Buttercup: “بازی” شیک از عروسک voodoo

– ساشا ، توسط خود پروژه ، الگوها و کلیشه ها را از بین می برد – ضرب های الکترونیکی شاد با متن های عمیق مالیخولیایی ترکیب می شوند. آیا چنین هدفی وجود داشت – تغییر زاویه دید در مورد موسیقی ، ژانرها و آنچه آنها پخش می کنند؟ هدف نهایی این داستان چیست؟

– من کارهای فوق العاده و معناهای عمیق را دوست ندارم. من افرادی را که زیاد به خود فکر می کنند دوست ندارم و همچنین سعی می کنم کمتر به خودم فکر کنم. در این پروژه سعی کردم خودم را رها کنم و بگذارم موسیقی همان چیزی باشد که می خواهد باشد. اگر آن را تجزیه و تحلیل کنید ، فقط حاوی یک ماده تقطیر مورد علاقه من است: انرژی ، کنایه ، ملودی. آلبوم دوم “بانشی” از نظر کیفی با آلبوم اول متفاوت است – “من به یوشکار-اولا می روم”. بدون همبازی من (و زندگی) تارا ، دستیابی به چنین صدایی به سختی امکان پذیر بود.

– ایده شروع یک داستان انفرادی چگونه بوجود آمد؟

– این پروژه خودش را به دنیا آورد. این اتفاق افتاده است که برای سالهای متوالی من خندقهای مضر درست کردم. دو یا سه رباعی غالباً کمیک ، گاهی اوقات بسیار اجتماعی با سه آکورد در زوزه. من از کودکی پیانو می نواختم و اگر مجبور شدم ساز توتم را انتخاب کنم ، فکر می کنم این کلیدها باشد. اما وکلیل ساز مناسب ترین گزینه برای ضبط آهنگ در لحظه ، سریع و صادقانه است. استفاده از آن فقط برای نوشتن آهنگ به منظور بازآرایی بیشتر به نظر من در رابطه با او اشتباه بود ، بنابراین ما با او همراه بودیم. این رمان هرگز اتفاق نیفتاده است ، من نمی خواهم بازیکن اوکولل شوم و ترکیبات دشواری را یاد بگیرم. من خیلی بیشتر به نوشتن چیزهای جدید و ماندن با این ابزار در یک رابطه کاری علاقه دارم ، نه یک رابطه عاشقانه. و اگر به سوال یک پروژه انفرادی برگردیم ، برای من همیشه واضح بود که دیر یا زود این اتفاق می افتد ، این فقط یک مسئله زمان بود. س mainال اصلی برای من موسیقی بود: من خودم را یک آهنگساز و آهنگساز خوب می دانم ، اما واقعاً نمی خواستم با تهیه کنندگان ناشناخته کار کنم. بنابراین ، هنگامی که من موفق شدم تارا مسکولتسا ، که همه موسیقی اولین پروژه ما ، گروه Sewage Sour را نیز نوشت ، برای تولید این ماده درگیر کنم ، سرانجام فهمیدم همه چیز خوب است.

– تهیه کننده “نعناع وحشی” آندری کلیوکین در مورد این واقعیت صحبت کرد که نام “LUTIK” از کلمه “شدید” آمده است. آیا واقعاً ایده آنگونه متولد شده است؟

– این هم یک تصادف است. یک بار کلمه “buttercup” را به معنای “بازی” شنیدم ، یعنی شدید ، اما نه خیلی زیاد. و به نظر من می رسید که این به خوبی من را به عنوان یک شخصیت مجسم می کند. من فردی بسیار لجوج و سرراست هستم ، سیستم ارزشهای خودم را دارم و حس عدالت را حس می کنم. با این وجود ، من همیشه سعی می کنم به مردم کمک کنم و با حسن نیت با آنها برخورد کنم. به طور کلی ، من از دوگانه گرایی خوشم آمد ، و این کلمه را برای نام پروژه انتخاب کردم. به هر حال ، من دوست ندارم وقتی آنها به من Buttercup می گویند ، من خودم را مستقیماً با این کلمه ارتباط نمی دهم. برای من بیشتر یک قید توصیفی است.

