“با مرگ گفت ، درب افسانه ای” معاصر “بسته شد”

ایوسیف رایخلگوز ، کارگردان ، دوستی و کار با این بازیگر بزرگ را به یاد آورد

در سن 85 سالگی قلب والنتین ایوسیفویچ گفت متوقف شد. اخیراً او در رختخواب بود ، تا حدی فلج شد ، به سختی صحبت کرد ، اما همه را شناخت. و امروز او به ابدیت رفته است. صحبت از یک هنرمند در این سطح ، غیرممکن است که خود را به کلمه “عالی” محدود کنیم. او در زمان حیات خود افسانه ای بود که کارش در تئاتر ، سینما ، ادبیات ایمان به قدرت بزرگ هنر را تقویت کرد. یوسیف رایخلگوز ، مدیر و مدیر هنری مدرسه نمایش معاصر ، بیش از یک بار در تئاتر با گفت کار کرده است. وي مخصوصاً براي “MK” در مورد دوستي پرستش و اوج استعداد بازيگر صحبت كرد.

– امروز یک اتفاق عظیم در فرهنگ روسیه رخ داده است. این فقط مرگ یک هنرمند ، یک فرد مشهور نیست. درب Sovremennik افسانه ای امروز بسته شد. تعدادی از هنرمندانی که آن را خلق کردند به پایان رسید: افرموف ، وولچک ، کواشا ، لاوروا ، ایوانوا ، تاباکوف … و اکنون – والنتین ایوسیفوویچ گفت. نسل بعدی نسل بعدی است. من آنقدر خوش شانس بودم که آنها را گرفتم و با هم کار کردیم.

گفت در چندین نمایش من بازی کرد. و در همان اولین “از یادداشت های لوپاتین” (1974) او دقیقاً لوپاتین را بازی کرد. سپس شدیدترین درگیری ها و همان دوستی گرم با او آغاز شد. گرچه استفاده از این کلمه صحیح است؟ با این حال او 10 سال از من بزرگتر است. این دوستی پرستش بود. خیلی سریع فهمیدم چه کسی کنار من است. او فقط یک هنرمند و شاعر برجسته نیست … اما بسیاری حتی شعرهای گفت را نمی دانند. بلافاصله چهار خط از آن را می بینم:

هنرمند – من کم کم یاد می گیرم

چه زندگی با من یک شوخی بی رحمانه بازی کرده است:

من زندگی شخص دیگری را مثل خودم بازی می کنم

و بنابراین ، من مثل دیگران بازی می کنم.

و او حجم عظیمی از این اشعار را دارد. من حتی در مورد رساله های کلاسیک و بزرگ Gaft که البته در یک راستای Kozma Prutkov قرار می گیرند صحبت نمی کنم. زیرا این یک ادبیات عالی روسی است.

سالها خوش شانس بودم که مرتباً او را می دیدم و با او ارتباط برقرار می کردم. او همیشه درباره زندگی سیاسی و فرهنگی اظهارنظر کرده است. وی درخشان ترین ، دقیق ترین و عمیق ترین سخنان را درباره آثار و نمایش های ادبی بیان کرد. وقتي نياز به فهميدن چيزي داشتم ، به گفت زنگ زدم ، آمدم نشستم تا نمايشنامه را بخوانم. و از طریق نظرات او ، وقتی او را تحسین کرد یا او را سرزنش کرد ، سطح ادبیات را درک کردم.

در مدرسه نمایش مدرن ، او تعداد زیادی از عصرها را شرکت می کرد. از جمله در هنگام خواندن آثار نویسنده ، وقتی یورسکی ، فیلاتوف ، دوروف آثارشان را از صحنه نشان می داد. البته گفت در میان آنها بود. او همیشه آنجا بود. اگر چه چگونه می توانید چنین بگویید؟ این من بودم که نزدیک بودم و گفت در مرکز بود. زیرا هرجا والنتین ایوسیفوویچ ظاهر می شد ، تمام توجه خود را معطوف خودش می کرد. گفت مردی است که وقت را هم در کارهای بازیگری و هم در کارهای ادبی متمرکز می کند.

دوباره تکرار می کنم امروز سرانجام زمان آن دوران “معاصر” بسته شد. همه چيز. زمان شادی عظیم تمام شد …