خانم فروشنده هایپرمارکت در کلیسا مسموم شد

تئاتر بولشوی لوئیزا میلر، اپرایی از جوزپه وردی را روی صحنه برد. این موسیقی در بین 26 اپرا از کلاسیک بزرگ ایتالیایی محبوب ترین نیست، اما بیش از آن ارزش صحنه را دارد. این اجرا در صحنه جدید منتشر شد و بدین ترتیب پیش از این مشخص شد که تولید می تواند “نوآورانه” باشد. هیچ نوآوری، به جز تمبرهای متعدد، اتفاق نیفتاد. و اگر مفاهیم کارگردانی و بصری خلق شده توسط گئورگی ایسااکیان و الکسی ترگوبوف آنقدر ناکافی از مواد نبود، می توان خود را کاملاً در دنیای موسیقی زیبا غرق کرد.

انتخاب ادوارد توپچیان برای نقش رهبر ارکستر-تهیه کننده اجرا موفقیت آمیز بود. استاد به طور حرفه ای با ارکستر و تکنوازان کار کرد و یک محصول موسیقایی با کیفیت بالا تولید کرد. شاید فوق العاده نباشد، اما به اندازه کافی با وضعیت صحنه جدید تئاتر بولشوی مطابقت دارد.

اکاترینا موروزوا (لوئیزا)، آلینا چرتاش (فدریکا)، کنستانتین آرتمیف (رودولف)، ولادیسلاو پوپوف (کنت والتر)، دنیس ماکاروف (ورم)، پاول یانکوفسکی (میلر) در ترکیبی که من گرفتم آواز خواندند. شاید بهترین در بین تمام تکنوازان کنستانتین آرتمیف با صدای زیبا و صدای ناب خود بود. دنیس ماکاروف در نقش ورم هم از نظر آوازی و هم بازیگری تاثیر خوبی گذاشت. با این حال، تبهکاران تقریبا همیشه موفق می شوند کاریزماتیک باشند – قوانین ژانر اپرا چنین است. متین، خارج از این دنیا، لوئیز که توسط اکاترینا موروزوا اجرا می‌شود، بسیار خوب خواهد بود اگر بیشتر روی دقت لحن تمرکز کند. تن صدای غنی، صدای قوی – اما بیشتر نت های گرفته شده، به خصوص وقتی ملودی حرکت می کند، بیش از حد تقریبی هستند.







به طور جداگانه، من می خواهم به کیفیت بالای آواز گروه اشاره کنم – هماهنگ، متعادل، بسیار موزیکال. خوب، گروه کر تئاتر بولشوی، طبق معمول، در صدر قرار داشت. متأسفانه با توجه به مفهوم تولید، بیشتر از دید مخاطب پنهان بود، اما صدایی عالی داشت.

لوئیز میلر اثر وردی به ندرت روی صحنه می رود. این آهنگساز چندین آهنگ را ایجاد کرده است که قبلاً آزمایش شده است ، که عموم مردم برای آنها سرازیر می شوند – “لوئیز” در میان آنها نیست. بنابراین، ظهور این نام در کارنامه تئاتر بولشوی بسیار خوشحال کننده است: موسیقی فوق العاده است، اگرچه پر از موفقیت نیست، مانند La Traviata یا Aida. و این حتی جذابیت خاص خود را دارد – در اینجا سبک وردی بسیار تازه درک می شود – بدون استانداردها و آریاهای هک شده.

بدیهی است که گئورگی ایسااکیان کارگردان و هنرمند الکسی ترگوبوف، برای ایجاد تعادل در این «طراوت»، تصمیم گرفتند تا با کلیشه‌ها و پیش پاافتاده‌ترین تصمیم‌ها، اپرا را اجرا کنند و به نقطه‌ای از تقلید برسند. و در اینجا ژانر بررسی تئاتر باید به گزارش جنایی تغییر یابد.







