بازیگر Tkhorzhevskaya قفل شدن در سوئیس را توصیف کرد: مهمانان در اتاق های مختلف

– به نظر می رسید همه چیز در بهار خیلی جدی تر به نظر می رسد. حالا ، من می گویم چنین نیمه براندازی داریم. در اصل ، ما می توانیم بیرون برویم ، اما به شهروندان توصیه می شود که آماده نشوند. حتی در یک خانه ، در یک خانواده ، بیش از ده نفر نمی توانند جمع شوند.

– آیا تئاترها به کار خود ادامه می دهند؟ به عنوان مثال در روسیه ، تئاترها و موزه ها مانند بهار به طور رسمی تعطیل نیستند. با مسئولیت خود کار کنید.

– سالن اپرا و فیلارمونیک در بازل کار نمی کنند ، اما درام همچنان در حال انجام کاری است. بله ، 50 نفر در سالن هستند که ماسک دارند و از راه دور. یورگ پاول ، کارگردان جدید ، به این درام پیوست. او اهل هامبورگ ، از تئاتر تالیا است. نشستن برای او ، جوان ، کاملاً غیر قابل تحمل است. او باید کاری انجام دهد ، به مردم نشان دهد. به طور رسمی ، کنسرت ها لغو شده اند ، اما کنسرت های کوچک هنوز هم برگزار می شود: بیشتر موسیقی قرون وسطایی ، باروک – در کلیساها. اگر هر پیانیستی بخواهد بازی کند ، سالن را اجاره می کند ، هرچند که این هزینه زیادی برای او دارد. چون اگر 50 نفر در سالن باشند و فاصله آنها بین تماشاگران یک و نیم متر باشد ، پس سالن نباید کوچک باشد اما گران است. نمایشگاه ها لغو شدند کارناوال امسال لغو شد و قبلاً اعلام شده بود که در بهار نخواهد بود. این در حال حاضر یک فاجعه است. اما از همه بدتر مربوط به نوازندگان و بازیگران است.

– آیا سیاست قیمت گذاری بلیط تغییر کرده است؟

– تغییر کرد – قیمتها افزایش یافته است. به عنوان مثال ، یک هفته پیش من سه بلیط – یک دانشجو و دو بلیط “برای همکاران” به مبلغ 40 فرانک خریداری کردم. و اکنون بلیط های ارزان قیمت لغو شده اند ، هیچ پیشخوان دانشجویی وجود ندارد ، همه بلیط ها 50 فرانک است.

– آیا شما و همسرتان برنامه اجرا می كنید؟ الان کار دارید؟

– من و دن موفق شدیم در اواسط سپتامبر یک کنسرت اجرا کنیم و حتی در آن زمان ما حق داشتیم بیش از 80 نفر را جمع کنیم. درست است ، پس حفظ فاصله یک و نیم تا دو متری اجباری نبود. فعلاً با گروههای آماتور خود تمرین می کنم ، اما ، البته ، ما باید ماسک بزنیم و فاصله خود را حفظ کنیم. من فهمیدم که چگونه صحنه های عاشقانه را در فاصله دو متری بازی کنیم (و این “صحنه روی بالکن” نیست). علاوه بر این ، نیمی از بازیگران من فرانسوی هستند. آنها با تراموا از خارج از کشور می آیند. و فرانسه اکنون بسته شده است. ما باید تا حدی در بزرگ نمایی تمرین کنیم.

– روشن است که هنرمندان ، کارگردانان بدون فرصت کار در این حرفه رنج می برند. رقصندگان باله شکایت می کنند و این بدون دلیل نیست که فاجعه بار شکل خود را از دست می دهند. واکنش مردم نسبت به چنین شکایاتی چگونه است؟

– مخاطب نیز در حال از دست دادن شکل است. هنگامی که نوازندگان یا بازیگران شکایت می کنند ، مردم عادی می گویند: “برای انجام انجیر احمق نباشید ، یاد بگیرید که یک کار جدی انجام دهید.” و بعنوان مثال ، آنها ماشین گران را ذکر می کنند: “ماشین سازی ها مورد نیاز هستند (و آنها واقعاً کافی نیستند) ، اما شما بدون بازیگران می توانید کار کنید”. در اصل ، آنها حق دارند – راننده قطار ، اگر بیمار شود ، قطار نمی رود ، اما هر نوازنده ای (حتی کیسین یا سوکولوف ، خدای ناکرده) مریض می شود ، اتفاق بدی نمی افتد. جدا از اینکه بی سر و صدا به نئاندرتال تبدیل خواهیم شد. امروز ما مشاهده می کنیم که دیستوپیا در قرن بیستم چگونه تحقق یافته است – هاکسلی ، نه اورول – بسیاری از مردم فقط برای تأمین نیازهای خود زندگی می کنند ، بنابراین به اصطلاح نجومی نمی روند.

