خواننده یولکا: “من یک خانم در صحن ها هستم”

– به محض پایان کار قرنطینه ، شما با تیم خود به پشت بام های مسکو رفتید تا برای آهنگ جدید فیلم “این برای من آسان است” فیلمبرداری کنید. به ما بگویید چطور بود؟

– ایمن و آگاهانه. من توسط افراد مسئول محاصره شده ام و همین طور هستم ، بنابراین ما با دقت آماده کردیم ، خود و فضا را ضد عفونی کنیم. البته همه ما واقعاً از دست دادیم. من می خواستم وقت داشته باشم که این آهنگ و ویدیو را در تابستان منتشر کنم ، زیرا بسیار تابستان است و ما این کار را انجام دادیم. عکسبرداری فقط یک روز انجام گرفت: کلیپ بسیار ساده ، واضح و بدون زنگ و سوت است – فقط برای انتقال روحیه. سپس من یک کنسرت طولانی مدت انتظار داشتم. همچنین در پشت بام – یکی از مکانهای مورد علاقه من در مسکو.

– داستان همه گیری نشان داد که چقدر سرعت می تواند همه چیز تغییر کند. احتمالاً یکی از راههای زندگی همه اینها با ضررهای کمتری برای خود ، رویکردی بازیگوش به زندگی است. اگر تصور کنید زندگی یک بازی است ، مال شما چیست؟

– تمام حرفه موسیقی من به یاد بازی تخته ای می افتد که توسط یک دیوانه با استعداد اختراع شده است. به یاد می آورم که صد سال پیش باچینسکی و استیلاوین در برنامه رادیویی خود این موضوع را مطرح کردند که سیاره زمین کسی نیست که موفق ترین دوره باشد. تعجب نخواهم کرد و نگرش زندگی به عنوان یک بازی به من بسیار نزدیک است

– چه کسی در آن هستید؟ مشارکت کننده ای که نمی داند چه چیزی در گوشه و کنار است ، یا آن خالق آن است ، که در تلاش است تا هرچه را که دوست دارد ، بسازد؟

– من عضوی هستم که با اطمینان می دانم کسی وجود دارد که همه چیز را می داند. و او مورد توجه است.

– هر بازی مجموعه ای از قوانین دارد. اگر آنها را به زندگی واقعی منتقل کنید ، این اصول انسانی است. آیا آنها را دارید؟ آیا قوانینی وجود دارد که هرگز از آنها منحرف نشوید؟

– می دانید ، من خودم را در حال حاضر یک فرد بالغ می دانم که نیمی از عمر خود را پشت سر خود دارد. بزرگتر یا کوچکتر تصمیم گیری برای من نیست ، بلکه به اندازه کافی سنگین است که می فهمم: هرچه من محکم تر بر روی یک اصل باشم ، به خصوص آن چیزی که من ایجاد کردم تا خود را در بهترین نور ممکن نشان دهم ، هرچه زودتر فرو بریزد ، فرو ریخت. تنها اصل من این است که طبق قلبم زندگی کنم ، طبق وجدانم ، سعی کنم فرد خوبی باشم. نه برای نمایش ، بلکه برای خودم.

– به طور کلی پذیرفته می شود که تجارت نمایشی فضایی است با چارچوب و قوانین نسبتاً سفت و سخت. به عنوان مثال فرمت کنید. آیا سخت است که خودتان در آن حضور داشته باشید؟

– فهمیدم که واقعاً می خواهم بدرخشم – اعتراف کردن برای من سخت ترین کاری بود. من از شنیدن واقعاً لذت می برم ، ساختن آهنگهایی که افراد مختلفی بتوانند آن را درک کنند. یک آهنگ ساده و سرراست لزوماً ابتدایی نیست. این تحقق بلافاصله برایم پیش نیامد ، اما زندگی من را بسیار ساده کرد ، زیرا قبل از این که من یک نوجوان سرسخت و اصولگرا باشم. به نظر من رسید که هرچه افراد کمتر مرا درک کنند ، در چشم هایم خنک تر هستم. یعنی من در چنین زیرزمینی انقلابی بودم ، به همه چیز اعتراض کردم ، اما دقیقاً چه چیزی مشخص نیست. امروز من صد در صد مسئول کاری هستم که انجام می دهم ، اما دوست دارم که موسیقی من تعداد زیادی شنونده را به خود جلب کند. بنابراین ، من هیچ شکایتی در مورد این قالب ندارم.

