یک وودویل قدیمی در تئاتر واختانگف

بازی شد

باید بگویم که این اثر در پنج (!!!) عمل قرن قبل از آخرین ، از همان لحظه ای که برای اولین بار در سال نگارش در پاریس – در 1851 روی صحنه رفت – سرنوشتی حسودانه داشت. اولین نمایش در تئاتر کاخ سلطنتی (Théâtre du Palais-Royal) بود ، جایی که در واقع ، راهپیمایی پیروزمندانه او در صحنه های جهانی آغاز شد. این “کلاه” احمقانه (از نگاه امروز) توسط تماشاگران کمدی فرانسه ، تئاتر شیلوت و تئاتر مولییر مورد تشویق قرار گرفت. در صحنه روسیه ، ودویل یک سال پس از نمایش برتر پاریس ظاهر شد: توسط الکساندرینکا و چند سال بعد توسط تئاتر مالی به صحنه رفت ، که کلاه برای مدت طولانی در کارنامه آن ثبت شده بود و تا سال 1914 ادامه داشت. موسیقی این کمدی فرانسوی در تئاتر استانیسلاوسکی و نمیروویچ-دانچنکو در سال 1927 توسط خود آیزاک دونایفسکی نوشته شده است. سرانجام ، در سال 1939 ، وودویل در واختنگف به صحنه رفت ، جایی که او تقریباً 100 سال بعد به آنجا بازگشت. بنابراین “کلاه حصیری” با موفقیت 169 سال آزمون قدرت را پشت سر گذاشته است. در سینما ، از سال 1910 ، او هفت اقتباس را تجربه کرد ، از جمله فیلم معروف شوروی در سال 1972 با آندری میرونوف در نقش اصلی. “یوت ، موزت ، ژانت ، ژرژت …” – خوب ، البته ، شما به یاد داشته باشید. چنین پیش زمینه ای ، همانطور که می گویند ، الزام آور است.

در آستانه صدمین سالگرد تولد ، واختانگوسکی تصمیم گرفت که “کلاه حصیری” یک بار موفق را به یکی از پنج صحنه خود برگرداند – جدید. کارگردان این فیلم میخائیل تسیترینیاک بود که پیش از این دو نمایش از ماهیت فوق العاده دراماتیک در واختانگوف داشته است. و در اینجا – یک کمدی ، ساده پوستی و سو mis تفاهم. و علاوه بر این ، یک س seriousال جدی مطرح می شود – اصلاً جوک قرن قبل از آخرین در قرن XXI چگونه پاسخ خواهد داد؟ بیایید تماشا کنیم.

فضای مرحله جدید تقریباً خالی است. فقط در پس زمینه ، در نیمه تاریکی ، می توان دو دایره مسطح بزرگ ، مانند اهداف ، دایره هایی با اختلاف قطر کوچک را دید که روی هم قرار گرفته اند. در امتداد لبه های فضای صحنه ، دو جایگاه کوچک با پروفیل های تخته سه لا تخت چرخش وجود دارد: یک قسمت آن یک خانم خاص با سبیل و پوشیده از کلاه بولر است و قسمت دیگر یک دسته گل با شکوه در دست همان آقا است. چهره ها با کمی حرکت دست شروع به چرخش می کنند – موسیو تاب می خورد و دسته گل را در دست می چرخاند. اما چراغ ها روشن می شوند ، موسیقی پخش می شود و محافل در پس زمینه چرخش آرام خود را آغاز می کنند ، و نمایانگر تصویر چرخ و فلکی است که در روزهای خوب در میادین شهر و بازار نصب شده بود و والدین فرزندان خود را بر روی آن می غلتاندند و آقایان – برای سرگرمی خانم ها.

و موسیقی نیز مانند یک ارگ بشکه ای قدیمی است ، که به دلیل صدای خاص خود ، نمی توان آن را با چیز دیگری اشتباه گرفت (آهنگساز بوریس کینر). و همان جا ، با سرعت گرفتن موسیقی ، مراسم عروسی به صورت مورب در امتداد صحنه می شتابد. هر یک از شرکت کنندگان چیزی را در مقابل خود دارند – یک صفحه ، یک صندلی ، یک اسب چرخان یا یک درخت گل مربا – نمادی از پاکی و بی گناهی عروس که از استان به همراه همه اقوام خود در عروسی خود آمده است. اورتور موسیقی ، از نظر طراحی و صدا ، نوید تعطیلات را می دهد و باید پذیرفت که بیش از دو ساعت دیگر مخاطب فریب نخواهد خورد.

