وادیم آندریف در پشت صحنه فیلمبرداری سریال “Balabol”

مجموعه هایی را نشان می دهد که در طول سال ها پخش می شوند ، اغلب به جوک های ناخوشایند تبدیل می شوند ، اگرچه در دنیای فوق العاده جدی رتبه بندی تلویزیونی ، عمر طولانی پروژه ها فقط با دلسوزی عمومی از مردم امکان پذیر است. مجموعه تلویزیونی Balabol در کانال NTV چهارمین فصل خود را به پایان می رساند و به احتمال زیاد این پروژه هنوز خودش را خسته نکرده است.

وادیم آندریف ، به همراه کنستانتین یوشکویچ و دیگر بازیگران ، هفت سال است که در صحنه مبارزه با جرم و جنایت است. یک دوره بسیار قابل احترام ، اگرچه طبق معیارهای بیوگرافی فیلم بازیگر ، همه اینها نسبتاً متوسط ​​به نظر می رسد. وادیم آندریف در مصاحبه ای با MK ، درباره آلرژی به لباس فرم ، تغذیه مناسب و همچنین بروس ویلیس ، ادی مورفی و الاغی از شرک بحث کرد.

– طی سالهایی که در حال فیلمبرداری “Balabol” هستید ، احتمالاً دیگر همه قدیمی های سریال دیگر نگران موارد ظریف مانند کار تیمی و احساس شریک زندگی نیستند. به احتمال زیاد ، شما یکدیگر را به عنوان خویشاوند می شناسید …

– احتمالاً ، حتی در صفحه نمایش می بینید که ما قبلاً به نوعی افراد بومی تبدیل شده ایم ، بنابراین روند فیلمبرداری با ما ، با وجود همه مشکلات ، کاملاً خنده دار است: ما بداهه نوازی می کنیم ، می توانیم متن را تغییر دهیم ، و البته همه اینها مورد استقبال است ، .

ما با Kostya Yushkevich دوست شدیم. ما دو بیتی خوب با بوریس کامورزین ساخته ایم ، مخفیانه می گویم که در فصل جدید ، که در حال حاضر مشغول فیلمبرداری آن هستیم ، داستان ما با او نیز کنار گذاشته شد.

– می توانم رتبه بعدی را به شما تبریک بگویم. شخصیت شما در فصل جدید تبلیغاتی دارد …

– و حالا من به نوعی شبیه رئیس هستم ، بنابراین آنها دوباره این لباس را پوشیدند ، که در برابر آن مقاومت کردم. من از قبل به این لباس فرم ها حساسیت دارم. به یاد دارم حتی یک بار به تهیه کنندگان گفتم: “وقتی آنها من را با لباس فرم می بینند ، احتمالاً از قبل کانال را عوض می کنند.” اما هنوز هم چنین نقش هایی دائماً به من پیشنهاد می شوند.

– به نظر می رسد وقتی صحبت در مورد این واقعیت است که در سریال اغلب بازیگران همان شخصیت ها را بازی می کنند ، شما به خوبی می فهمید که این در مورد چیست …

– هیچ شخصیت یکسانی وجود ندارد ، همیشه یک تفاوت وجود دارد. در مورد همان بازیگران ، مطمئناً کارگردانان و تهیه کنندگان سعی دارند به دنبال چهره های جدید باشند. گاهی موفق می شود و گاهی نیز موفق نمی شود و آنها مسیر کوبیده را دنبال می کنند: یک هنرمند وجود دارد ، چرا به دنبال دیگری است. فقط این است که اکنون بازیگران کار زیادی دارند ، بنابراین کسانی که حافظه بسیار خوبی دارند ، نقش ها را بر عهده می گیرند تا متن عظیمی از متن را یاد بگیرند – و نه فقط یاد بگیرند ، بلکه متقاعد کننده بازی کنند. انتخاب طبیعی وجود دارد.

– دوره دیگری پیدا کردید. در VGIK ، شما در دوره کارگردان افسانه ای تاتیانا لیوزنوا تحصیل کردید و در فیلم های او بازی کردید. آیا می توان آن سبک کار را با نحوه فیلمبرداری آنها مقایسه کرد

– من مطمئن نیستم که تاتیانا لیوزنووا یا سرگئی بوندارچوک بتوانند در زندگی سریال فعلی جای بگیرند. آنها هنوز رویکرد متفاوتی نسبت به کار داشتند.

سپس یک صحنه می تواند یک روز کامل طول بکشد ، اما اکنون دوازده صحنه وجود دارد و گاهی شانزده صحنه از این دست در هر شیفت وجود دارد. و قبل از آن آنها از نوار مراقبت می کردند ، بنابراین تمرینات طولانی وجود داشت ، همه در حال آماده سازی بودند.

کار با لیوزنووا بسیار دشوار بود – هم کار کردن و هم یادگیری از او. او همه را در حالت تعلیق نگه داشت ، و در این سایت نظم و انضباط آهنین حاکم بود. برای یک بازیگر البته البته خیلی کسل کننده بود. آنها این طرح را حذف کردند ، سپس شما یک ساعت صبر می کنید تا چراغ مرتب شود. حال افراط دیگر: بعضی اوقات وقت ندارید متن را یاد بگیرید ، همه چیز سریعتر ، سریعتر است. بنابراین هیچ هماهنگی وجود ندارد. عکس: سرویس مطبوعاتی NTV.