– به نظر من اکنون زیر زمین عملاً خاموش شده است. همه چیز باز است – هم اینترنت و هم فرصت های زیادی …

– من ، برای مثال ، با کلمه “زیرزمینی” توجیه کردم که اصلاً کسی به من گوش نمی دهد. اما من می دانم که تنها چند سازنده وجود دارند که موسیقی واقعا با استعدادی را فقط برای خودشان تهیه می کنند. آنها واقعاً اهمیتی نمی دهند که چه کسی آن را می شنود ، اما بیشتر اوقات این کار را نمی کنند. از خودم می دانم: من حیله گر بودم وقتی گفتم برایم مهم نیست که چند نفر به کنسرت های من می آیند. زیرا بسیار دشوار است که در وهله اول اعتراف به خود کنید که هیچ کس به آن نیازی ندارد. و البته ، وقتی بسیاری از مردم شما را می شنوند و می فهمند ، تبادل انرژی قوی تری اتفاق می افتد.

– بازگشت به موضوع بازی: در جوانی که در KVN بازی کردید. این تجربه چه کاری را برای زندگی شما برای صحنه فراهم کرده است؟

– همه چیز. اگرچه دیگر اعتراف نمی کنم که KVN برای من معنی زیادی داشت ، خیلی مد نیست ، اما در اینجا برای من مهم نیست که چه کسی فکر می کند. این تجربه تمام مهارت های یک مجری صحنه را به من داد. زیرا حتی یک پخش کننده KVN ضعیف هنوز هم صاحب تمام ژانرهای پاپ است. او شعور خوبی دارد ، او می تواند زیبا صحبت کند – یعنی او یک مجری است. او یک تقلید است ، لااقل باید در ریتم بیفتد ، مهارت های ابتدایی رقص شناسی را هم دارد. او باید حداقل آوازخواننده باشد ، زیرا اعداد همراه با آهنگ بخشی جدایی ناپذیر از بازی هستند. بداهه نوازی گرم کردن پرسش ها و پاسخ های اصلی است.

و البته تعامل مداوم با مخاطب وجود دارد که همیشه با روحیه دوستانه همراه نیست. به یاد دارم وقتی با هم چرت میزدیم ، با انجام کار در استراحتگاهها ، پول درآوردن ، پخش پوسترها ، قرار دادن پوستر روی قطب ها و سرانجام شب برای افراد بسیار مست در کلوپ ها اجرا می کردیم ، یک مدرسه جدی بود. وقتی توجه چنین مخاطبی را با کاریزم ، قدرت خود جلب می کنید ، زیرا تجهیزات منزجر کننده است ، در این صورت مهارت اصلی خود را برای کار در صحنه به دست می آورید. و این چیزی است که من را تا اینجا ادامه می دهد

این همه در شهر کوچک اوژگورود آغاز شد. این و تمام دوران کودکی شگفت انگیز من ، جوانی شگفت انگیز – بسیار کنجکاو ، رنگارنگ ، خطرناک ، اما از این آموزنده و روشن است.

ЬAVЬ – درختان کریسمس را تغییر دهید. عکس: سرویس مطبوعاتی خواننده
شکل>

– هر شخص در طول زندگی خود مانند موزاییک خود را به صورت قطعات جمع می کند. وقایع اصلی چه کسانی بودند که شما را شکل دادند؟