– آیا ارزش دارد که به روند موسیقی توجه کنید ، یا برعکس ، هنگام ایجاد موسیقی خود تا آنجا که ممکن است از خود فاصله بگیرید؟

– برای من ، کلمه “روندها” بسیار قدیمی است ، اما من اعتراف می کنم که برای کسی آنها می توانند به عنوان یک راهنما عمل کنند. من دوست ندارم به دیگران نگاه کنم ، خودم را با کسی مقایسه کنم و منابع را پیدا کنم. من به موقعیتی که هنرمندان (هر هنرمند ، نه تنها نوازنده) “مانند شخص دیگری” خلاقیت ایجاد می کنند ، خیلی نزدیک نیستم. ما در جهانی پر از ثانویه زندگی می کنیم ، چرا آن را بیشتر تشویق می کنیم؟

– کدام روند موسیقی را مشاهده می کنید ، پیشرفت صحنه موسیقی معاصر در روسیه را چگونه می بینید؟

– من به عنوان یک کاربر ، به موسیقی Apple گوش می دهم. همانند سایر سیستم عامل ها ، با اطمینان اعتماد به نفس از رپ و پاپ کلاسیک به گزینه دیگری تغییر می کند ، حداقل شرایط را اینگونه می بینم. من البته این روند را دوست دارم ، زیرا LUTIK کاملاً در تعریف این سبک مناسب است.

– چه چیزی شما را در موسیقی بیشتر الهام می دهد؟

– موسیقی وجود دارد که من اکنون آن را گوش می دهم ، موسیقی وجود دارد که من تمام زندگی خود را دوست دارم ، موسیقی وجود دارد که من هنگام پخش مجموعه های دی جی آن را می نوازم. من فکر می کنم در سال 2020 عجیب است که یک چیز را دوست داشته باشی و خود را در زمینه سمعی و بصری محدود کنی. خاص بودن: من عاشق رپرهای آمریکایی هستم (مثلاً کاردی بی یا اشنیکو) ، برای همیشه در قلبم پتی اسمیت ، The Runaways و The Clash ، Bondaje Fairies و Tying Tiffany ، Yelle و Robyn. من در مجموعه های دی جی خود ، اغلب به سبک Shawn Wasabi ، فانک ، راک ایتالیایی یا تراک می نوازم.

– تفاوت اصلی بین گروه های LUTIK و Sewage Sour برای شما چیست؟ این چگونه بر کار ، مفهوم ، تصویر خلاق تأثیر می گذارد؟

– خوب ، این پروژه ها در همه چیز متفاوت هستند. Sewage Sour یک داستان الکترونیکی تخیلی ، سرد و جدا از دنیاهای موازی است. “LUTIK” یک پروژه کاملاً قابل درک و قابل درک است ، همچنین عاری از عرفان نیست ، بلکه کاربرد بیشتری دارد. اگر Sewage Sour یک قلعه مسحور شده باشد ، پس LUTIC یک عروسک Voodoo است.

– موسیقی برای شما چقدر به واقعیت مربوط است؟ آیا ترجیحاً بازتاب وضعیت درونی است یا آنچه در خارج اتفاق می افتد؟

– در پروژه جدید من هیچ تصویر صحنه ای و شخصیتی ندارم. من آن را دوست دارم ، این کاملاً صادقانه ترین معنای واقعی و صادقانه بودن فرصت خوبی است. گذشته از این ، بیگانگی با مخاطب به من نزدیک نیست. من برای ساختن دیوار چهارم (یا پنجم) بین خودم و بیننده منطقی نمی دانم. من دوست دارم با افرادی که به من گوش می دهند ارتباط برقرار کنم ، بعد از کنسرت به بار آنها بیایم و چیزهای شخصی درباره آنها یاد بگیرم.

