کارگردان اوکراینی از آلمان از راه دور در سن پترزبورگ “ممنوع” را اجرا کرد

در صحنه جدید تئاتر الكساندرینسكی ، آندری زولداك ، كارگردان اوكرایی كه در برلین زندگی می كند ، نمایشنامه “نانا” را براساس رمان امیل زولا به صحنه برد. به دلیل قرنطینه ، اولین نمایش مجبور به تعویق افتاد و در زوم تمرین کرد ، اما هیچ کس آسیب ندید. ژولداک طبق معمول جنجال ایجاد می کند ، درجه حرارت هنرمندان و تماشاگران را بالا می برد.

همانطور که مدیر هنری الكساندرینكا والری فوكین گفت ، پیش بینی فصل تئاتر ، ژولداك كارگردانی خشن است ، او تا دمای خاصی هیجان زده می شود و این خوب است ، زیرا هیچ چیز بدتر از راه رفتن بازیگران خالی نیست. او واقعاً توانایی بیدار کردن مردگان را دارد و اجراهایش فارغ از نتیجه ، مانند انفجار است.

دو سال پیش ، هنگامی که ژولداک نمایش Iolanta چایكوفسكی را در تئاتر میخائیلوفسكی روی صحنه برد ، تماشاگران پس از اجرا متفرق نشدند ، و در ادامه آنچه را در خیابان دیدند ادامه دادند و بحث را با كلمه “كابوس” چاشنی دادند. با کمال تعجب ، هنوز بینندگانی هستند که از تلاش برای جا دادن کلاسیک ها به مدرنیته تعجب می کنند.

“نانا” پنجمین اجرای آندری ژولداک در سن پترزبورگ است ، بدون احتساب دو اثر اپرا ، و در حال حاضر بعد از “در آن طرف پرده” دومین نمایش در الکساندرینکا است. او از سال 2000 در روسیه کار می کند ، زمانی که تاراس بولبا را روی صحنه خانه بالتیک به صحنه می برد. در قلب “نانا” رمانی از امیل زولا ، نویسنده فرانسوی ، وجود دارد که به عنوان طنزی در اخلاق جامعه تصور می شود و برای اولین بار در یک روزنامه پاریس به عنوان مجموعه ای از داستانهای فرانسوی منتشر می شود. در بعضی از کشورها ، به دلیل توهین به بنیان های اخلاقی ، ممنوع شد ، سانسور شد.

آندری ژولداک هرگز به دنبال مسیرهای خطی نیست ، او از حرف منبع اصلی پیروی نمی کند. از آنجایی که پیش از این در وب سایت تئاتر الكساندرینسكی به مخاطبان اطلاع داده می شد ، این كارگردان بارها در آثار خود بی تفاوتی نسبت به متن را نشان داده است ، او منطقی متفاوت و كاملاً روایی را نشان می دهد. و واقعاً همینطور است. درست است ، ما هیچ رویای اعلام شده ای را نمی بینیم ، اما همه چیز با تحریکات خوب است. روایت با نقطه به نقطه ای که در رمان است آغاز نمی شود. زولا کاملاً تمیز و عاری از هرگونه پیشینه اجتماعی-تاریخی است. حتی بافت تئاتری او که ظاهراً برنده است ، در این نمایشنامه نیست. و حضور نانا در صحنه فرانسه اهمیتی ندارد. فقط فیزیکی او ضروری است.

صحنه ای از نمایش “نانا”. عکس با مجوز از سرویس مطبوعاتی تئاتر







شخصیت اصلی یک کروتیز پاریسی است که مردان را دیوانه می کند. پایان آن غم انگیز است – مرگ در هتل پس از ابتلا به آبله. از نظر آنا بلینوا ، اگر برای کی نبود ، ارزش شروع این اجرا را نداشت ، نانا یک گناهکار است ، یک زن نوجوان نفسانی است و از این نظر شباهت زیادی به قهرمان زولا ندارد. این بازیگر با فرم بدنی عالی خود غافلگیر می شود. به نظر می رسد که چنین پروازهایی ، حرکات رعد و برق در اطراف صحنه و حتی در کفش پاشنه بلند ، که راه رفتن روی آنها ترسناک است ، فقط در سن 14-16 سالگی قابل انجام است. فوق العاده است! نانا استانی است و صحبت به آن خیانت می کند. او شبیه دختران مدرنی است که برای فتح پایتخت آمده اند. نانا بدون اینکه از خط خطرناک عبور کند ، با جسارت نیمه برهنه لباس هایش را میریزد. او خودارضایی می کند ، آماده تسلیم شدن در برابر هر مرد و حتی زنی است. پس او کیست؟ یک شلخته ارزان قیمت ، یک پورن ، یک موجود لمس کننده و بی دفاع که احساس ترحم برای او غیرممکن است؟ شاید آخرین. در فیلم “ایولانتا” قهرمانان به شیشه نگاه می کردند و نانا با بازبینی به او نگاه می کرد و او را می بوسید. مشخصه او زجر روحی است. او از پیری و قضاوت آخر می ترسد. اما چه نوع مادربزرگ انتخاب قارچ به نظر او می رسد – در اینجا همه آزادند که خیال پردازی کنند. اما این نانا نخواهد بود. زندگی نمی کند