– به نظر من اینها صدها هزار چیز کوچک است. واضح است که ما با درصد مشخصی از آنچه والدین ما در ما سرمایه گذاری می کنند تشکیل شده است. افرادی هستند که با کارهایی که با آنها انجام داده اند بسیار مخالف هستند ، کدام یک از آنها در دوران کودکی انجام داده اند ، که پس از آن آنها دوباره پایه و اساس زندگی خود را گذاشته اند. و آنها ، به هر حال ، در صورت تمایل موفق می شوند. اینها نوع مبارزاتی هستند که برخلاف آنچه بزرگ شده اند و در آنها تشکیل شده اند زندگی می کنند. بسیاری از افراد بسیار جالب و شگفت انگیز که در نهایت واقعاً خودشان را ساخته اند ، از خانواده های ناکارآمد یا اصلاً بدون پدر و مادر بزرگ شده اند. و کسانی هستند که در تمام طول زندگی خود ، آنچه را که خانواده در آنها سرمایه گذاری کرده است ، ضرب می کنند. من بیشتر از دسته دوم هستم ، زیرا در شادی مطلق بزرگ شده ام. من یک خانواده بسیار فقیر داشتم ، اما تصور اینکه کسی را دوست داشته باشم همانطور که پدر و مادرم مرا دوست داشتند ، دشوار است. آنها بسیار جوان ، بسیار متفکر ، ساده لوح بودند ، صمیمانه به خوشبختی ، عشق ، دوستی اعتقاد داشتند.

– آیا لحظاتی وجود داشته است که شما مجبور به انتخاب جهانی در زندگی خود هستید؟

– تعداد زیادی از آنها وجود داشت ، اما مهمترین آنها البته انتقال به مسکو بود. این انتخابی است که کاملاً حوزه های زندگی من را به یک مورد تغییر داده است. هیچ چیز مثل سابق باقی نمی ماند ، هیچ کس مثل سابق نمی ماند. چند نفر از گذشته ، مهمترین آنها در زندگی من ماندند. همچنین چندین تصمیم بسیار جدی و دشوار برای من در نظر گرفته شد ، که همچنین برای من آسان نبود ، اما هنوز هم مهمترین اقدام این حرکت بود.

– اگر مجبور بودید یکی از هروئین پری را انتخاب کنید – آلیس در سرزمین عجایب یا پیپی لانگستینگ ، کدام یک به شما نزدیک تر است؟

– هر دو. اخیراً ، من دویست درصد آلیس شده ام. او اعتماد به نفس دارد و به همان روشی که لازم باشد عمل می کند ، حتی به پادشاه و ملکه متمرد نیز می رود. من سالهاست که تنظیم می کنم ، خشنود می شوم ، سعی می کنم لذت ببرم … حالا من هم دوست دارم ، اما با این فکر که همه از من عاشق نیستند ، آرام زندگی می کنم و این طبیعی است. حالت درونی من برایم عزیزتر است. من انتخاب می کنم که با همه سازگار نباشم. تعداد بسیار کمی از افراد وجود دارد که حتی ممکن است در مورد آنچه قصد انجامش را ندارم بگویم: ما در طول موج قرار داریم. و من کاملاً نمی توانم در فعالیت های آنها دخالت کنم ، کاملاً اختیارات را به آنها واگذار کنم ، اما این افرادی هستند که من کاملاً به آنها اطمینان دارم و آنها مرا بسیار دوست دارند.

– شما حتی در شبکه های اجتماعی می نویسید که یولکا فقط یک خواننده نیست بلکه یک تیم است …

– البته. اگر من به تنهایی روی Arbat نشسته بودم ، با گیتار ، بازی کردم و یک سکه زیبا را در کلاه خود جمع کردم ، می توانم بگویم نتیجه ای که من در این کلاه دارم کاملاً توسط من حاصل شده است. و اگر فقط آهنگهایم را می خواندم. ما در جهانی زندگی می کنیم که برای صدا کردن ، باید کارهای زیادی انجام دهید. همه آنها را نمی توانم انجام دهم. تقریباً غیر از آواز ، اجرای روی صحنه هیچ چیز دیگری نیست. بنابراین ، موفقیت یک هنرمند کوچک ، مبتدی اما با صدای بلند؛ متوسط ​​اما قوی؛ رعد و برق روشن یا حتی پیاده روی همیشه موفقیت یک تیم عظیم است. وقتی به امواج می شوم ، همیشه وقت کافی ندارم تا بدانم که چند نفر کار می کنند تا همه کارها را انجام دهند تا من مشکلی نداشته باشم. حتی در دوران قرنطینه ، هیچ کس در شرکت تولیدی ما دست از کار نکشید. پشت سر من قدرت فوق العاده ای وجود دارد ، و من از همه این افراد سپاسگزارم

