چرا لرمونتوف و پچورین از معاصران خود خوشحال نبودند

در دو سالن کوچک نمایشگاه هایی وجود دارد که از یک طرف به شخصیت های دوران “قهرمان زمان ما” شهادت می دهند و از سوی دیگر ، تفسیرهای متنوعی از رمان و آن را نشان می دهد شخصیت اصلی ، گریگوری پچورین. همه این تصویر را دوست نداشتند ، به همین دلیل واکنش های تند و تیز امپراتور نیکلاس اول و دکامبرست ویلهلم کوچلبکر را نیز به دنبال داشت که گفتند: “هنوز هم حیف است که لرمونتوف استعداد خود را در به تصویر کشیدن موجودی به نام Pechorin زشت خود هدر داد.”

– در ادبیات و فرهنگ آن زمان ، یک قهرمان مثبت درخواست شده بود ، – سرپرست موزه خانه لرمونتوف ، سرگئی شائولوف ، توضیحات متصدی نمایشگاه را توضیح می دهد. – این درخواست از طرف امپراتور نیکلاس اول و وزیر آموزش و پرورش اووروف رسمی بود و کاملاً طبیعی بود.

شائولوف خاطرنشان می کند که ما امروز چیزهای زیادی در رمان نمی فهمیم. اول از همه ، جزئیات روزمره. به عنوان مثال ، چرا گروشنیتسکی کت بزرگ خود را برای نمایش می پوشد و چرا خانمها کت بزرگ این سرباز را بیشتر دوست دارند. مسئله این است که او وانمود می کند که یک دانشجو نیست ، بلکه یک افسر تنزل یافته است – یا به دلیل یک دوئل یا به دلایل سیاسی تنزل مقام داده است. گروشنیتسکی همان چیزی است که نیست. به همین دلیل است که Pechorin ، در مورد رابطه خود با مری صحبت می کند ، با کنایه می گوید: “او دوست داشت تو را بیشتر با پالتو دوست داشته باشی”.

در پنجره ها می توانید اولین نسخه کامل “قهرمان زمان ما” را ببینید که در سال 1840 در “یادداشت های میهن” منتشر شد. شعرهای لرمونتوف و داستان های “بلا” ، “Fatalist” و “Taman” ، که همانطور که می دانید ، جزئی جدایی ناپذیر از رمان شدند ، نیز در آنجا منتشر شد. کاریکاتوری از مدیر مسئول مجله ، آندری کراوسکی ، که به معنای واقعی کلمه سوار بر نویسندگان است و پرتره او در جوانی نیز در این نمایشگاه ارائه می شود. در کنار آن تصاویر هنرمند تاتیانا ماورینا برای رمان میشل لرمونتوف سرگئف-تسنسکی قرار گرفته است. این اثر بزرگ نثر نویسنده شوروی نوعی پاسخ به داستان “جهان بزرگ” بود که توسط معاصر لرمونتوف ، کنت سولوگاب نوشته شده است.

– برای بسیاری از معاصران ، به ویژه برای کسانی که از نظر قد بلندتر از لرمانتوف بودند ، او تا حدودی چهره ای کمیک شد. این توضیح می دهد داستان “جهان بزرگ” ، که در زمان اتحاد جماهیر شوروی به عنوان کاریکاتور از لرمونتوف تصور می شد ، – می گوید سرگئی شاولوف. – با این حال ، جالب است که تصویری که تاتیانا ماورینا در تصاویر آورده است ، تصویری از رمان سرگئف-تسنسکی نیست ، زیرا یک لرمانتوف کاملاً شوروی ، مبارز علیه رژیم ، شورشی و تنهاست. آنچه ماورینا به تصویر می کشد نزدیکترین به قهرمان داستان Sologub میشل لئونین است – تصویر یک جامعه اجتماعی نه چندان موفق ، همانطور که لرمونتوف مدتهاست درک می شد.

چه می توانم بگویم ، حتی اگر کراوسکی ، چندین دهه پس از مرگ شاعر ، نوشت که “لرمونتوف بیش از همه عاشق ادبیات نبود ، بلکه خانم های سکولار بود که هر بار 5 یا 6 رمان داشت.” به همین دلیل جالب است که چگونه چنین نگرشی متفاوت در نقاشی اختصاص داده شده به رمان “یک قهرمان زمان ما” توسط هنرمندان روسی و شوروی تغییر شکل داده است. نقاشی های آنها در اتاق دوم قرار دارد. متصدی نمایشگاه با بیان این بوم ها ، دو گرایش را از هم متمایز می کند. اولی نشان دادن رمان در شرایط واقعی ، روزمره و تاریخی آن و دوم قرائت نمادین آن است.

