والری فوکین: “سیاستمداران پل ها را می سوزانند ، اما بازپرداخت آنها به عهده اهالی هنر است”

این فیلم در سه کشور روسیه ، آمریکا و ژاپن تنظیم شده است. شخصیت اصلی ، ولادیمیر اوگنوف ، با بازی آنتون شاگین ، از خانواده ای از مهاجران روسی است. وی در ایالات متحده آمریکا زندگی و تحصیل کرد و در آنجا با همسر آینده خود آنا که یولیا اسنیگیر نقش او را بازی می کند آشنا شد. پس از دفاع از پایان نامه خود ، اوگنف به بخش ویژه سازمان ملل دعوت شد و اختیارات بزرگی را به او سپرد. او باید یک سناریوی فرضی برای توسعه بشر را بررسی کند ، در صورتی که همه از وجود تمدن بیگانه و تماس طولانی مدت با آن آگاه شوند. ولادیمیر خواهد فهمید که چنین سناریویی خارق العاده نیست و آینده کره زمین به تحقیقات او بستگی دارد. فقط او می تواند از درگیری بین بیگانگان و دولت های ابرقدرت زمین جلوگیری کند و جنگ را متوقف کند. در نگاه اول ، همه اینها تعجب آور است: والری فوکین و ناگهان برخی از بیگانگان. این بازی های کودکان چیست؟ اما همه چیز منطقی و جهانی به نظر می رسد و رویدادهای در حال وقوع در جهان ، تصویر را با معانی جدید و بیشتری پر می کنند.

حتی قبل از همه گیری ، قرار بود در کشورهای مختلف شلیک شود ، اما وقتی همه ما در یک معاون جغرافیایی قرار گرفتیم ، باید فوراً راهی برای برون رفت از شرایط پیدا کنیم. فوکین مراحل فیلمبرداری را به زمان های بهتر موکول نکرد و برنده شد. این فکر به سرعت کار کرد. شرایط محدود انگیزه ای برای فانتزی به وجود آورد.

بخشی از فیلمبرداری در سن پترزبورگ اتفاق افتاد. سپس آنها در مسکو در یک مرکز حمل و نقل متروکه در قلمرو یک کارخانه لوله ، در میان باقی مانده از عظمت سابق ، فیلمبرداری کردند. در غرفه عظیم و تاریک هنوز ماشین ها در گودالها و شن و ماسه دیده می شدند. همه اینها احساس آخرالزمان قریب الوقوع را ایجاد کردند. با عبور از مناظر ساخته شده توسط الکسی ترگوبوف هنرمند تئاتر ، ما از کشوری به کشور دیگر منتقل شدیم. یک آپارتمان در سن پترزبورگ و یک خانه در میامی وجود دارد که روی ماسه های نزدیک اقیانوس ایستاده است. می توانید به اتاق های خالی آن صعود کنید. تصور وهم انگیز است: دیروز اینجا زندگی بود ، اما امروز خانه به یک شبح تبدیل شده است. برخی از اشیا و عناصر داخلی تمام شده اند ، اما یک توهم کامل از اصالت و ملموس بودن ایجاد می شود. سپس ما به گورستان ژاپن می رویم ، به معنای واقعی کلمه تولید مثل می کنیم. چنین افرادی را می توان حتی در مرکز توکیو ، جایی در حیاط یک ساختمان بلند مرتبه یافت. آنها برای افراد ناآگاه قابل مشاهده نیستند. احساسی باورنکردنی از سفر به دنیاهای دیگر. ما در مسیر قهرمان داستان قدم زدیم و در دالان های حافظه او سرگردان بودیم. در حال حاضر در سایت ، گروهی با ماسک ، ماسک های تنفسی و دستکش به احساس غیر واقعی آنچه اتفاق می افتد اضافه کردند.