– بعد از اینکه در این تعداد از افراد نظامی بازی کردید ، می توان تصور کرد که نظم و انضباط آهن بخشی از شخصیت شما است …

– به طور کلی ، من یک شخص کاملاً غیرنظامی هستم و به عنوان یک بازیگر طرفدار سیستم استانیسلاوسکی هستم. من در شرایط پیش فرض هستم سرهنگ یعنی سرهنگ. اما من بسیار وقت شناس هستم و معمولاً نیم ساعت یا حتی یک ساعت زودتر به سایت می رسم. اما این به این دلیل نیست که من ارتش بازی کردم.

– در یکی از مصاحبه ها گفتید که یاد گرفتید در سنی کاملاً بالغ از کار لذت ببرید. چه چیزی جلوی شما را گرفت؟

– این کار را کمی دیر یاد گرفتید. من فیلم های زیادی می سازم ، اما تا 40-45 سال کار برای من آسان نبود. من بازیگر بسیار متوسطی بودم. اما بعداً تجربه ای کسب کردم و شروع به لذت بردن از کارم کردم. بازیگری گاهی اوقات تفاوت چندانی با حرفه دیگری ندارد. شخصی به سرعت تسلط پیدا می کند ، اما به شخصی مانند من وقت سختی داده شد.

– دوبله فیلم های خارجی نقش مهمی در حرفه شما دارد. بسیاری از ستارگان هالیوود با صدای شما صحبت می کنند ، از میکی رورک گرفته تا رابین ویلیامز و حتی شخصیت های کارتونی از سیمپسونها گرفته تا شرک. چگونه وارد این صنعت شد

– پیش از این ، بازیگران به استودیو منصوب می شدند و وقتی فیلمبرداری آسانی داشتند ، بسیاری از آنها برای دوبله دعوت شدند. دوبله را با قسمت های کوچک از زمان شوروی شروع کردم. سپس قسمت های بیشتری وجود داشت و در نهایت به نقش های اصلی رسیدیم. من این کار را خیلی دوست داشتم و در دهه نود که عملا هیچ فیلمی فیلمبرداری نمی شد ، دوبله به من اجازه داد برخلاف بسیاری از بازیگران در فقر زندگی نکنم. من پول خوبی کسب کردم ، اما همه چیز زمان خودش را دارد ، بنابراین من هفت سال است که دوبله نمی کنم.

– آیا دوبله نوعی بازیگری است یا چیز کاملاً دیگری است؟

– در آنجا شما باید جاه طلبی های شخصی را فراموش کنید ، آنها می گویند من اکنون در صداپیشگی بهتر از بروس ویلیس در قاب بازی خواهم کرد. مزخرف است. لازم است تا آنجا که ممکن است آن لحن هایی را که قبلاً پخش شده اند کپی کنید.

– آیا رقابتی در آنجا وجود دارد؟

– خوب ، چه نوع مسابقه ای وجود دارد؟ وقتی اجاره رسمی شد ، همه صداهای دوبله در هالیوود تأیید شد. آنها من را به عنوان صدای ادی مورفی تأیید کردند ، به این معنی که همه فیلم های با او ، از جمله “شرک” ، جایی که او برای یک خر صحبت می کرد ، به من داده شد. و اکنون به طور مرتب به آنها پیشنهاد می شود ، اما خوشبختانه فرصتی برای کسب درآمد در مکان های دیگر وجود دارد.

– طرفداران شما با دیدن شما در فصل جدید Balabol ، بلافاصله متوجه کاهش وزن شدند. آیا این مظهر اراده است؟

– من یک سال و نیم است که سعی می کنم به تغذیه مناسب پایبند باشم ، اما دائماً می شکنم – دوست دارم بستنی یا کلوچه را با چای بخورم. من اینجا ضعیفم من هدف خاصی برای کاهش وزن نداشتم. بالاخره من شصت و دو ساله هستم و دیگر ابرقهرمان بازی نمی کنم. من می خواستم نه برای نقش ها ، بلکه برای خودم کمی وزن کم کنم. من سوار دوچرخه ام شدم ، اما اکنون در روستا زندگی می کنم.

– یعنی شما نیز از شهر فرار کردید ، اگرچه به حسادت بسیاری متولد شدید و در مرکز مسکو زندگی کردید …

– اکنون مسکو نوعی رسوایی است. من خودم برای بسیاری از نسل ها مسکویتی بومی هستم و این شهر را بسیار دوست داشتم ، اما اکنون زندگی در اینجا غیرممکن است ، بنابراین به روستا نقل مکان کردم. زود آمدن برای کار برای من راحت تر است و علاوه بر این ، من هر روز به آنجا نمی روم. هنگام فیلمبرداری “Balabol” ، گاهی اوقات یک ماه از غرفه خارج نمی شویم و سپس باید در مسکو زندگی کنیم ، اما برای من این فقط یک چاقو به گلوی من است.

– شما و همسرتان چگونه بیشتر وقت خود را در خارج از شهر می گذرانید؟

– ما پیاده روی می کنیم ، می خوانیم ، گاهی اوقات با ماشین به یک سفر کوتاه می رویم. زمانی من به عنوان پسر محراب در کلیسا خدمت می کردم و از این شغل بسیار لذت بردم. من سه یا چهار ماه مرخصی طولانی دارم ، بنابراین قرنطینه را با آرامش سپری کردم. این نگرش طی سالها ظاهر می شود.

هشت سال پیش ، من می توانم تأمل کنم: آنها می گویند ، همه فراموش کرده اند ، به گردش در آمده اند. و حالا وقتی کاری وجود ندارد احساس خوبی می کنم. همه چیز در دست خداست ، اگر او بخواهد ، می کند. اگر حقوق بازنشستگی بیشتر بود ، ممکن بود مثر نباشد. قبلا بازی کرده اگرچه گاهی اوقات فیلمنامه هایی به دست می آورم که مورد علاقه هستند. و گاهی اوقات فقط باید درآمد کسب کنید.