میخائیل پیوتروفسکی مدیر ارمیتاژ: “ارتباط مستقیم با هنر تبدیل به یک لوکس می شود”

” برای نمایشگاه های حمل و نقل خطرناک – مرزها بسته می شوند “

– پس از انزوا در ارمیتاژ ، نمایشگاهی از هنرمند چینی ژان هوانگ “در خاکستر تاریخ” افتتاح شد ، که معتقد است قبل از همه گیری ، بشر تصور می کرد که خود عالی است و سپس “همه چیز خاکستر شد”. آیا شما نظر او را قبول دارید؟ چگونه همه گیری ، دنیای شخصی شما را تغییر داده است؟

– خاکستر یک چیز چند ارزشی است ، در فرهنگ اروپا از خاکستر برخاسته است. خاکستر ژان هوانگ چیزهای پیچیده بودایی است. گرافیک کلاسیک آن از طریق خاکستر انجام می شود ، که در اینجا حک شده است. اینها گرافیکی است که وی در قرن بیست و یکم سعی دارد با آنها به روشی جدید در مورد درک بودایی از مرگ و تولد دوباره بیان کند. این در فرهنگ های مختلف کاملاً متفاوت است. برای ما این پایان و تولد دوباره است و برای آنها مرگ باید جلوی تولد دوباره را بگیرد ، نیازی به تولد مجدد نیست و غیره همه اینها در کنار هم به یک چیز خوب عرفانی بافته شده اند.

– آیا وضعیتی که دنیای ما در این سال پیدا کرده است ، آیا تناسخ است؟

– نه ، این اصلاً تناسخ نیست. فرض کنیم که همه گیری یک پاکسازی برای گناهان انسان است. باز هم بیایید بدون فلسفه غیرضروری به نمایشگاه برگردیم. این نمایشگاه نمادین است ، این نمایشگاه قبل از همه گیری تهیه شده بود و هنگامی که همه چیز در چین آغاز شد ، آماده ارسال بود. چین بسته شد ، سپس ما بستیم. با این وجود ، ما خوش بینانه تصمیم گرفتیم – بگذارید شناور باشد. در این حالت کشتی بهتر از حمل و نقل زمینی است. آنها آن را از طریق زمین نمی گرفتند. برای این واقعیت که همه چیز نتیجه گرفت ، باید از سرنوشت تشکر کنیم. ما در طول همه گیرى هرمیتاژ را با نمایشگاهی از چین اختصاص داده ایم كه به بیماری همه گیر پرداخته است.

– آیا نمایشگاه ستاره هنری بریتانیا ، مارک کوین ، که قبل از همه گیری اعلام کرده بودید ، لغو یا به تعویق افتاده است؟

– کوین خواهد بود ، او به پاییز سال آینده منتقل شده است. بسیاری از پروژه ها مانند همه دنیا به مدت یک سال به تعویق افتاده است. نمایشگاه های به تعویق افتاده برگزار می شود ، اما اینکه آیا نمایشگاه های دیگر برگزار می شود یا نه ، س bigال بزرگی در جامعه موزه است. زیرا حمل و نقل خطرناک است – مرزها بسته است. کیوریتورها نمی خواهند با نمایشگاه ها – حداقل نمایشگاه های اروپایی – سفر کنند. آیا به نمایشگاه نیاز خواهد بود؟

– اما موزه بدون نمایشگاه غیرممکن است. آیا در حال آماده سازی پروژه های جدیدی هستید که ممکن است بازتابی در مورد همه گیری و پیامدهای آن برای جهان باشد؟

– ما درگیر تأمل نیستیم ، درگیر هنر بزرگی هستیم. همیشه یک واکنش وجود دارد ، اما ما قصد نداریم در این زمینه مشاغلی را برنامه ریزی کنیم. ما نمایشگاه هایی به روال عادی خواهیم داشت. دومین پروژه بعد از قرنطینه یک نمایشگاه کاملاً عرفانی است: نصب سوکوروف پسر ولخرج توسط رامبراند در یک نسخه بزرگ. این پروژه ژان هوانگ را منعکس می کند و در نتیجه نمایشگاه های پشت سر هم برگزار می شود. این یک استدلال معنوی است که به طور غیرمنتظره ای برای همه گیری مناسب است.