والری فوکین: “علاقه به بیگانگان قرن هاست که وجود دارد و ادامه خواهد داشت”

والری فوکین اولین فیلم خود را در سال 1974 با نمایش دامبی و پسر توسط دیکنز انجام داد. و بعداً به کارهای معروف ادبی روی آورد ، فیلمبرداری “ایوان فدوروویچ شپونکا و پسرش” از گوگول ، “پسر عموی پونز” توسط بالزاک ، “ترانزیت” با بازی لئونید زورین ، “خزانه دار تامبوف” توسط لرمونتوف. فوكین پس از به نمایش درآوردن نمایش “دگردیسی” پس از فرانتس كافكا با كنستانتین رایكین در نقش اصلی در سال 1995 در تئاتر Satyricon ، بعد از دعوت اوگنی میرونوف ، فیلم “مسخ” را فیلمبرداری كرد. و حالا او نمایشی را براساس داستان پسرش به صحنه برد و سپس فیلمبرداری را آغاز کرد.

در صحنه ، والری فوکین ماسک تنفسی و دستکش به دست داشت ، شبیه یک بیگانه. بنابراین صحبت کردیم ، احساس می کنیم کمی بیگانه هستیم.

– ابتدا یک نمایش را اجرا می کنید و اکنون مشغول فیلمبرداری هستید. آیا چیزی ناگفته باقی مانده است ، زیرا شما دوباره به همان طرح اشاره می کنید؟

– هیچ ادعایی وجود ندارد. فقط این که معانی از اهمیت بیشتری برخوردار شده اند. شما نمی توانید تئاتر و سینما را با هم مقایسه کنید. اینها انواع مختلف هنری هستند. عملکرد تئاتر و فیلمنامه تفاوت چشمگیری دارند. این حتی تنیس و تنیس روی میز نیست ، بلکه هنرهای قطبی است. و هنرمند ملزم به داشتن روانشناسی کاملاً متفاوت ، روشهای مختلف کار است.

– مدت زیادی است که چنین تزئینات مجللی را نمی بینم. فقط یک فرد متفکر تئاتری می تواند چنین جهانی را اختراع کند. چرا الکسی ترگوبوف ، اولین بازیگر سینما را دعوت کردید؟

– به درستی متوجه شده اید که تصمیم گیری نمایشی است. اما این را می گویم: این تئاتر نیست بلکه مهمترین ترکیب سینما و تئاتر را در خود دارد. اکنون زمانی است که همزیستی انواع مختلف هنر وجود دارد. این پدیده ای پایدار و موجه است وقتی که یکی به دیگری نفوذ کند. در چهارراه جهات مختلف است که چیز جالب و جدیدی ظاهر می شود. در این حالت ، لازم بود دکوراسیونی ساخته شود که به دالانی از حافظه قهرمان تبدیل شود ، به او این امکان را بدهد که از یک مکان به مکان دیگر ، از یک شی به مکان دیگر حرکت کند. ما به دوران کودکی ، فقط جوانی آمریکایی ، زندگی در ژاپن و سپس – پترزبورگ ، جایی که او بیشتر وقت خود را در آنجا می گذراند ، نمی پردازیم. به گفته ما یک اتاق بازجویی وجود دارد که در آن قهرمان را بازجویی می کنیم. ما فهمیدیم که باید یک تزئین وجود داشته باشد. الکسی ترگوبوف نه تنها به عنوان یک هنرمند تئاتر بلکه به عنوان یک هنرمند که با نصب و راه اندازی یک فضای نمایشگاهی کار می کرد ، مورد نیاز بود ، بنابراین من او را دعوت کردم. او می داند که چگونه یک مجموعه را در غرفه قرار دهد. معمولاً ، در چنین فضایی ، مکان ها جداگانه وجود دارند: آنها در اینجا فیلمبرداری شده اند ، در آنجا فیلمبرداری شده اند. و من به یک پشته ، یک زندگی مجزا احتیاج داشتم. ما در فینال فیلم هایی خواهیم داشت که شخصیت اصلی از طریق تمام این مکان ها به همسرش می دوزد ، از شخصیت هایی که او به یاد می آورد. او از راهرو به طرف او می دود ، عقب.

– همه گیری چگونه دید شما را تغییر داد؟

– همه گیری او را به شدت تغییر داده است ، اما این عالی است. هر پدیده منفی ، حتی چنین پدیده غم انگیزی که هنوز تجربه نکرده ایم و مدتها با آن زندگی خواهیم کرد ، ویژگی های مثبت خود را دارد. ما سفرها ، سفرها را لغو کردیم ، تصمیم تغییر کرد ، اما آنچه از نظر هنری جایگزین آن شد ، حتی بهتر از مورد اصلی است. من بسیار راضی هستم.

