باله Mariinsky در مسکو به تور رفت

تورهای تئاتر مانند Mariinsky همیشه یکی از مهمترین رویدادهای زندگی فرهنگی پایتخت است. علاوه بر این ، گروه باله مشهور جهانی این تئاتر با نمایش های تمام عیار سالها به مسکو سفر نکرده است. بنابراین ، برنامه دو روزه باله که به عنوان بخشی از جشنواره دوم مسکو “Zaryadye” در اوج بیماری همه گیر نشان داده شد ، و حتی تحت هدایت استاد والری گرگیف ، علی رغم محدودیت های 25 درصدی که اخیراً در پایتخت اعمال شد ، به یک خروجی واقعی برای علاقه مندان به موسیقی و طرفداران باله مسکو تبدیل شد. …

علاوه بر این ، آنها اجراهایی از این دست را به تئاتر آوردند كه تئاتر ماریینسكی قبلاً هرگز در اینجا نمایش نمی داد. و به طور کلی ، فرود فرهنگی از سن پترزبورگ ، ظاهراً هدف مخفی آن نابودی ایده های پایدار در مسکو بود که یک شرکت باله که قبلا آباد و مشهور بود اکنون از بین رفته است ، در یک روال کلاسیک غرق شده است ، باله هایی را روی صحنه می برد که غیر مدرن هستند و به هیچ وجه مرتبط نیستند …

صحنه در سالن کنسرت زریادیه برای چنین اهدافی عالی بود. بیش از یک سال پیش ، شرکت باله ماریینسکی قبلاً باله چهار فصل توسط یکی از جالب ترین طراحان رقص خود ، ایلیا ژیووی ، و یک برنامه کنسرت ، که همچنین از قطعات معاصر ساخته شده برای کارگاه خلاقیت رقصندگان جوان تئاتر ماریینسکی تشکیل شده است ، نمایش داده است.

این بار نام های مشهوری در دنیای باله مانند الکسی راتمانسکی و ولادیمیر وارناوا برای این برنامه دو روزه انتخاب شدند. کارهای مدیر هنری سابق تئاتر بولشوی و اکنون طراح رقص و ساکن تئاتر باله آمریکا (ABT) از اولین موارد مورد درخواست تئاتر ماریینسکی بود. راتمانسکی از اواخر دهه 90 با این گروه همکاری می کند و در مجموع 9 خط داستانی (پری بوسه ، سیندرلا ، اسب کوچک لگنده دار ، آنا کارنینا) و موارد غیرقابل توطئه (دوئت متوسط ​​، Poem of Ecstasy “،” Seven Sonatas “،” Moonlight Pierrot “، Concerto DSCH) باله.

ماریا خوروا و وسولود مایفسکی در صحنه ای از باله الکسی راتمانسکی کنسرتو DSCH. عکس الکساندر شاپونوف. با احترام از دفتر مطبوعاتی تئاتر ماریینسکی.







آخرین نمایش ، باله Seven Sonatas ، در بهار آماده می شد ، اما به دلیل همه گیری ، به تعویق افتاد و فقط در پایان ماه سپتامبر نمایش داده شد. و اکنون کمتر از دو ماه می گذرد – مانند “هفت سونات” در مسکو. این اولین کار طراح رقص برای تئاتر باله آمریکا (اکنون محل اصلی کار وی) است. این موسیقی توسط Domenico Scarlatti تنظیم شد و 11 سال پیش در نیویورک نمایش داده شد. در همان سال ، این باله در آخرین تور ABT در مسکو نمایش داده شد. علاوه بر این ، سپس توسط ستارگانی از تئاتر باله آمریکا مانند دیوید هولبرگ ، یکی از برجسته ترین رقصندگان نسل خود (اکنون او کارگردانی گروه باله استرالیا را) ، هرمان کورنیخو آرژانتینی مجازی یا جولی کنت آمریکایی سکسی اجرا کرد.

با انتقال به صحنه باله ماریینسکی بار دیگر چنین ویژگی مهمی از طراح رقص راتمانسکی مانند وفاداری به اصول کلاسیک آشکار شد. علاوه بر این ، در اجرای رقصندگان ماریینسکی ، باله نه تنها جذابیت خود را از دست نداد ، بلکه علاوه بر این بر جهت گیری به کلاسیک و نئوکلاسیک در کار راتمانسکی ، به عنوان مثال جورج بالانچین ، تأکید کرد. این باله که کاملاً در روح سنت های کلاسیک ساخته شده و با واژگان مدرن رقیق شده است ، موسیقی است و شامل سه دونفره ، تنوع و همچنین گروه های نهایی پیچیده و پیچیده است.