روند اول مشخصه عمدتا قرن نوزدهم است. به عنوان مثال ، دو سنگ نگاره اختصاص داده شده به “پرنسس مری” شخصیت ها را متناسب با دورانی که کنش رمان در آن گسترش یافته ، به تصویر می کشد و هرگونه برداشت استعاری را به حداقل می رساند. تصاویر ولادیمیر بختیف و فیودور کنستانتینوف ، که قبلاً در زمان اتحاد جماهیر شوروی ساخته شده اند ، متفاوت به نظر می رسند. به عنوان مثال ، کازبیچ و بلا در نقاشی به همین نام توسط بختیف در لحظه ای نشان داده شده اند که یک دزد خنجر را بر سر یک زن جوان چرکسی آورده است. این تصویر احساس بی زمانی می کند و جزئیات روزمره ، اما تنش درونی شخصیت ها را منتقل نمی کند. آبرنگ های تاتیانا ماورینا تا “تامان” نیز قابل توجه است. آنها شور و شوق اوندین را نشان می دهند ، كه در كیفیت او انتقام جویی و عصبانیت نسبت به Pechorin ، كه زندگی “قاچاقچیان صادق” را نابود كرد ، قابل توجه است. بنابراین ، “قهرمان زمان ما” قهرمان هر زمان می شود.

سرگئی شائولوف در پاسخ به سوال خبرنگار MK چقدر اظهارات بلینسکی مبنی بر اینکه لرمونتوف خود را در پچورین به تصویر کشیده در برداشت تصویری از رمان منعکس شده است ، خاطرنشان کرد که هنرمندان اغلب اوقات Pechorin را شبیه لرمونتوف می کردند ، اگرچه آنها بر تفاوتهای قابل توجه آنها نیز تأکید داشتند. در واقع ، نویسنده و شخصیت با یک چیز فاصله دارند.

– به یک معنا ، پچورین واقعاً لرمونتوف است. اما این احتمالاً همان لرمونتویی است که وی در زمان ایده پردازی داشته و آن لرمونتویی است که خود لرمونتوف موفق به کار مجدد و پشت سر گذاشتن آن شده است. او خیلی سریع تغییر کرد ، رشد کرد و رشد کرد. و Pechorin به گونه ای توصیف شده است که از نظر ظاهری نمی توان آن را با نویسنده اشتباه گرفت.

در صفحه نمایش در سالن دوم ، نقل قول هایی از رمان و بررسی های معاصران او به نظر می رسد ، در میان آنها ، علاوه بر ارزیابی های مکمل ، ارزیابی های منفی از امپراتور نیکلاس اول وجود دارد ، که ، همانطور که می دانید ، واقعاً لرمانتوف را دوست نداشت و حتی ، به گفته افسانه ، پس از مرگ او شاعر گفت: “مرگ یک سگ!”.

– در اینجا شما باید زمینه را در نظر بگیرید – می گوید سرگئی شائولوف. – نیکلاس اول من دوئل را تحریم کردم ، مجازات آنها را تا سیبری سخت تر کردم. قبلاً هنگامی كه پوشكین در یك دوئل در سال 1837 درگذشت ، سیلی بلند در صورت دریافت كرد و سپس شاعر دیگری در یك دوئل درگذشت. این واکنش او را توضیح می دهد.

من فکر می کنم که با وجود تمام علاقه ای که نسبت به کسی داشت ، او به اندازه کافی خویشتن داری می کرد تا به گونه ای متفاوت بیان شود ، اگر این در مورد یک دوئل نبود. سپس به این فکر کرد و جمله دیگری آورد: “کسی که می توانست جای پوشکین را برای ما بگیرد ، مرد.” به طور کلی اعتقاد بر این است که این عبارت برای عموم گفته شده است. از این گذشته ، نیکولای فکر می کرد که کنترل پوشکین را در دست دارد و او شاعری است که برای او سانسور شده است. هیچ اطلاعات دقیقی وجود ندارد که وی همچنین خواسته بازوی لرمونتوف را بگیرد.

اما شناخته شده است که میخائیل یوریویچ می خواست بازنشسته شود و مجله را به همراه کراوسکی ، که به عنوان مدیر واقعی ، فنی و تجاری ، و با کنت سولوگاب – مردی از جامعه فوق عالی ، به ازدواج صوفیا ویلگورسکایا ، دختر یک فرد غیر رسمی ، منصوب می شود ، بازنشسته و منتشر کند. نیکولاس اول ، همدست دربار ، پدر کاشته شده در عروسی آنها کسی نبود جز خود شاهنشاه. در تاریخ انتشار مجله ، Sologub از یک طرف نماینده نیکولای در تحریریه بود و از طرف دیگر ، تحریریه را در دادگاه واسطه می کرد. لرمانتوف کاملاً با این موضوع موافقت کرد و ، قضاوت بر اساس رفتار او قبل از دوئل ، او اصلاً مخالف اشغال جایگاه در دادگاه نبود. بنابراین نیکولای دلیل داشت که معتقد است از این نظر لرمونتوف می تواند برای او جایگزین پوشکین شود.

نمایشگاه “یک قهرمان زمان ما”. انتشار “تا 25 آوریل ادامه خواهد داشت.