“احساس مزاحم موزه اکنون یک لوکس است”

– شما متن جداگانه ای در مورد قوانین جدید بازدید از ارمیتاژ منتشر کرده اید که آن را “رقص رقص” می نامید. ریشه دوانده اند؟ و آیا مردم به مسیرهای توسعه یافته عادت کرده اند یا برای آنها دشوار است – آیا خود راه رفتن خود عادت بیشتری دارد؟

– مردم به آن عادت می کنند. کسانی هستند که آن را دوست ندارند و هستند کسانی که آن را دوست دارند. در تمام موزه های جهان ، تعداد زیادی از بازدیدکنندگان منجر به ظهور مسیرها شده اند. این کار صحیحی است ، نه تنها در طی همه گیری ، بلکه به طور کلی مهم است. مردم نباید به یکدیگر برخورد کنند ، به خصوص اگر گروه های گردشگری در حال آمدن هستند. برای افراد ، ممکن است روزی مسیرها لغو شود ، اما برای گروه های توریستی ، آنها سخت خواهند بود: شما باید طوری قدم بزنید که افراد دیگر در نیمه راه ملاقات نکنند. و درست است در موزه هایی مانند ارمیتاژ که یک کاخ است ، هیچ مسیر خاصی وجود ندارد ، مثلاً در گوگنهایم: بالا رفت – پایین رفت.

– آیا تغییرات به تأخیر افتاده است؟

– بله اکنون جلسات از این موزه بازدید می شود ، مسیرها توسعه یافته است. این افراد را وادار می کند تا خود را برای بازدید از موزه آماده کنند. این یک مشکل جهانی است: همه موزه ها وب سایت دارند ، اما مردم معمولاً قبل از رفتن به موزه به آنها نگاه نمی کنند. و شما باید قبل و بعد از آن را جستجو کنید. و بازدید از موزه پرحادثه تر به نظر می رسد. ما به فرهنگ و “رقص رقص” ، فیلمنامه بازدید ، نیاز داریم. حرکت آشفته مرحله بعدی برای شخصی است که از قبل همه چیز را می داند.

– چه فناوری های جدیدی در موزه در حال ظهور است؟

– در طی همه گیری ، ما تلویزیون ارمیتاژ را ایجاد کردیم. صبح موزه افتتاح شد – برنامه ها آغاز شد. سطوح مختلف سلسله مراتبی – برای افراد عادی و بسیار آگاه. اینها هم فیلم های تهیه شده و هم فیلم های تور هستند که در زمان واقعی نمایش داده می شوند. اینها سخنرانیها ، تحلیل کتابهای ارمیتاژ ، آکادمی ارمیتاژ است. طیف وسیعی از ژانرها که حضور آنلاین در ارمیتاژ را ایجاد می کنند.

– در طول انزوا ، ارمیتاژ ، مانند سایر موزه ها ، از راه دور کار می کرد. آیا این عمل جزئی از زندگی روزمره موزه خواهد شد؟

– بله کار از راه دور کار قرن بیست و یکم است. بسیاری از مشاغل در جهان از راه دور کار می کنند و درست هم هست. افراد باهوش – به عنوان مثال نویسندگان – همیشه از راه دور کار می کنند. کارکنان ارمیتاژ وظایف و مسئولیت های علمی برای سازماندهی نمایشگاه و نگهداری دارند. این استخدام را می توان به صورت آنلاین و آفلاین تقسیم کرد. اکنون ما در تلاش هستیم تا این مسئله را به صورت قانونی رسمیت دهیم ، تا بر مشکلات مختلف کاغذ غلبه کنیم. و برای مردم ، ارتباط از راه دور با موزه بسیار راحت بود. این فرد را آماده می کند تا بتواند هنر را واقعاً درک کند. ما دوست داریم بگوییم: هیچ چیز جای هنر واقعی را نمی گیرد. اما وقتی در عرض یک ساعت از ارمیتاژ عبور می کنید ، چیزی نمی فهمید. و اگر آماده باشید ، چیزها را حتی با سرعت بالا درک خواهید کرد. ما در حال درک تفاوت بین ارتباط از راه دور و غیر از راه دور هستیم. احساس مزاحم موزه اکنون یک لوکس است. آموزش با یک معلم – بیش از حد ، زیرا اکنون آنلاین است. بنابراین جامعه تقسیم می شود و چگونگی جلوگیری از تفرقه طبقاتی س bigال بزرگی است.