– یک هنرمند یک بار در مصاحبه ای به من گفت که موسیقی از لحاظ تأثیرگذاری یکی از قدرتمندترین اشکال هنر است ، زیرا هم از نظر شنیداری ، هم از لحاظ تصویری و هم از نظر روانشناختی تأثیر می گذارد. آیا شما اعتقاد دارید که او واقعاً می تواند درمان ، پس انداز و پشتیبانی کند؟

– من آن را دیدم ، آن را می دانم. مواردی وجود دارد که آیا شما به آنها اعتقاد دارید یا نه. صحنه ، مخاطب بارها مرا شفا داده است. مواقعی وجود داشت که عملاً نمی توانستم به سایت بروم – هیچ نیرویی نداشتم ، اما در پایان آمادگی پیدا کردم و تا پایان اجرای کار فراموش کردم که در آغاز تقریباً در حال مرگ هستم.

– آیا شما از صحنه خسته شده اید؟

– می توانم از لحظه هایی که همیشه خوشایند نیستند ، اما هرگز از صحنه خسته نمی شوم خسته شوم. اگر هرگز اتفاق بیفتد ، من فقط می روم. من این را 17 سال پیش گفتم و الان هم تکرار می کنم. من پرواز را دوست ندارم ، جت تاخیرها ، ساعت 4 صبح از خواب بیدار می شوم ، کنفرانس های مطبوعاتی را دوست ندارم … برگزاری کنسرت های ترکیبی دشوار است ، زیرا اگر کنسرت های انفرادی فقط توسط افرادی که مرا دوست دارند ، شرکت کنند. آنها می خواستند به من تف کنند. و من از این موضوع ناراحت می شوم ، مانند کودکی که فقط می خواهد مورد تمجید قرار گیرد. اما همه اینها چیزهای کوچک در مقایسه با این واقعیت است که در صحنه احساس می کنم کاملاً در جای خود هستم

کمی متاسفم که درک کاملی از این موضوع نه چندی پیش به ذهنم خطور کرد ، اما بسیار عمیق است و در آن لحظاتی که اجرا می کنم ، من خوشبخت ترین و قوی ترین فرد جهان هستم. در عین حال ، من یک فرد بسیار شک دارم و می توانم خیلی تردید کنم ، حتی چند دقیقه قبل از رفتن به سایت: در مورد مدل مو ، آرایش ، آنچه در یک مصاحبه گفتم … اما ، ایستاده روی صحنه ، من یک الهه هستم ، نه کمتر. سپس به طبقه پایین می روم ، ضبط را مرور می کنم ، گاهی فکر می کنم “خدایا ، چه چیزی را حمل می کردم!” ، اما در این لحظه شکی نیست.

– ما قبلاً بیش از یک بار درباره پروژه جانبی شما ЯAVЯ از نظر موسیقی صحبت کرده ایم. بحث در مورد خود تصویر جالب است. چگونه متولد شد ، شکل گرفت؟ یا قبلاً در داخل شما بود و شما فقط باید آن را بیرون بیاورید؟

– او از سن 14 سالگی با من بوده است ، و من هرگز مخفی کاری از آن نکرده ام. من از خواننده محبوب من Björk الهام گرفته ام ، اما او را کپی نمی کنم. نظراتی نظیر “کسی به بیورک گوش داد” وجود داشت. بله ، در اولین مصاحبه ای که در مورد YaAVI مصاحبه کردم ، گفتم که او مانند سودالیزا ، از نظر موسیقی به من الهام می کند. من نمی خواهم از آنها سرقت کنم و چیزی از آنها بگیرم ، اما قبل از اینکه آنها با جسارت خود را در موسیقی و جلوه های بصری بیان کنند ، کلاه خود را می کشم. و بنابراین یاووشکا من اصلاً ترمز ندارم. او آنچه را که می خواهد انجام می دهد. من مسئول او نیستم (می خندد). این او بود که به من دیکته کرد که نمی ایستد ، اما روی یک گوشه ، روی یک مکعب روی صحنه می نشیند ، و یک چیز عجیب در چهره اش که کفش برای او نیست … من نمی خواستم مردم به این نام پاسخ دهند ، به طوری که موسیقی بیش از Yolku “لغزش” می کند بنابراین من با یک نام مستعار آشنا شدم.