رقص و رقص ایجاد شده توسط راتمانسکی برای شش رقصنده کاملاً بی نقص نیست ، بر شخصیت هر یک از این هنرمندان تأکید می کند ، در عین حال برخی شخصیت ها را ترسیم می کند و حتی به عنوان طرح هایی برای پرتره های این هنرمندان به نظر می رسد. به خصوص توسط تکنوازان باتجربه ای مانند الکسی تیموفیف و یکاترینا کوندورووا و همچنین رومان بلیاکوف جوان و ماریا خوروا که به تازگی جنب و جوش زیادی پیدا کرده اند و به خوبی ظرافت این هنرمندان را نشان می دهند ، بازی خوبی انجام می دهند.

به نظر می رسد که در تور فعلی سهم ویژه ای از ماریا خوروا حاصل شده است. معلوم شد که ستاره جدید طلوع تئاتر ماریینسکی شخصیت اصلی باله دیگری از راتمانسکی است که در پایان شب اول – صحنه کنسرتو DSCH – روی صحنه سالن کنسرت Zaryadye نمایش داده می شود. این باله موسیقی دومین کنسرتو برای پیانو و ارکستر است که در سال 1957 توسط شوستاکوویچ ساخته شده است. طراح رقص ، این نام را به خودنویس موسیقی آهنگساز داد (چهار یادداشت نوشته شده در نت آلمانی ، حروف اول شوستاکوویچ D.Sch را تشکیل می دهد). دوازده سال پیش برای یک گروه دیگر آمریکایی به نام Balle New York City Balle ایجاد شد ، در سال 2013 به Mariinsky منتقل شد ، اما برای اولین بار در مسکو نمایش داده می شود.

در هنگام تور ، این باله شخصاً توسط استاد گرگیف انجام می شد و این نشان می دهد که این اثر راتمانسکی-شوستاکوویچ به چه نقشی در پوستر تئاتر اختصاص یافته است. هنرمندان ماریینسکی ، که به سبک راتمانسکی عادت داشتند ، کنایه از طراح رقص را که در طول پرسترویکا مطرح شده بود ، کاملاً احساس کردند و خوش بینی ، اشتیاق و ایمان به آینده کمونیستی قریب الوقوع را مشخص کردند که از ویژگی های جوانان شوروی دوران ذوب است.

همه این ترکیبات ورزشی و باله ، بسیار شبیه به رژه های فرهنگ بدنی ایجاد شده برای میدان سرخ توسط طراح طراح ایگور مویزایف ، ساخت و بازسازی ردیف ها ، گروه های مجسمه سازی با روح “زن کارگر و مزرعه جمعی” ، صادقانه و کنایه آمیز در باله توسط طراح رقص ، به طور دقیق 7 جفت رقصنده را نشان می دهد ، برای به تصویر کشیدن جمعیت شوروی طراحی شده است. و در قسمت مرکزی این باله قرار دارد ، یک دونفری غنایی زیبا ، که کاملاً رقصیده شده توسط چیزی که یادآور دیوید هولبرگ جوان ، یک مرد زیبا و زیبا Vsevolod Maevsky و یک کودک ساده و شکننده و سبک شوروی است و در تصویر او ماریا خوروا ، همانطور که بود ، یک دیوانه را متوقف کرد که برای بهره برداری های کارگری عجله داشت “زمان به جلو”. بازتولید آن در باله او توسط الکسی راتمانسکی ، طراح رقص ، که “در جستجوی زمان از دست رفته” است.

صحنه ای از باله “Pierrot Lunar” الکسی راتمانسکی. عکس الکساندر شاپونوف. با احترام از دفتر مطبوعاتی تئاتر ماریینسکی.







