بالابانوف جدیدی در سینما ظاهر شد: فیلمسازان جوان سبک خاص خود را ترسیم کردند

در جشنواره فیلم “پنجره به اروپا” که در ویبورگ به پایان رسید ، همزمان چندین اثر از فیلمسازان جوان ارائه شد که آنها راهی کاملاً متفاوت از مسیری را که مسئولان فرهنگی ترسیم کردند انتخاب کردند. تمایل به ساختن هنر و نه فقط گرفتن سوابق گیشه ای ، هنوز کشته نشده است. در میان اولین بازیکنان ، پیرو الکسی بالابانوف نیز وجود داشت. اینطور اتفاق می افتد: همه چیز مانند یک سلف بزرگ است ، اما در عین حال یک سبک ترسیم می شود.

هیئت منصفه به سرپرستی نیکولای خمیریکی جوایز ویژه ای را به اولین “چهارراه” توسط جورجی لیالین اهدا کرد که همچنین به او اهدا شد انجمن صنفی مورخان سینما و منتقدان سینما ، “افراد ناکافی 2” توسط رومن کریموف و “مرا صدا کن” توسط پاول میرزئوف.

جورجی لیالین فارغ التحصیل رشته کارگردانی VGIK است و در کارگاه آندری اشپای و ولادیمیر فنچنکو تحصیل کرده است. فیلم کوتاه “احمق” وی با موفقیت از جشنواره ها عبور کرده است. سه سال پس از فارغ التحصیلی ، او با اطمینان و اطمینان خاطر اولین بار را در متر کامل انجام داد. Crossroads از نظر تصویر ، مکان ، ریتم ، موسیقی متن فیلم سینمایی الکسی بالابانوف را به یاد می آورد. به نظر می رسد دهه 90 روی صفحه است ، اگرچه اکشن امروز اتفاق می افتد. این تصویر در سووتسک ، منطقه تولا فیلمبرداری شده است ، اما این یک شهر خاص است. عجیب است که سازندگان فیلم اغلب دهه 90 را با استان فعلی روسیه برابر می کنند. به عنوان مثال ، فضای داخلی رستوران خانه سینما که مدت ها پیش خراب شده است ، اغلب به عنوان نمادی از آن زمان و جغرافیای خاص استفاده می شود.

“Crossroads” یک فیلم سخت در مورد پسر جوانی است که شهر خود را به مقصد مسکو ترک کرده است ، جایی که او دارای یک دیدگاه خوب و یک دختر غیرمعمول خوب از یک خانواده معتبر مسکو است. با این وجود گذشته رها نمی کند. آرتیم به تشییع جنازه پدرش که در کودکی او را رها کرد ، می رود. بنابراین پسر 29 ساله هیچ رنجی را تجربه نمی کند. پدر با یک همسر و یک پسر کوچک ازبک عرفی باقی مانده است و بستگان باید در سرزمین اجدادشان که قلمرو یک کشور همسایه شد ، به خاک سپرده شود. آرتیم اگر اراده او بود ، پدرش را مانند یک سگ به خاک می سپرد ، اما در مسابقه راهزنی گیر کرد. از مسکو ، این استان کاملاً جهنمی تلقی می شود ، اگرچه جورجی لیالین نه از یک داستان ترسناک بلکه از زندگی فیلمبرداری می کرد. این فیلم دارای کارهای فوق العاده بازیگری و چهره های جدید است که کارگردانان تازه کار همیشه نمی توانند با آنها بدرخشند.

هنوز هم از فیلم “Call Me Thrush”. عکس تهیه شده توسط سرویس مطبوعاتی جشنواره







در این سال ، فیلم های مستند و داستانی زیادی ظاهر شده است ، جایی که کودکان بزرگسال در تلاشند رابطه خود را با پدران زنده و مرده که آنها را در کودکی ترک کرده اند ، دریابند. انتخاب ، به اندازه کافی عجیب ، به نفع آنها انجام می شود. در Call Me Drozd ، دومین فیلم بلند پاول میرزوئف ، که چندین مستند تمام عیار را فیلمبرداری کرده است ، تصویر پدر با بازی Kirill Kyaro ، محبوب پس از سریال اپیدمی نیز کلید می خورد. گرچه اول از همه ، این داستانی در مورد نوجوانان 14 ساله است که اولین عشق و جدایی را تجربه می کنند ، طلاق والدین ، ​​که زندگی آنها را به طور بنیادی تغییر می دهد. ما به ندرت فیلمی درباره نوجوانان می سازیم ، علاوه بر این ، این فیلم حساس و فاقد ویرایش است.