– در این حالت ، ریموت نباید به یک محصول نیمه تمام تبدیل شود …

– این یک محصول نیمه تمام نخواهد بود ، فقط ماهیت دیگری دارد. او چیزهای زیادی دارد که بسیار بهتر و مهمتر از ارتباط مستقیم است. به طور تقریبی ، ارائه اطلاعات روی صفحه از نظر فنی آسان تر از بعضی از کلاسهای دانشگاه منسوخ است. این اپیدمی باید ما را به فکر بیندازد که چه مشکلی برای ما پیش آمده است. ما برای خیلی چیزها ارزش قائل نیستیم ، اما باید بدانیم. از جمله آنها امکان ارتباط مستقیم با هنر است. با هنر باید با احترام برخورد شود و این تجربه ، فکر می کنم ، به ما می آموزد که با آن چنین رفتاری داشته باشیم.

– همه فرهنگ احترام می طلبد. شما بخشی از یک گروه 75 نفری بودید که در حال آماده سازی اصلاحاتی در قانون اساسی بودید و به ابتکار خود پاراگرافی به ماده 68 “فرهنگ فدراسیون روسیه میراث منحصر به فرد یک ملت چند ملیتی است که توسط دولت حمایت و محافظت می شود” اضافه شد. این مورد گنجانده شده است – بعدی بعدی چیست؟ چگونه کار خواهد کرد؟

– قبلاً کار کرده است. مفهوم این اصلاحیه تا حدودی متفاوت از آنچه در قانون اساسی قبلی وجود داشت ، جایی که هیچ تعهدی از طرف دولت وجود نداشت. و اکنون نوشته شده است که دولت نباید از فرهنگ استفاده کند ، بلکه از آن محافظت می کند. وقتی همه گیر شد ، ما با این اصلاحیه به دولت آمدیم و گفتیم – ما دیگر پول نداریم. ما مجبور نیستیم زندگی خود را تأمین کنیم – این معنی این اصلاحیه است. شما باید فرهنگ را در خود داشته باشید ، حتی زمانی که توانایی تأمین هزینه های خود را نداشته باشد. در نتیجه ، پول تخصیص داده شد – نه آنقدر که برای بسیاری از نهادهای فرهنگی کافی بود تا درآمد از دست رفته را جبران کنند. این تحقق هنجار قانون اساسی است.

– و اینکه وزارت فرهنگ کیفیت موزه ها را با حضور در آنجا ارزیابی می کند ، چه می کنید؟ ..

– حضور در معیارهای محبوبیت است ، نه ارزش. این رویکردی است که همه چیز را می توان با اعداد توصیف کرد – منظور من حساب است ، نه جبر. همه چیز را نمی توان با یک عدد توصیف کرد. چگونه می توانید یک روز در موزه را توصیف کنید – ساده ترین: تعداد بازدید کنندگان و پول به دست آمده. این موفقیت واقعی موزه را منعکس نمی کند و امری مضر است که به ما می آموزد موزه را در یک مسیر تجاری قرار دهیم. این فقط وزارت فرهنگ نیست ، بلکه کل جامعه است … اکنون ، در حالی که وقت بود ، ما مجموعه کاملی از پیشنهادها را در مورد اینکه وظیفه دولت باید شامل چه مواردی باشد ، چه چیزی باید از موزه ها برای پول خود بخواهد ، آماده کرده ایم. این نیاز به افزایش درآمد ، افزایش بازدیدکننده ندارد. باید فرمولهای پیچیده تری برای آنچه موزه باید انجام دهد وجود داشته باشد. به عنوان مثال ، یک موزه باید تعداد معینی از بازدیدهای رایگان را ارائه دهد ، اما در عین حال مطمئن شوید که به نوعی جبران می شود. درصد بازدیدکنندگان پولی و رایگان شاخص مهمی برای موفقیت یک موزه است. خوب ، درصد های مختلف دیگری نیز وجود دارد – درصد موارد بازیابی شده که باید نشان داده شوند. آنچه باید بازیابی شود قرار گرفتن در معرض آنچه باید نمایش داده شود. اکنون اتحادیه موزه های روسیه سندی در این مورد آماده کرده است ، وزارتخانه در حال گوش دادن است ، ما به تدریج این را تغییر خواهیم داد ، ابتدا روی کاغذ و سپس رویکرد جامعه.

– چه زمانی انتظار تغییر داریم؟

– نمی دانم ما ارسال کردیم ، روند به تدریج در حال پیشرفت است.