طرح “کلاه حصیری” (در اصل “کلاه از نی ایتالیایی”) ساده است و دلیلی برای جستجوی برخی معانی جدید نمی دهد. فادینار (لئونید بیچوین) ، پایتخت مجلل پایتخت ، تصمیم گرفت با ازدواج با دختر یک کشاورز ثروتمند استانی نونانکور (الکساندر ریشنکوف ، میخائیل واسکوف) امور مالی خود را بهبود بخشد. هلن جوان (لادا چوروسکایا ، اوگنیا ایواشووا) برای عروسی خود و با اقوام متعدد خود وارد پاریس شد. داماد ، پس از پریدن روی اسب ، به منظور دیدار با خویشاوندان تازه به دنیا آمده به خانه آنها می رود. اما در جاده ای که از میان جنگل عبور می کرد ، اتفاقی رخ داد که تقریباً برنامه های تازه عروس را خراب کرد: اسب او به طور تصادفی صبحانه را با کلاه بانویی صبحانه صرف کرد ، که تصادفاً با یک افسر در جنگل قدم نمی زد و هر فاصله را شکست. و ما دور می شویم – دسیسه ، فریب ، سیاه نمایی ، اختلافات ، سردرگمی و غیره ، که می تواند اتحاد دو عاشق لرزان را از بین ببرد. کل طرح وودویل به جستجوی کلاه حصیری اختصاص یافته است.

خوب ، به من بگو ، احمقانه نیست؟ کجا تعجب می شود ، ارتباط و ارتباطات نامرئی از گذشته تا امروز کجا کشیده شده است؟ به سختی جستجو کنید – در ودویل قدیمی ، که در قرن همه گیر همه گیر شده است ، چیزی وجود دارد که درام زمان کنونی بسیار فاقد آن است – تعطیلات ، خلوص ژانر ، کنایه ای غیرمعمول سبک و ظریف در رابطه با ژانر و خود او. علاوه بر این ، مکتب اجرا ، که بازیگران واختانگوسکی بسیار استادانه بر آن تسلط دارند ، امکان تبدیل موثر عمل به آبشار با انشعابات درج شده و شماره های موسیقی ، شوخ در موسیقی و شعر را فراهم می کند.

سبکی و لطافت همچنین با طراحی تولید تضمین می شود ، که دوئت دیرینه هنرمندان – ماریا ریباسووا (طراحی صحنه) و ویکتوریا سوریوکووا (لباس) مسئول آن هستند. صحنه ها و لباس ها احساسی پرنعمت می بخشند. و آنچه تعجب آور است – با وجود لباسهای فراوان متناسب با شکوه و عظمت دوران (حدود 60 لباس وجود دارد) ، صحنه ها را سنگین تر نمی کند ، اما به نظر می رسد سرعت حرکت آبشار وودویل را تسریع می کند. این به دلیل طراحی لباس ها حاصل می شود: آنها سه لایه هستند ، در هر یک از آنها نقاشی اعمال شده است – نمونه هایی از نقاشی های هنری روسو ، بدوی فرانسوی (قطعاتی از آن نیز روی قطعات مبلمان ظاهر می شود). نقاشی روی پارچه ها در حال حرکت و ایجاد یک اثر انیمیشن. علاوه بر این ، لباس هایی با نقش و نگارهای گل نیز نگاه خاصی به شخصیت ها خواهند داشت: همه آنها مانند گیاهان هستند – خنده دار ، خنده دار یا مضحک ، اما اگر واقعاً لذت ببرید ، نگاه کنید.

“کلاه حصیری” واختانگوف سبک ، سرعت ، ظرافت است. باید اعتراف کنم که کارگردان کار بزرگی با بازیگران انجام داده است ، به معنای واقعی کلمه هر نقشی به وضوح ساخته می شود ، حتی شخصیت های اضافی که مهمانان عروسی را به تصویر می کشند ، به خاطر می آورند. همراه با استادان – لیدیا ولژهوا ، مارینا اسیپنکو ، نونا گریشاوا ، آناتولی منشچیکوف ، روبن سیمونوف ، الکساندر ریشچنکوف ، میخائیل واسکوف ، اولگ فوروستنکو ، ایگور کارتاشف ، آندری ایلیین ، اولگ لوپوخوف – ترکیب جوان عالی کار می کند – اول از همه ، الکساندرا چوسک Streltsina ، Fedor Vorontsov ، Yan Gakharmanov ، Vladislav Gandrabura ، Anastasia Zhdanova.

و کشف بی قید و شرط کار لئونید بیچوین در نقش فادینار خواهد بود. بازیگری که مخاطب او را عمدتاً با نقش های نمایشی اش می شناسد ، با موفقیت بسیار زیادی در نقشی جدید برای خودش بازی کرد. به نظر می رسید سبک ، ظریف ، با جذابیت است. در بازی او ، اما ، مانند بازی دیگر هنرمندان ، هنوز یک تقلید طنز سبک وودویل وجود دارد ، و ، شاید ، چنین نگرشی به ژانر او را با احساس زنده ای پر می کند ، و یک پایان خوش (کلاه در میان هدیه ها پیدا شد ، پیروزی های عشق و بدون آخرالزمان) امروز پرطرفدارترین است.

با این وجود ، در پی موفقیتی که این دو بازیگر توانستند در اولین نمایش ها کسب کنند ، نباید موذی بودن سبک سبک را فراموش کرد. با همه وجود سطحی بازیگران در آن ، وودویل فشار ، رنگهای درشت را در ترسیم نقش ، خیرخواهی را تحمل نمی کند ، که لغزش به ابتذال را تضمین می کند. آقایان – سبکی ، سرعت ، ظرافت.