تابلوی سیاه و سفید “احساس” از ویتالی سلتیکوف درباره پیانویست جوان “یوگنی کورولف” با بازی “یوگنی سرزین” روایت می کند. در آستانه مسابقه مهم ، او انگشت خود را شکست ، اما قهرمانانه بر درد غلبه می کند ، که او را از مشکلات بعدی نجات نمی دهد. او بیانیه ای خط مشی خواهد نوشت و مكتب پیانیسم اتحاد جماهیر شوروی را نكوهش خواهد كرد ، كه از نظر او فردیت را از بین می برد. به گفته قهرمان داستان ، نوازنده مانند یک کشیش است و “شما باید وقت خود را به سر خود بزنید تا آینده شما را بشناسد”. فیلمنامه کمی پرمدعا است ، اما تصویر توسط اپراتور ویکتور اوپکین ، با کار بازیگری خوب ، به ویژه در داریا ژوونر و ایگور گوردین ، ​​که در نقشی بسیار کوچک ظاهر می شود ، به زیبایی گرفته شده است.

در سال 2011 ، رومان کریموف با فیلم مردم ناکافی در ویبورگ برنده شد و اکنون دنباله آن را ارائه داد که هیئت داوران آن را “برای الگوی روابط انسانی” عنوان کردند. فیلمنامه از چندین داستان تشکیل شده است که شخصیت ها بیشتر آنها را برای هم تعریف می کنند و روی صفحه نمایش تحقق می یابند. اما این همان جایی است که آسیب پذیری فیلم نهفته است. بازیگران محکوم به وجود انفعالی هستند. یک کار غیرمعمول برای اوگنی تسگانوف ، که قهرمانش آزمایشاتی را روی دوستانش انجام می دهد ، اما ایلیا لیوبیموف مجبور می شود که بازخوانی شریک زندگی خود را انجام دهد. قهرمانان غرق در امور روزمره می شوند ، عاشق می شوند و بخشی از آنها از داستانهای زودگذر آنها الگویی تشکیل می شود که هیئت منصفه را الهام گرفته است.

ایوان لشین و یوری سیدوروف در فیلم “Papier-mache”. عکس تهیه شده توسط سرویس مطبوعاتی جشنواره







اولین نمایش فیلم Papier-máche ویتالی ساسلین در جشنواره بین المللی فیلم تالین برگزار شد و اکنون این فیلم در مسابقه Windows to Europe شرکت کرده است که به دلیل گسترش و تطبیق جهان نویسنده با دریافت دیپلم از انجمن صنفی کارشناسان سینما و منتقدان سینما دریافت می کند. این دنباله فیلم “Head. دو گوش ”، توسط ویتالی ساسلین در سال 2017 با همان بازیگران غیر حرفه ای فیلمبرداری شد – ایوان لشین و مادرش تاتیانا لاشینا. فیلمنامه براساس داستان واقعی این افراد ساخته شده است. اگر در تصویر اول ایوان توسط کلاهبرداران کوچک فریب خورده بود ، با سو taking استفاده از ساده لوحی خود ، آنها را وادار به گرفتن وام های خرد کردند ، اکنون او توسط یک پلیس استفاده شد. او به عنوان یک دوست ، برای سرقت یک بطری کنیاک از فروشگاه “درخواست گزارش” کرد و قول داد که هیچ عواقبی نخواهد داشت. در نتیجه ، ایوان لشین 200 ساعت کار اصلاحی – در فیلم ها و زندگی دریافت کرد. وقتی از او می پرسید که چگونه دوباره گرفتار شد ، نمی تواند چیزی را توضیح دهد ، فقط تأیید می کند که همه چیز در فیلم حقیقت محض است. نقش پلیس را بازیگر غیر حرفه ای یوری سیدوروف بازی کرد. در گذشته او یک افسر پلیس است که از کودکی آرزو داشت بازیگر شود. این تصویر در Novovoronezh ، جایی که ویتالی ساسلین زندگی می کند ، فیلمبرداری شده است – فارغ التحصیل VGIK ، دکتر با تحصیلات اولیه. زندگی شخصیت های او بازتابی از زندگی واقعی بازیگران می شود. و اگرچه ایوان لشین یک مشاهیر محلی است و آنها در روزنامه ها درباره او می نویسند ، آنها عملکرد او را در Kinotavr از تلویزیون نشان می دهند ، زندگی بهتر نمی شود. بدهی های وام از بین نرفت و آنها باید با فروش هندوانه های نمکی زنده بمانند. از زمان فروش گاوها ، ایوان دیگر به عنوان گاو در روستا کار نمی کند. گاهی اوقات او در مزرعه با همسایگان ثروتمند کار می کند و یک بسته تخم مرغ برای این کار دریافت می کند. در این فیلم ، ایوان رویاهایی دارد: یک غاز زیبا ، یک عروس محجبه ، او را در آغوشش می گیرد. احتمالاً چنین چشم اندازهایی در زندگی از او دیدن می کنند. این زندگی در شهری کوچک است که در ورودی آن با کتیبه ای روی سپر از شما استقبال می کنند: “اگر شما مهربان و با عشق باشید ، ما شما را با نان و نمک ملاقات خواهیم کرد.”