– یعنی رول به سمت قرارداد تنظیم می شود؟

– البته ، از آنجا که این یک غرفه است. من در مورد تلفیق تئاتر و سینما صحبت می کردم. این نوع نفوذ در اینجا است.

– چرا الان این مطالب را شروع کردید؟ آیا این موضوع مربوط به این واقعیت است که پسرتان داستان را نوشته است؟

– پسرم سیریل داستانی نوشت. چهار سال پیش ، در سن پترزبورگ ، نمایشنامه “امروز 20.16 – …” را بر اساس آن ساختیم که هنوز با موفقیت اجرا می شود. ما بارها آن را در خارج از کشور بازی کردیم ، از جمله در بازی های المپیک تئاتر ژاپن سال گذشته. من تعجب کردم که وقایع ذاتی صحنه پردازی تئاتر بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. امروز لازم است که بیضی را در عنوان گسترش دهید ، 2021 ، 2022 را بعد از خط فاصله قرار دهید. متأسفانه جاه طلبی های سیاسی ، س ofالات اعتماد به یکدیگر ، مربوط به نحوه زندگی ما و اینکه به کدام لبه رسیده ایم ، چگونه زندگی خود را ادامه خواهیم داد ، به جایی نرسیده اند. آنها فقط بالا گرفتند. همه گیری شدت آنها را تحریک کرد. در یک دنیا زندگی می کنیم ، یک بار دیگر احساس کردیم که نمی توانیم از یکدیگر دور شویم ، مهم نیست که چه تناقضاتی بین ما وجود داشته باشد. همانطور که مردم در نیویورک می میرند ، بنابراین در مسکو نیز می میرند. همه ما بی دفاع و تنها هستیم. ما باید با یکدیگر مذاکره کنیم ، موانع را پشت سر بگذاریم ، مهم نیست. این خیلی مهمه. سیاستمداران پل ها را می سوزانند ، اما بازسازی آنها به عهده اهالی هنر است.

– آیا وجود هوش بیگانه قادر به ساختاری در زندگی ما است؟

– علاقه به بیگانگان قرن هاست که وجود دارد و همچنان وجود خواهد داشت. در این حالت ، آنها شخصیتهای اصلی نیستند ، بلکه برخی از تحریک کنندگان استعاره ای هستند که این پرسش را که امروز چه هستیم ، مطرح می کنند. به همین دلیل من به بیگانگان با بسیاری از کلیشه های ادبی و سینمایی احتیاج دارم. در این حالت ، آنها مانند نوعی هوش بالاتر هستند و ما را تحریک می کنند تا در شرایط شدید خود را نشان دهیم.

– اما صحنه هایی مانند فیلم های پرفروش خارق العاده نخواهید داشت؟

– ما دو فضای ویژه خواهیم داشت که آنها برای گفتگو به آنجا می روند. هیچ لباسی با گوش وجود نخواهد داشت. ذهنی در درون نفوذ می کند.

– آیا از لحاظ سبک شناسی با فیلم شما “دگردیسی” ارتباط دارد؟

– شاید من حتی به آن فکر نمی کردم. یک عنصر تئاتر بودن نیز وجود داشت. هنوز هم ، هنگامی که یک هنرمند زنده مانند یک حشره بازی می کند ، همانطور که در “دگردیسی” بود ، او را با کمک توانایی های پلاستیکی خود نه با کمک رایانه بلکه زنده ، به تصویر می کشد ، این یک معیار خاص است.