هیچ کس نمی داند که این قفل چه مدت طول می کشد. هر روز 10 هزار نفر بیمار داریم. از این تعداد ، 15 درصد آنها کم و بیش سخت هستند ، بقیه در خانه نشسته اند و وقتی بوی پیاز می دهند احساس نمی کنند. اما از آنجا که هیچ دستورالعملی وجود ندارد و مشخص نیست که چه کاری باید انجام شود ، افراد حرفه ای خلاق در تلاشند تا دوباره شکل دهند. این دخترم است ، او یک آهنگساز است ، آنها با دوست خود یک داستان کارآگاهی برای کودکان 10–12 ساله نوشتند ، جایی که نوازندگان بازیگر میمون ، الاغ و زرافه هستند. دوست آنها ، کارگردان ، قرار بود این نمایش را روی صحنه ببرد ، اما لغو شد و باید دوباره به نمایش رادیویی تبدیل شود. دخترم موسیقی نوشت. همه چیزی می نویسند و یادداشت می کنند تا شکل خود را از دست ندهند. داستان چنین است ، اما هیچ کس درآمد کسب نمی کند.

– سوالی در مورد جبران خسارت مادی. در موج اول همه گیری در آلمان و سوئیس ، مقامات ، تا آنجا که من می دانم ، سخاوتمندانه هزینه خرابی را پرداخت کردند.

– بله ، در بهار ، به همه افراد مشاغل لیبرال بسته به اینکه چه کسری مالیات بازنشستگی پرداخت می کرد ، بیمه پرداخت می شد (AHV – صندوق بیمه اجتماعی) دخترم که در جوانی درآمد کمی داشت ، ماهیانه 600 فرانک دریافت می کرد و من و شوهرم 5000 دلار. اما این تا پایان ماه سپتامبر بود. اکنون آنها در این مورد صحبت نمی کنند ، زیرا کسری بودجه در حال حاضر وجود دارد ، پول خرج شده است. مردم ضعیف جیغ می کشند ، یک وضعیت انقلابی در حال دمیدن است ، اما هنوز کامل نشده است.

– در زمان بیکاری چه کاری انجام می دهید؟

– من ارمنی می خوانم ، سه نمایشنامه نویسی نوشتم ، نان می پزم ، همه ژاکت ها را آزار می دهم و داستان کوتاه می نویسم ، سعی می کنم برداشت های روزم را روی کاغذ ترجمه کنم. به عنوان مثال ، “ما به ملاقات رفتیم.” قرنطینه. هیچ کس برای دیدار نمی آید و هیچ کس با کسی تماس نمی گیرد. و ناگهان – من گوشهایم را باور نمی کنم! دوستی با شما تماس می گیرد و شما را به شام ​​دعوت می کند. خداوند! ما برای عروسی خودمان یا گرند اپرا آماده می شدیم. به نوبت استحمام طولانی کردیم. شوهر یک پیراهن سفید ترد و با دکمه های سر دست ، یک ژاکت توید انگلیسی کاملاً جدید به پا کرد. من لباس قدیمی با سنجاق قدیمی هستم. خلاصه ، آنها ردای خود را درآوردند ، چکمه های خود را جلا دادند و خاموش شدند. ماسک صورت ، گرد و غبار در کیف شما. آمد – خانه با چراغ می درخشد. بوی چیزی باورنکردنی ، مخلوطی از پیاز سرخ شده و شکلات داغ ، در یک کلام ، تعطیلات ، تعطیلات ، تعطیلات! زنگ زدند درب وزوز کرد و باز شد. یک میزبان با ماسک از آشپزخانه بیرون نگاه می کند و دستانش را تکان می دهد: آنها می گویند ، ما نمی بوسیم ، ما نمی بوسیم! وارد اتاق سمت چپ شوید! ما رد می شویم یک میز برای دو نفر تنظیم شده است – برای شوهرم و من. و از طریق درب باز می توانید میز دیگری را در یک اتاق دیگر مشاهده کنید ، و در حال حاضر شخصی در آنجا نشسته است و همچنین با شوهرش. و در اتاق سمت راست ورودی – همچنین ، به نظر می رسد ، یک مهمان در میز او. ارتباطات – از طریق تلفن میزبان تماس می گیرد و اطلاع می دهد که بشقاب های تنقلات از قبل روی میز لابی قرار دارند و ترتیب برخورد با آنها را اعلام می کند. با گرفتن بشقاب ها ، مهمانان از اتاق خود فریاد زدند: “رایگان!” ، و نفر بعدی به دنبال سهم آنها بود. میزبان خوش نظم شماره تلفن همه مهمانان را ارسال کرد. میهمانان سلفی گرفتند و از طریق واتس اپ برای یکدیگر ارسال کردند. گروهی را سازمان داد ، وارد چت شد. البته گفتگوهای عمیق نتیجه ای نداشت اما خدا با آنهاست. برای یک بار ورود به مردم ، شما فقط می توانید چت. آن یک بعدازظهر شگفتانگیز بود. دفعه بعدی – با ما ما می توانیم همه چیز را حتی بهتر تنظیم کنیم: برای هر مهمان یک طبقه وجود دارد. و غذا در وینچ است.