روی مجموعه ویدیوی “آسان برای من”: سقف مکان مورد علاقه خواننده است. عکس: سرویس مطبوعاتی خواننده
شکل>

– YAAV اکنون چه کاری انجام می دهد؟

– او هرگز عجله نکرد – این مزیت بزرگ او است. او یک هنرمند پاپ نیست و مجبور نیست که صنعت را تعقیب کند ، در یک بازه زمانی خاص یک آهنگ منتشر کند. او به دنبال موسیقی ، نوازندگان جدید است و آنچه را می خواهد انجام می دهد. ما در حال حاضر در حال کار بر روی چند آهنگ جالب هستیم. این آلبوم قبلاً اتفاق افتاده است و من هم اکنون علاقه دارم که آهنگ های جداگانه ای را منتشر کنم. بعد از دیسک ، دو مورد دیگر بیرون آمدند: “وقت خود را بگیر” و “بالها”. آنها بسیار متفاوت هستند ، اما در عین حال همه یکسان هستند.

صحبت کردن در مورد خودم به عنوان فردی که دارای شخصیتی تقسیم ناچیز است ، بسیار جالب است ، اما این ظاهر YaAVI بود که قدرت زیادی به من بخشید ، زیرا در بعضی مقاطع ، هر چقدر هم که منکر شدم ، من هنوز کمی آرامش پیدا کردم. خوب ، در حال حاضر ، آنها می گویند ، همه چیز درست شده است … و سپس آنها صفحه “Artist of the Decade” را در بالای صفحه قرار دادند. این بسیار دلپذیر است ، اما به هیچ وجه به معنای چیزی نیست ، زیرا با هر آهنگ باید اثبات کنید – اول از همه برای خودتان – که هنوز هم باروت در فلاسک ها وجود دارد. من از استراحت در لابراتوم متنفرم. من از تجربه وحشی لذت می برم. جای تعجب است که من برای آزمایشات YaAVЬ دارم ، اما آنها را به یولکا نمی اندازم.

– اولین نمایش رسمی این داستان در یک سالن با نصب ویدیوی 360 درجه انجام شد. اهمیت بصری برای شما چقدر است؟

– واقعیت این است که این یک برنامه است – بدون ضربات ریتمیک روشن. او تقریباً در همان حالت قرار دارد و هرکسی را که آماده است به نوعی حالت مراقبه باز کند غرق می کند. و برای این ، تصاویر بسیار مهم هستند. نه ثروتمند است ، نه طرح ، بلکه تصویری. و در اینجا شما همچنین می توانید در آزمایش های با تکنولوژی بالا دست و پنجه نرم کنید. و این چیزی است که اگر شما یک هنرمند محبوب باشید ، می ترسید ، بنابراین من آنها را مخصوصاً برای YaAVI رها می کنم. من به عنوان یک درخت کریسمس ، می توانم کارهایی را انجام دهم که برای خودم آشنا هستند ، کارهایی که می فهمم ، اما برای Yavushka آنچه را که در ابتدا برای من غیرقابل درک است به تعویق انداختم. اما جالب بنابراین شما باید امتحان کنید.

خیلی اوقات چیزی شبیه به این می شنوم: “در اینجا YAAV شما واقعی است و یولکا برای تلویزیون است.” وای نه. من گدایی کننده استخوان هستم ، من واقعاً دوست دارم دوست داشته باشم ، قابل درک ، عامیانه ، اما با این وجود یک کمد مخفی با ارواح دارم.