– چگونه بازیگر اصلی را انتخاب کردید؟ چگونه او را در خواب دیدید؟

– او باید همان شکلی باشد که آنتون شاگین بازی کرد ، یک مرد با اراده و باهوش. من در رابطه با این هنرمند به یک چالش خاص علاقه مند بودم. من آنتون شاگین ، توانایی های او را می شناسم. با او تمرین کردم. او در نمایشی از داستایوسکی برای من بازی می کند. من می خواستم یک م intellectualلفه فکری در او نشان دهم ، و الزامات جدید حرفه ای را مطرح کنم ، زیرا این یک فرم سختگیرانه ، سخت و زاهدانه است ، جایی که نمی توانید بی بند و باری در آن آویزان شوید. کوچکترین چرخش چشم در حال حاضر یک صحنه مهم است. از نظر آنتون ، این یک چیز جدید است ، زیرا او یک هنرمند خلق و خوی باز است. من می خواستم آن را حفظ کنم. ما به یک قهرمان نیاز داشتیم که همه چیز را در درون خود تجربه کند ، چنین درونگرا. او دو بار انفجارهای باز دارد ، اما اساساً همه چیز را در خود نگه می دارد ، پیدا کردن یک گفتگو ، فاش کردن یک راز را متمرکز می کند. او به طور کلی یک فرد بسته است. شاگین از همه نظر برای من مناسب بود.

– شما یک بازیگر ژاپنی و یک بازیگر ژاپنی را در یک نقش کوچک بازی می کنید. آنها طرز تفکر کاملاً متفاوتی دارند ، تقریباً با ما بیگانه هستند

– مانند افراد از هر ملیت دیگری. هر ملیت کد ژنتیکی و جغرافیای خاص خود را دارد. به نظر من ژاپنی ها بیگانه نیستند. بله ، آنها مانند ما روس ها خاص هستند. تنها س inال در اندازه گیری خاص بودن است. چه چیزی در ما بیشتر است؟ چه چیزی در ژاپنی رایج است؟

آیا این تنها حضور خارجی در نقاشی است؟

– در اینجا نه تنها بازیگران ژاپنی فیلمبرداری می شوند ، بلکه آمریکایی ها ، انگلیسی ها ، فرانسوی ها ، چینی ها نیز حضور دارند. تیم بین المللی.

– موسیقی را احساس می کنید ، خوب به نظر می رسد. آنها اجراهای شما را پر می کنند. اکنون چه خواهیم شنید؟

– موسیقی نمایشی نخواهد بود. این از حالت درونی قهرمان داستان ناشی می شود. صداها دوباره تغییر شکل می دهند ، طراحی صدا گسترده است. هنرمند ایوان ولکوف نیز آهنگساز عالی است. او برای ما موسیقی اصیل می نویسد.

– مدت زیادی است که در سینما کار نمی کنید. برای شما سخت است؟ فناوری به طور غیرقابل توجیهی در حال پیشرفت است و ما نباید عقب بمانیم

– نمی توانم بگویم که دشوار است ، اما این یک چالش جدید برای من است. در طول مدتی که من فیلمبرداری نکردم ، چیزهای زیادی در سینما تغییر کرده است ، در درجه اول توانایی های فنی. اما روانشناسی از بسیاری جهات تغییر کرده است. پیش از این ، آنها به روش دیگری فیلمبرداری می کردند ، و نه تنها به این دلیل که دیجیتال به جای فیلم آمد. روند خود ، بازار تغییر کرده است. فعالیت تولید کاملاً متفاوت شده است. اما تسلط بر همه اینها امکان پذیر است.

– آیا یافتن بودجه کار دشواری بود؟

– همیشه مشکل است. باید به خصوص در شرایط ما جستجو ، سازماندهی شود. همه اینها سخت است. اما چه باید کرد؟ لازم است ، بنابراین ، لازم است. ما از وزارت فرهنگ پشتیبانی می کنیم و بقیه را نیز به دست خواهیم آورد.

– در سطح جهان چه می خواهید؟

– من یک هدف دارم – ایجاد تصویری که امروز چیزی مهمتر از اعتماد و اعتماد بین المللی به یکدیگر وجود ندارد. او نخواهد بود و ما دنیا را نابود خواهیم کرد. او در حال حاضر در لبه است. هدف من این است که از طریق زیبایی مورد علاقه خود معنا پیدا کنم.

– و کسی فقط به صندوق فکر می کند.