آنا بلینوا بازیگر جوان اما با تجربه ای است که رپرتواری عالی را از نو پخش کرده است. او اولین بار در الکساندرینکا در نقش سونیا مارملادوا در فیلم جنایت و مجازات حضور داشت و اکنون موضوع را ادامه داده است. سال گذشته او برای بازی در نقش کمیساری در نمایش تراژدی خوش بینانه نامزد ماسک طلایی شد. توپ خداحافظی “، و چگونه نمی توان جمله معروف را از آنجا به یاد آورد:” خوب ، چه کسی دیگر می خواهد بدن کمیسار را امتحان کند؟ ” آنا در نمایش “خوشبخت زنیا. داستان عاشقانه”. مقدس و گناهکار – دامنه و توانایی اتصال ناسازگار چنین است. عجیب است که سینما تازه شروع به توجه به او کرده است. آنا در فیلم های “لادوگا” با ولدینسکی ، “زیر ابرهای برقی” و “دوولاتوف” با ژرمن جونیور بازی کرد.

در بازی آندری ژولداک ، همه چیز در فضای بدون چهره اتاق نشیمن اتفاق می افتد ، که گاه تغییر شکل می دهد ، اما هیچ چیز تغییر چشمگیری نمی کند. پسر کارگردان ، دانیل زولداک ، طراح تولید و نویسنده طرح ویدئو شد. کاغذ دیواری ، چهره های مقدسین ، بازتولید نقاشی با گوزن زخمی ، که یکی از دوستداران نانا برای نانا بدست خواهد آورد … این نقاشی “گوزن که با یک تیر برخورد کرد” عجیب ترین چیز در اینجا است. به دلایلی ، این برنامه می گوید که این برنامه متعلق به آناستازیا لبدوا ، استاد دانشگاه دولتی Kosygin روسیه است. این خود به تئاتر پوچ شباهت دارد. اما برای ژولداک ، همه چیز برای این ایده مفید است. شاید این یک پیش فرض از سرنوشت نانا باشد ، و او این را می فهمد ، و بنابراین از کنت مفات جوان می خواهد که برای او یک نقاشی بخرد؟ ابتذال عمدی در همه اینها وجود دارد.

حداقل به طریقی کسل کننده زندگی صحنه با پیش بینی های ویدئویی احیا می شود ، جایی که شاهکار بوتیچلی ، بچه های پوست تیره ، شاخه ها ، موج ها ، در کویر قدم می زنند و با کسی سرگرم می شوند. چندرسانه ای و سینما مانند بسیاری از کارگردانان مدرن برای ژولداک به ویژگی ضروری تبدیل شده اند.

صحنه ای از نمایش “نانا”. عکس با مجوز از سرویس مطبوعاتی تئاتر







نانای عزیز – کنت مفات پیر در اجرای باشکوه استاد الکساندرینکا سمیون سیتنیک ، جوان هنوز سبز جورجس و برادر جسور او ، گپنیک و فوتبالیست خالص فونتان ، یک پیاده ، آرایشگر … لیست قابل توجه است. آنها از بدن مرده دوست خود سو abuse استفاده می کنند ، عقده ها و کینه ها را بیرون می کشند. و معشوقه نانا و نماینده حرفه باستانی اطلسکا جایگاه علی دوست خود را تداوم می بخشد. چهار عاشق شخصیت اصلی ، بخشهایی از رمان را می خوانند و مرگ او را با جزئیات شرح می دهند. با این واج نامه او دنیا را ترک خواهد کرد. اگر در مورد فیزیولوژی صحبت کنیم ، همه چیز کمی نمایشی است ، نه واقعاً بلکه طبیعی نیز هست. در این ژولداک زولا را دنبال می کند.