– آیا اصلاحیه فرهنگی می تواند وضعیت بسیار دشوار بسیاری از میراث فرهنگی را تحت تأثیر قرار دهد؟

– البته دولت موظف است از بناهای تاریخی ، فرهنگ – حتی آن بخشی که نیازی به آن نیست ، نگهداری کند. به عنوان مثال ، معماری چوبی مورد نیاز نیست – همانطور که ، دولت موظف است آن را حفظ کند. فرهنگ باید در تمام مقیاس خود توسعه یابد. باید محافظت و محافظت شود. من فکر می کنم اعلام این موضوع بسیار مهم است و در حال شروع به کار است.

“انتخابات چیز بدی است”

– اتحادیه موزه های روسیه به ریاست شما اخیراً “قوانین واحد حسابداری و ذخیره سازی موزه ها …” را تصویب کرد. چه چیزی در سیستم ذخیره سازی صندوق موزه فدراسیون روسیه تغییر خواهد کرد؟ آیا این قوانین لازم است تا کارمندان موزه وسوسه نکنند؟ ..

– در همه جای دنیا ، همه دقیقاً بدزدند زیرا مردم ارزش پولی را در اشیای هنری می بینند ، نه هنری. قوانین یکنواخت ، قوانین ذخیره سازی است. قوانین بسیار کاملی در مورد نحوه تنظیم اسناد مختلف. قوانین قدیمی وجود دیجیتالی شدن و حسابداری رایانه ای را در نظر نمی گرفت ، هنر مدرن را در نظر نمی گرفت ، وقتی اشیا به تنهایی تجزیه می شوند ، و بنابراین نحوه ذخیره آنها مشخص نیست ، فن آوری های اطلاعاتی و رسانه های جدید را در نظر نگرفتند. بسیاری از چیزهای جدید وجود دارد که از زمان متولد شده اند ، بنابراین قوانین قدیمی در لیست گیوتین نظارتی است – چیزی که باید تغییر کند. پروژه های جدیدی ظاهر شد که توسط اتحادیه موزه های روسیه و وزارت فرهنگ در حال نهایی شدن بود. این ترکیبی از یک پایگاه داده الکترونیکی و یک کتاب موجودی کاغذ است. همانطور که می دانید ، اطلاعات الکترونیکی جایگزین می شوند ، پاک می شوند ، از بین می روند – غیر قابل اعتماد هستند. بنابراین این ترکیب مناسب است. دولت شوروی مجموعه موزه ها را به راحتی می فروخت ، زیرا صندوق موزه متعلق به ایالت است و مقامات می توانستند آن را از بین ببرند ، اما موزه ها نمی توانند چیزی بگویند. بنابراین باید محدودیتی وجود داشته باشد. این نیز در قانون وجود دارد – مجموعه های موزه ها قابل برداشت نیستند ، مگر اینکه موزه ها توافق کرده باشند یا موزه چیزهای خوبی را ذخیره نکند. و دقیقاً همینطور ، به میل خود … این مورد در دوران پس از شوروی وجود داشت ، این یکی از تهدیدهایی است که آنها همیشه درباره آن صحبت می کنند. بنابراین ، لازم است که از چیزها در برابر همه محافظت شود – از بازدید کنندگان ، از کارمندان ، از سازمان های دولتی. قوانین معمول در این باره است. اما مدت ها در مورد آنها بحث خواهد شد.

– درباره مشارکت خود در تهیه اصلاحات قانون اساسی ، گفتید که این “سبک پترزبورگ” است: روشنفکران باید در رویدادهای مهم سیاسی شرکت کنند. بنابراین ، من می خواهم نظر شما را در مورد سیاست های فعلی – به عنوان مثال در مورد بلاروس – بشنوم. پنج سال پیش لوكاشنكا “بخاطر سهم قابل توجه شخصی شما در تقویت و توسعه روابط فرهنگی بین بلاروس و روسیه” با نشان فرانسیسك اسكارینا به شما جایزه داد. هیچ تصوری برای کنار گذاشتن آن وجود نداشت ، همانطور که ولادیمیر اسپیواکوف؟

– نه ، بلاروس سفارش را به من ارائه داد. این موضوع نیست. این یک دستور بلاروسی است ، و من در دستور کار خود نیستم تا از دستور کشوری که به من جایزه داده است خودداری کنم و می دانم چرا.

– دیدگاه کلی شما درباره وضعیت آنجا چیست؟

– بله ، یک وضعیت عادی ، در همه دنیا چنین شرایطی رخ می دهد. یکی در بلاروس ، دوم در خاباروفسک و سومین در پورتلند وجود دارد. همه دنیا در مورد همان چیز است. ما در حال تماشای آنچه اتفاق می افتد ، فکر می کنم آنها بدون من این موضوع را کشف خواهند کرد.