– نه این یک فیلم دیگر است ، اگرچه یک خانه هنری تجربی نیست ، اما یک فیلم جستجوگرانه است ، تا حدی غیر روشنفکرانه. این یک هیجان خارق العاده است ، اما اکشن روانشناختی و نه خالص. ما یک رویکرد کمی متفاوت داریم. من معتقدم که در تئاتر و به ویژه در سینما مخاطبان مختلفی وجود دارد. برای هر بخش از بیننده ، باید فیلم خود را بسازید. سینمای توده ای نیز باید وجود داشته باشد ، اما مهم است که به یاد داشته باشید: بیننده دیگری در کشور وجود دارد که به سینمای دیگر علاقه مند است. و باید باشد ، باید به او کمک کنیم.

آنتون شاگین: “قهرمان من می گوید بشریت یک همسر فریب خورده است که شوهرش هر روز به او دروغ می گوید.

در هنگام استراحت در حیاط غرفه ، با بازیگر نقش اول ، آنتون شاگین بازیگر صحبت کردیم. در گرگ و میش ، خطوط تراژیک یک بنای یادبود دوران اتحاد جماهیر شوروی – یک جنگجو با مسلسل برافراشته – نمایان شد.

– این اولین دیدار شما با والری فوکین نیست؟

– در سال 2012 ، همراه با والری ولادیمیرویچ در تئاتر الكساندرینسكی ، ما Liturgy Zero را بر اساس رمان قمارباز داستایوسكی منتشر كردیم ، جایی كه من الكسی ایوانوویچ را بازی كردم.

– آیا به نظر می رسد یک کارگردان تئاتر سر صحنه فیلمبرداری است؟

– شما فقط باید در مورد کارگردان صحبت کنید ، و والری فوکین یک کارگردان عالی و یک هنرمند واقعی است. معیار اصلی در اینجا خلاقیت ، جستجو است. او می داند چه می خواهد. گاهی اوقات می گوید: “شما بیش از حد بازی می کنید.” او من را فشرده می کند ، پیشنهاد می کند بیشتر جمع شده باشد ، تقریبا بدون احساسات. فقط در صحنه هایی که قهرمان آشکارا به خلاف چیزی می رود ، او را به سرما می اندازند ، سپس به گرما می اندازند. والری ولادیمیرویچ کاردیوگرام را به خوبی احساس می کند.

– اما مطالب و شرایطی که در آن تیراندازی انجام می شود ، نمایشی عمدی را نشان می دهد؟

– ما قرار بود در آمریکا و ژاپن فیلمبرداری کنیم ، اما وقتی این کار غیرممکن شد ، والری فوکین با حرکتی نمایشی روبرو شد: قهرمان من در لابیرنت های حافظه خود سرگردان است. ما با جزئیات کامل کار می کنیم ، از نقاط مختلف عکس می گیریم تا بتوانیم هنگام ویرایش انتخاب کنیم. هر صحنه با جزئیات کامل تمرین و فیلمبرداری شد.

– قهرمان شما چه کسی است؟

– من اولین بار است که به عنوان یک دانشمند بازی می کنم. دشواری های مربوط به ویژگی های متن ، سخنرانی مستقیم قهرمان وجود دارد. این با اصطلاحات مختلف اشباع شده است. هر وقت کار را شروع می کنید ، یاد می گیرید که نفس بکشید ، صحبت کنید ، از نو راه بروید. از این نظر هیچ تجربه ای کمک نمی کند.

– آیا دانشمند شما در اینجا و اکنون وجود دارد؟

– بله ، اما با تمدن فرازمینی تماس وجود دارد. قهرمان من می گوید که تمام بشریت یک همسر فریب خورده است ، که شوهرش هر روز به او دروغ می گوید. صدا می پرسد: “اگر این دروغی برای نجات باشد چه؟” شخصیت من پاسخ می دهد ، “آیا چنین شوهری دوست داشتنی است؟” چهار کشتی بیگانه در آسمان بالای زمین آویزان هستند. و اوگنف و دولت روزانه با آنها در تماس هستند ، اما هیچ کس چیزی در این مورد نمی داند. شخصیت من برای کشف آن استخدام شده است.

