خواهند وارد آن کنند ، کارساز نیست. جالب است که این رویدادها در مدرسه تربیت معنوی و اخلاقی اتفاق می افتد ، جایی که کشیش به طور منظم به آنجا می رود و دانش آموزان به عنوان داوطلب در کلیسا کار می کنند. پس از آنکه یکی از دانشجویان آزادیخواه پستی در شبکه های مورد علاقه FSB ارسال کرد ، برای معلمان جوان همه چیز متأسفانه به پایان خواهد رسید. رهبری مدرسه قصد ندارد این مسئله را تحمل کند. به هر حال ممکن است ، کارگردان گرچه ایمانش به آموزش را کمی از دست داده است ، اما همچنان به امکانات آن اعتقاد دارد ، به همین دلیل تجربیات خودش را جلب می کند و همین شانس را برای ما ایجاد می کند.