بالی که در قسمت دوم سه قسمت “شب های باله های الکسی راتمانسکی” قرار گرفت ، همه چیز بسیار پیچیده تر بود. سیاه و سفید به رنگ لباس و آرایش (چهره های کاملاً سفید) “Lunar Pierrot” برای نمایش وجه دیگری از طراح رقص در نظر گرفته شده است. با وجود قهرمانانش ، همه این پیررو و کلمبین ، ما یک باله پیش رو داریم که با اجرای به سبک یک کمدی دلارته فاصله زیادی دارد. به طور کلی ، سبک تعریفی است که هنگام مشاهده این ترکیب دشوار برای درک ، بلافاصله به ذهن خطور می کند. این باله که با موسیقی دودکافونیک بنیانگذار مکتب جدید وین ، آرنولد شوئنبرگ ، آهنگساز اتریشی و آمریکایی ساخته شده است ، دارای م componentلفه مهمی در قالب شعرهای شاعر نمادگرای بلژیکی آلبرت ژیرو است که به زبان فرانسه نوشت ، که توسط مزارو سوپرانوی جولیا ماتوچکینا به زیبایی خوانده شد. متن ، که بهتر است برای درک بهتر این ترکیب عمدی تاریک ، چه از نظر موسیقی و چه از نظر شاعرانه ، برجسته شود ، حال و هوای عدم اطمینان درونی نسبت به آینده را می خواند ، آرزوی گذشته ، که نمی تواند برگردانده شود: و به طلسم ، در عشق و دین تأمل می کند. پیروت با افکار مرگ رنج می برد. پیروت به خانه برمی گردد ، به گذشته و ماه فکر می کند “…

این باله توسط الکسی راتمانسکی در سال 2008 به طور خاص برای دیانا ویشنوا به عنوان بخشی از برنامه Beauty in Motion ساخته شد و اخیراً به صحنه تئاتر ماریینسکی منتقل شد. این به هیچ وجه شبیه باله معروف گلن تتلی است که در این موسیقی به صحنه رفته است و رقص آکادمیک و مدرنیته آمریکایی را که با موفقیت توسط رودولف نوریف در صحنه مجسم شده است ، به ظاهر ناسازگار است. در “Moonlight Pierrot” از راتمانسکی می توانید از اجرای کیمین کیم ، نخست وزیر معروف Mariinsky لذت ببرید. تلفیق هنر و تکنیک این رقصنده باشکوه ، رسا بودن هر جنبش ذاتی او ، که با مفاهیم کار Schonberg-Ratmansky ارتباط دارد ، نمی تواند توجه بیننده را جلب کند.

صحنه ای از باله Vlalimir Barnabas “Daphnis and Chloe. عکس الکساندر شاپونوف. با احترام از دفتر مطبوعاتی تئاتر ماریینسکی.







باله “دافنیس و کلوئه” ولادیمیر وارناوا ، طراح رقص اکنون شیک ، که در روز دوم تور نمایش داده شد ، از رمان نویسنده یونانی قرن 2 بعد از میلاد طولانی و باله به همین نام میخائیل فوکین که یک بار توسط گروه دیاگیلف در پاریس نمایش داده شده بود ، بسیار دور بودند ، جایی که نقش های دافنیس و کلوئه اجرا شده توسط افسانه ای Vaclav Nijinsky و Tamara Karsavina. بارناباس بدون اینکه عملاً هیچ درامی را در باله وارد کند ، خوانشی مستقل از این اثر خلق کرد. به نظر می رسد بیشتر شبیه شعری با موضوع نویسنده یونان باستان است و به خوبی با موسیقی زیبا راول سازگار است که توسط والری گرگیف و ارکستر معروف ماریینسکی به درخشانی تعبیر شد.

طراح رقص ، طرح عاشقانه نویسنده یونان باستان را از طریق منشور احساسات خود ارائه داد. در کار او ، 5 دافنی مدرن و همین تعداد کلوئی درگیر هستند ، بعضی اوقات می توانید فرازهای نوشته “بعد از ظهر یک فاون” از نیژینسکی را نیز ببینید که با موسیقی موریس راول ساخته شده است. ولادیمیر وارناوا نیز مانند نیجینسکی که یک بار در یک باله پیش از زمان خود حضور داشت ، قهرمانان خود را از دنیای مدرن به طبیعتی بکر باز می گرداند ، جایی که غرایز اولیه و آزاد یک انسان جوان و بی تجربه از خواب بیدار می شود … و عشق ، مانند مجسمه “بهار ابدی” آگوست رودن ، که رویای آن بود در حرکات رقصندگان هنگام تماشای این باله ، اوج احساسات انسانی است.

اما تئاتر ماریینسکی نه تنها به خاطر اجراهای مدرن ، بلکه اول از همه کلاسیک ، با ترکیب نمایش های غربی و روسی در کارنامه خود معروف است: و بسیاری از هنرمندان جوانی که در مسکو دیدیم را می توان در روزهای آینده در سن پترزبورگ در باله “سیلویا” فردریک اشتون و همچنین باله “دون کیشوت”. من شخصاً عجله دارم!