– آیا انجام چنین کارهای جهنمی عجیب نیست؟

– خیال پردازی همیشه خوب است.

کریل فوکین: “نیروی متعال از فضا نماد چیزی کاملاً بیگانه است ، که ما نمی توانیم آن را درک کنیم”

کریل فوکین فیلمنامه نویس ، سر صحنه فیلمبرداری است که به ندرت برای همکارانش اتفاق می افتد. علاقه به آنچه اتفاق می افتد خارق العاده است. شاید این به دلیل روابط خانوادگی باشد. اصلی ترین آن پدر وی والری فوکین است.

– آیا این اولین تجربه فیلمبرداری شما است؟

– بله ، اما من در مراحل پیش تولید در سینما کار کردم ، چندین فیلمنامه نوشتم که به تولید رسیدند ، برای دوستان نوشتم. یکی از دوستانم و یک فیلمساز از یونان باید فیلم کوتاهی را براساس فیلمنامه ای که به انگلیسی نوشتم بسازد. “پتروپولیس” داستانی اصیل با حفظ قاب اصلی رمان “آتش” من در سال 2013 است. نمایشی براساس آن در سال 2016 اکران شد. او به سمت پست مدرنیته گرایش پیدا کرد. سران کشورها – اوباما ، مرکل ، پوتین و همچنین بان کی مون در صحنه ظاهر شدند. همانند نمایش ، اکشن در فیلم براساس خاطرات یک قهرمان است که در حافظه اش سفر می کند. اکنون سال 2020 است و همان داستان در حال جهش است. در ابتدا تعجب من را برانگیخت ، اما در واقع این بسیار عالی است که او زندگی خودش را می کند ، هر از گاهی تکامل پیدا می کند و قالب می گیرد.

– چه کسی انگیزه چه کسی را برای رفتن به سینما فراهم کرده است؟

– پس از نمایش برتر نمایش ، نمایندگان جشنواره تئاتر برلین به ملاقات پدر من آمدند. پس از آن نمی توان آن را خارج کرد ، اکنون یک نسخه خروجی برای بازی های فضای باز است. ایده ساخت نسخه ای سینمایی بود که می تواند در یک جشنواره تئاتر نمایش داده شود. پدر من ، به همراه مدیر ارشد تئاتر الكساندرینسكی و نویسنده فیلم نامه نیكولای روشچین ، نسخه اول اجرای فیلم را ارائه دادند. در سال 2017 ، برنامه ای برای تصویربرداری روی صحنه در مناظر نمایش ، در یک جعبه سیاه با گرافیک وجود داشت. اما حتی در آن زمان ، آنها کاملاً از این واقعیت دور شدند که دوربین به راحتی ایستاده و آنچه را که اتفاق می افتد ثبت می کند. آنقدر خودمان را گرفتیم که اساساً با یک فیلم سینمایی روبرو شدیم. از من خواسته شد متن را برای آن دوباره بنویسم. همه چیز چرخید و به یک فیلم تمام عیار تبدیل شد.

– آیا به طور مداوم در سایت هستید؟

– من هر روز میام در اینجا اینگونه نیست که من فیلمنامه را نوشتم و سپس آن را فروختم. این خلاقیت جمعی است. من آن را نوشتم ، سپس پدرم روی فیلمنامه ، فیلمبردار و هنرمند کار کرد و من در قرائت های کلی چیزی را دوباره کار کردم. نمی توانم خودم را تنها نویسنده فیلمنامه بنامم. من نویسنده یک داستان هستم ، اقتباسی مبتنی بر انگیزه ها ، نه تنها فیلمنامه نویس ، بلکه دستیار جزئیات گفتگو و قالب جوی. ما در تقویم زمانی پاره شلیک می کنیم. من پیشرفت کلی ، آنچه با چه چیزی در حال نصب است را پیگیری می کنم ، زیرا من داستان را از ابتدا تا انتها بهتر از دیگران می دانم.

– چرا به بیگانگان نیاز دارید؟

– این یک کلیشه کاملاً مشهور ، کاملاً شناخته شده و قابل درک است که همه می دانند. همه صدها فیلم دیده اند ، صدها کتاب در مورد بیگانگان خوانده اند.