– شما دوباره به عنوان رئیس اتحادیه موزه های روسیه انتخاب شدید. بسیار مهم است که شما رئیس این سازمان باشید ، این تصمیم زیادی می گیرد. اما آیا عدم رقابت هیچ مزاحمتی برای شما ایجاد نمی کند؟ و به طور کلی ، آیا فکر نمی کنید که باید در سایر سازمان های فرهنگی و موزه ای سیستم انتخاباتی وجود داشته باشد؟

– در واقع ، رقابت بسیار خوبی است. ما چندین سازمان موزه داریم ، کمیته ICOM روسیه وجود دارد ، بنابراین همه سازمان ها با ما رقابت می کنند. و چندین چهره وجود دارد که برابر هستند و در زمینه فرهنگ تقریباً همان کارها را می کنند. ولادیمیر تولستوی ، الكساندر شولوخوف و … رقابت واقعی وجود دارد. تا آنجا که به انتخابات مربوط می شود ، این به طور کلی یک چیز بد است. همانطور که به خوبی می دانیم این یک روش ناقص برای حل مشکلات است. آنها بیشتر برای تحریک مردم استفاده می شوند. م institutionsسساتی وجود دارد که باید انتخابات در آن برگزار شود و وجود دارد – جایی که نباید باشد. من فکر می کنم که در نهادهای فرهنگی روش های سنتی بسیار بهتر است.

– فکر می کنید قرارها م moreثرتر هستند؟

– اگر این قرارها از طریق مشاوره است.

– این تمایل در دولت وجود دارد که مدیرانی را به سمت های مهم در موزه ها منصوب کند. اما برای اینکه موزه با کارایی بیشتری کار کند ، شما به یک شخص کاملاً آشنا به موضوع نیاز دارید …

– به عنوان یک قاعده ، نه مدیران یا متخصصانی برای انتخابات معرفی می شوند ، بلکه افرادی که مهارت در روابط عمومی و دستکاری دارند. در مورد اینکه چه کسی باید مسئول نهادهای فرهنگی باشد ، مطمئناً این افراد باید متخصصانی باشند که بتوانند همزمان مدیر باشند. یک فرد موزه ای می تواند مدیر شود ، یک مدیر ، به عنوان یک قاعده ، نمی تواند یک فرد موزه ای شود. اما هیچ دستور العمل ساده ای وجود ندارد. عدد نباید حسابی باشد ، باید جبر باشد – این مهمترین چیز است.

– در مورد آموزش و پرورش – چه چیزی در سیستم آموزش عمومی روسیه وجود دارد تا افراد با فرهنگ رشد کنند؟ چه پیشنهادی می دهید؟

– ما یک سیستم آموزشی عادی داریم. اکنون باید به مباحث آموزش از راه دور ، نحوه استفاده صحیح از آن بپردازیم. آموزش تماس و غیر ارتباطی. آموزش به عنوان یک لوکس و به عنوان یک سرمایه مشترک. اینها مواردی است که باید حل شود ، تا ببینید که چگونه کار می کنند. و غیره – اطلاعات بیشتر. در همان روسیه ، با تحصیلات یکسان ، هم افراد با فرهنگ و هم بی فرهنگ وجود دارد. آموزش خوب – و همه به زبان زندان عجیبی صحبت می کنند ، قبل از آن به زبان لبوخ ها صحبت می کردند ، و قبل از آن – به زبان پوشکین. همه چیز تغییر می کند ، آموزش هیچ ارتباطی با آن ندارد. این یک پدیده تاریخی است ، چیزی لازم نیست اصلاح شود. همه چیز به خودی خود اتفاق می افتد.

– خودتان کی فهمیدید فرهنگ خواستگاری شماست؟ واضح است که شما در یک خانواده بسیار باهوش بزرگ شده اید ، اما کودکان همیشه پای پدر و مادر خود نیستند. اگر تصور کنید که سرنوشت به گونه ای متفاوت بود ، چه کسی خواهید بود؟

– دقیقاً همان چیزی که من خواهم بود. حرفه من فرهنگ نیست ، بلکه علم است. من هنرمند نیستم ، دانشمندم. من همیشه می خواستم یک دانشمند ، یک محقق باشم و اینجا هم همین کار را می کنم. چه زمانی این را فهمیدم؟ .. احتمالاً از همان ابتدا.