بنابراین، تحقیقات نشان داد که فروشنده هایپرمارکت لوئیز میلر (پوستر مربوطه با یک ویدئو پروژکتور به ما اطلاع می دهد که او یک فروشنده است)، دختر یک نگهبان، دوست یکی از کارمندان همان هایپرمارکت لورا، که این عنوان را دریافت کرده است. از “بهترین مشاور ماه” (از این پوستر نیز مطلع شدیم)، با پسر شهردار محلی وارد رابطه شد. به نظر می رسد این پرونده در اروپا در حال وقوع است، اما کتیبه های روی قفسه های فروشگاه به زبان روسی ساخته شده است … تحقیقات در حال ضرر است. با این حال، ما ادامه می دهیم. صاحب خانه خوشحال نیست. او پس از وارد شدن به یک توطئه جنایتکارانه با معاون خود ورم، دستگیری نگهبان میلر را سازماندهی می کند. برای اینکه پدرش را از اعدام نجات دهد (و بالاخره کجا این اتفاق می‌افتد؟! – تحقیقات با ضرر است)، زن فروشنده از ادعای خود نسبت به پسر صاحب خانه چشم‌پوشی می‌کند. پسر با یافتن لوئیز در کلیسا، او را مسموم می کند و خودکشی می کند.

همه اینها در مناظری اتفاق می افتد که فضای یک هایپرمارکت را با اصالت سینمایی بازتولید می کند. و در پایان – فضای داخلی یک کلیسای کاتولیک، که به هر حال، بسیار زیبا است و می تواند به یک راه حل صحنه نگاری عالی برای لوئیز میلر “واقعی”، قهرمان رمانتیک شیلر و وردی تبدیل شود. اما نه. ما اینجا چیز دیگری داریم.







چنین کلیشه ای وجود ندارد که ایساهاکیان در تولید خود از آن استفاده نکند – اینجا محافظان امنیتی تنش با کت و شلوارهای سخت با بلندگوها در گوش، و منشی هایی با دامن کوتاه، با نگرانی در گوشی های هوشمند دفن شده اند، و شرکت کنندگان در یک مسابقه زیبایی با لباس های قرمز مبتذل، و فروشندگان سیگار کشیدن، خاکستر را در یک کوزه کاملاً طبیعی تکان می دهند… به هر حال، سازمان های مجری قانون به کجا نگاه می کنند؟ بالاخره قانون فدرال شماره 15 ماده 16 توسط کسی لغو نشده است؟ یا برای اجراهای صحنه ای صدق نمی کند؟ تحقیقات هنوز این موضوع را مشخص نکرده است. در ضمن، بیایید به ابر مهر اصلی – تمیز کردن اپرا – شاد باشیم! از قدیم به این نکته اشاره شده است که اگر کارگردانی فاقد تخیل باشد تا راهی برای “احیای” آواز طولانی یک قهرمان پیدا کند، نظافتچی را با یک سطل و یک دستشویی روی صحنه می آورد. شما همچنین می توانید گرد و غبار را پاک کنید – همچنین یک گزینه. البته جای تعجب است که یک استاد باتجربه که چندین سال است دوره کارگردانی اپرا را در GITIS برگزار می کند، به تکنیکی آنقدر درمانده و ضرب و شتم روی می آورد که قبلاً از ابتذال استفاده می کند. اما… شیوه‌های تفکر کارگردان غیرقابل درک است – چه کسی می‌داند، شاید نویسندگان اثر عمداً موسیقی جوزپه وردی و لیبرتو سالواتوره کاممارانو را در طرح فریدریش شیلر ترول کرده‌اند… بالاخره در روزگار این رمانتیک‌های ساده لوح. هیچ هایپرمارکت، گوشی های هوشمند، مشاوران برنده وجود نداشت. و تمام این مجموعه تمبرها نشانه ضعف در راه حل های هنری نیست، بلکه ضربه ای کاملا آگاهانه به “لوئیز” بی دفاع است که خارج از محدوده حفاظت از حق چاپ است؟ پایین آوردن آثار کلاسیک، پایین آوردن آن به سطح خریداری شده آن، محروم کردن از درجه رقت مندی که در موسیقی تعبیه شده است، انداختن اپرای وردی به زیر ستون – آیا این وظیفه متخصصان واقعی هنر معاصر نیست؟