– بازگشت به هروئین های پری: شما همچنین با پیپی مشترک زیادی دارید. وقتی اولین بار برای مصاحبه با شما ملاقات کردم ، خیلی به او یادآوری کردم …

– توهین؟ مطمئن. ما همیشه دست به دست هم می دهیم. من خانم در دادگاه هستم این همان چیزی است که من در آن بزرگ شده ام. پیش از این ، من فقط یک نوجوان مشکل ساز بودم ، اما اکنون ، البته ، رفتار دیگری دارم. و من آن را با اراده خودم انجام می دهم ، اما من هنوز هم یک بانوی گوپوت هستم (می خندد). من می دانم که چگونه یک بانوی با وقار باشم ، صاحب اخلاق ، جذابیت باشم ، عقبم را نگه دارم ، اما نه ، نه ، این طبیعت پپی می لغزد وقتی فراموش کنم که یک خانم هستم و برایم بسیار خنده دار می شود.

– پیپی نه تنها یک هولیگان بود ، بلکه همیشه برای کمک به همه عجله داشت. آیا این در مورد شماست؟

– بله ، من به طور کلی یک فرد بسیار همدل هستم. اما با در نظر گرفتن این کیفیت ، همیشه باید یک نکته را در نظر گرفت: لازم است کسانی که این کمک را درخواست می کنند را نجات دهید ، که برای نجات آماده هستند و به آن فرا می خوانند. من سالهای زیادی را صرف نجات افرادی کردم که به آن احتیاج نداشتند. و این تقصیر من است ، نه مال آنها. من همیشه زودتر عجله خواهم کرد ، بالهایم را پراکنده خواهم کرد ، فرار می کنم ، همه چیز را دور می اندازم ، تکه ای از گلوی من بیرون می آورم … اما این بسیار نزدیک به فداکاری است ، و نشانگر آن است: شما می بینید که من چه توانایی ای دارم! این ها داستان های ناسالم هستند. من عاشق پس انداز هستم ، اما اکنون سعی می کنم فقط برای افرادی که واقعاً درخواست آن را دارند نجات پیدا کنم

– آیا شما یک رویاپرداز هستید یا یک رئالیست؟

– 50 تا 50. من همیشه خواب می بینم. من این حق را برای خود دارم که تمام زندگی ام را رؤیایی کنم ، اما ترجیح می دهم که همه چیز در زندگی ام به صورت توازن باشد. من واقعاً دوست دارم محکم روی پاهای خود بایستم ، دوست دارم اوضاع را صحیح ارزیابی کنم – به این عقل گفته می شود. من عاشق وقتی هستم که در مرز خودم هستم ، وقتی قادر به تجزیه و تحلیل هستم. اما در همان زمان سر من در ابرها است. من واقعا این ترکیب را دوست دارم: محکم روی پاهای خود بایستید و سر خود را در فضا استراحت دهید. این برای من عالی است.

– در سالهای اخیر ، بسیاری به طور فزاینده ای در مورد این واقعیت صحبت می کنند که زمان در حال شتاب است. بازگشت به “آلیس در سرزمین عجایب” ، جمله ای وجود داشت: “برای ایستادن ، باید دوید ، برای رسیدن به جایی ، باید دو برابر سریعتر دوید.” آیا شما با این موافقید؟

– نه ، به من نزدیک نیست. من افرادی را می شناسم که دائماً در جایی دیر می شوند و زندگیشان به پایان می رسد. در مقطعی از قرنطینه ، زندگی به Groundhog Day تبدیل شد. از این واقعیت که هیچ چیز جدیدی اتفاق نمی افتد ، گاهی اوقات این احساس را می گیرید که زندگی در حال شتاب است. پر کردن آن با رویدادها و علامت گذاری هر یک از آنها بسیار مهم است.

همچنین یک تئوری وجود دارد که زندگی را هنگامی که از یک رویداد بزرگ به یک رویداد دیگر زندگی می کنیم تسریع می کند. این سمت تلنگر تنظیم هدف است. در مورد من ، این مثلاً یک کنسرت بزرگ است که به مدت شش ماه برنامه ریزی شده است. و تمام این شش ماه است که ما با کل تیم به سمت این هدف حرکت کرده ایم. و بعنوان مثال ، همه اقدامات ما توسط من مستهلک می شوند ، زیرا یک چراغ قوه هدف بزرگ به جلو می درخشد. برای جلوگیری از وقوع این امر ، باید بتوانید از معجزه هر روز ، از وقایع شگفت انگیز کوچک که هر روز اتفاق می افتد قدردانی کنید.