– آیا همکاری با آندری کلیوکین و برچسب وی یک انتخاب مفهومی است؟

– من مدت طولانی است که آندری را از جشنواره Wild Mint می شناسم. افرادی هستند که هیچ کس در مورد آنها هیچ چیز بدی نمی گوید ، فکر می کنم آندری یکی از آنهاست. قبل از شروع همکاری ، من با پشتکار به دنبال بررسی های ویرانگر ، هنرمندان ناراضی و داستان های تاریک دیگر بودم و آن را پیدا نکردم. من آدمهای راحت را دوست دارم که با آنها به معنای واقعی کلمه عبارات را یکی پس از دیگری صحبت می کنید. نه اینکه این مسئله اصلی در کار باشد ، اما وقتی فیلم های مشابه را دوست دارید ، به موسیقی مشابه گوش می دهید و سیستم اخلاقی شما از بسیاری جهات بسیار شبیه به هم است ، بسیار خوشایند است. من به سرنوشت و شانس اعتقاد دارم: وقتی اتفاقی می افتد و احساس می کنید همه چیز درست اتفاق افتاده است ، غالباً اتفاق نمی افتد. خوشحالم که اکنون تیم دارم و معتقدم که با هم می توانیم کارهای باورنکردنی انجام دهیم. در زمینه موسیقی ، دوست دارم یک جامعه دوستانه ببینم که همه از یکدیگر حمایت کنند. من فکر می کنم اگر شما در چارچوب چنین مفهومی کار می کنید ، در عین توجه به جزئیات ، خواندن تمام قرارداد ها و اسناد رسمی ، در کنار هم (با استفاده از استعداد و دانش مدیریت هنرمند) می توانید به ارتفاعات بسیار بیشتری نسبت به تنهایی برسید.

– اکنون چه موضوعی در دستور کار است؟

– ارائه آلبوم “Banshee”. ما همچنین از نزدیک در حال آماده سازی مواد جدید هستیم. من مضامین و ملودی های زیادی دارم که می خواهم آنها را در یک دیسک جدید قرار دهم و دلیلی نمی بینم که صبر کنم و نسخه بعدی را به تعویق بیندازم. آهنگساز و تهیه کننده موسیقی گروه Tara Moskalets مانند همه پروژه هایی که من بازی می کنم مسئول صدا است.

– آیا به همکاری با هنرمندان دیگر علاقه دارید؟

– در این مرحله نیست. احساس می کنم هنوز کاملاً اظهارنظر نکرده ام ، و اگرچه می فهمم که اکنون همکاری ها به عنوان تبلیغات درک می شود ، اما من به خاطر آنها حرکت تبلیغاتی را دنبال نمی کنم. من فکر می کنم اگر این همکاری اتفاق بیفتد ، مثل همه زندگی من به خودی خود اتفاق خواهد افتاد.

– اجرای جشنواره یا کنسرت انفرادی – کدام قالب به شما نزدیکتر است؟

– کنسرت انفرادی! من خودخواه هستم ، دوست ندارم چیزی را به اشتراک بگذارم ، به ویژه صحنه را.

– آیا موسیقی پاپ در روسیه می تواند هوشمندانه و جالب باشد؟ یا باید از این تعریف خودداری کرد؟

– سوال عجیبی. هرگز نباید از تعریف “هوشمندانه و جالب” پرهیز کنید ، حتی اگر در مورد موسیقی نباشد! من فکر می کنم روسیه از قبل موسیقی پاپ هوشمندی دارد. به عنوان مثال ، پروژه الکترونیکی Sewage Sour ، که من در آن بازی می کنم ، یا پروژه انفرادی هم گروه من – “Shine” – به خوبی با این تعریف مطابقت دارد.