یارمولنیک جشن های دانشجویی و آخرین دیدار با عبدالوف را به یاد آورد

لئونید یارمولنیک ستاره سینما، تئاتر و تلویزیون روسیه در گفت و گو با خبرنگار MK از دوستی خود با الکساندر عبدالوف، ترفندهای دانشجویی و آخرین ملاقات دو روز قبل از مرگ این بازیگر بزرگ یاد کرد که می توانست 70 ساله شود. 29 می.

گفتنش برایم سخت است، چون ما در تمام عمر با هم دوست بودیم. و من ، احتمالاً “باستانی” ترین ، از آنجایی که ما از دوران دانشجویی خود دوست بودیم ، او در سال دوم GITIS تحصیل کرد و من وارد Shchukinskoye شدم – خوابگاه در آن زمان مشترک بود ، در خیابان. تریفونوفسکایا، 45 ب. ما در طبقات مختلف زندگی می کردیم، اما بلافاصله با هم آشنا شدیم و به نوعی به هم نزدیک شدیم. در سطح روابط جمعی، ما علایق مشترکی داشتیم: می دانستیم چگونه با هم وقت بگذرانیم، فهمیدیم که چگونه پولی پیدا کنیم در حالی که پولی وجود ندارد، بطری هایی با چمدان تحویل می دهیم، جشن های دانشجویی را برای 8-10 روبل ترتیب می دهیم. آن روزها پول زیادی بود! ما یک ضبط صوت برای چندین اتاق داشتیم – زمانی که به موسیقی نیاز داشتیم آن را به یکدیگر می دادیم. محبوب ترین در آن زمان موزیکال “عیسی مسیح سوپراستار” بود – آن را در ضبط صوت حلقه به حلقه “Yauza-6” گوش می دادند. چند بازی انجام دادیم، از حصار به سمت مسفیلم دویدیم، به اتاق هایی که گروه فیلمبرداری نشسته بودند نگاه کردیم و پرسیدیم که آیا به هنرمندان جوان با استعداد نیاز است؟ از همه جا رانده شدیم. اما زمان آن فرا رسید که ساشا به نمایشنامه “نه در لیست ها” اثر مارک آناتولیویچ زاخاروف دعوت شد. از اینجا زندگینامه بزرگ او آغاز شد. سپس فیلم های زیادی وجود داشت و نسل مربوطه کار او را می شناسد و دوست دارد. و برای جوانان – کسانی که اکنون 20، 17، 15 ساله هستند، به شما توصیه می کنم فیلم های زاخاروف را با مشارکت الکساندر عبدالوف (او تقریباً در همه آنها شرکت کرد): “یک معجزه معمولی”، “همان مونچاوزن”، “فرمول عشق”، “اژدها را بکش”. امروز کار دشواری نیست – فقط باید یک دکمه را در آیفون خود فشار دهید.

– او در ارتباطات، در زندگی روزمره چگونه بود؟

– او فردی بسیار بشاش بود که از خود دریغ نمی کرد که تماماً متعلق به دوستان و خانواده بود. همه مردم 24 ساعت در روز دارند و ساشا احتمالاً 36 ساعت داشت – و او آنها را کم داشت.

او آنقدر پر انرژی بود که ما به شوخی او را مرد توزیع کننده خورشید صدا کردیم. او فقط به او احساسات مثبت داد. جایی که ساشا بود، همیشه فوق‌العاده سرگرم‌کننده و جالب بود – این برای فیلم‌برداری، تمرین‌های اجراها و زمان صرف شده در خارج از محل کار صدق می‌کرد.

– آیا می توان او را فردی خلق شده برای قاب یا صحنه نامید؟

– حرفه یک هنرمند در سینما و تئاتر، صادقانه بگویم، کاملاً متفاوت است.

هنرمندانی هستند که می دانند چگونه روی صحنه و در کادر کار کنند – و کسانی هستند که نمی دانند چگونه. ساشا می دانست که چگونه هر دو را انجام دهد.

در آن زمان او یک نماد جنسی بود. او مورد تحسین همه زنان، کل کشور بود. اول از همه، او یک قهرمان دوست بود. اینکه او یک بازیگر کمدی شگفت انگیز بود نیز کاملاً آشکار است. اما اول از همه، مورد علاقه زنان است. او را می پرستیدند. او را دوست داشتند.

آیا سایر بازیگران به موفقیت او نزد تماشاگران زن حسادت می کردند؟

– این چنین حرفه ای است. به طور طبیعی، همکاران همیشه به موفقیت حسادت می کنند. یکی حسادت سفید، یکی سیاه. اینها کسانی هستند که شاید اگر ساشا نبود یکی از نقش هایش را می گرفت.

– مطمئناً به حسادت سیاه خود مشکوک نخواهید شد، اما آیا می توانید سفید پوست باشید؟

– نه، شما هم لازم نیست سفید بپوشید. موفقیت های ساشا شادی مشترک ما بود. و ما طبق تعریف نمی توانستیم همان نقش ها را با او ادعا کنیم – ما این مشکلات را در زندگی نداشتیم.

– از آخرین ملاقات خود با الکساندر گاوریلوویچ بگویید.

– وقتی یک نفر بعد از یک بیماری سخت می رود، هنوز چند روز باقی مانده است، چند جلسه. آخرین باری که دو روز قبل از مرگ او همدیگر را دیدیم، در مرکز چازوفسکی، نزد یوری بوزیاشویلی، که با او دراز کشیده بود. هیچ کس به او اجازه نداد، اما او برای دیدار سال نو در ویلا نزد مادر و اقوام نزدیکش رفت. پزشکان قاطعانه مخالف بودند ، اما ساشا نمی توانست متوقف شود ، اگرچه این به معنای واقعی کلمه دلیل مرگ نبود. به طور کلی ، عبدالوف به طرز شگفت انگیزی درگذشت: او هنگام خوردن نوعی کراکر و نوشیدن ژله سرفه کرد که او آن را می پرستید. سرفه کرد و…

ساشا در زندگی من متعلق به دسته افرادی است که صبح که از خواب بیدار می شوند فکر می کنم: باید با ساشا تماس بگیرم یا ساشا با من تماس می گیرد. این امر با وجود گذشت 15 سال از رفتن او تا امروز ادامه دارد.