هیرومونک فوتیوس زندگی خود را پس از “صدا” توصیف کرد: لپس روابط

را قطع کرد

” در طی پنج سال اتفاقات زیادی افتاده است ، “پدر فوتوس می گوید. – من به تمام مادر روسیه و کشورهای CIS سفر کرده ام. من در آمریکا و همچنین آلمان ، جایی که پدر و مادر ، مادربزرگ و برادرم در آن زندگی می کنند ، کنسرت برگزار کرده ام. حدود 200 کنسرت برگزار شد ، من تجربه زیادی کسب کردم. اما هر بار که روی صحنه می روم ، هنوز احساس هیجان می کنم.

– چگونه از شما استقبال می شود؟

– بسیار گرم. همیشه تماشاگران زیادی هستند که در پروژه Voice به من رأی داده اند. من می توانم عشق آنها را احساس کنم من از مخاطبان بسیار سپاسگزارم که تعداد زیادی گل را به من هدیه می دهند. من سعی می کنم از طریق شبکه های اجتماعی با شنوندگانم ارتباط برقرار کنم. بعضی اوقات می روم زنده ، ارتباط برقرار می کنم ، به س questionsالات پاسخ می دهم. من هم در برنامه های تلویزیونی ارتدکس و هم در برنامه های سکولار شرکت می کنم. از من دعوت شده است که نظر خود را به عنوان یک فرد کلیسا بشنوم.

– آیا به عنوان یک راهب ، تبلیغات شما را خسته نمی کند؟

– من عادت کرده ام در صومعه زندگی کنم و از دید دور باشم. وقتی فرصتی برای فکر کردن ، حدس و گمان در سکوت ، نه عجله ، با خودم احساس خوبی دارم. برای من ، سخنرانی در جمع البته کمی ناهماهنگی است ، من نوعی درونگرا هستم ، اما باید کمی برون گرا باشم. اما من هنوز در نوعی پیله داخلی هستم ، در یک کپسول. من تا آخر باز نمی شوم ، و کاملاً جلوی چشم مردم نمی شوم ، راز باقی می ماند. اکنون ، به دلیل ویروس کرونا ، وقفه ای در فعالیت های کنسرت ایجاد شده است.

– آیا آهنگ هایی وجود دارد که از شما بخواهند به عنوان یک آهنگ ساز اجرا کنید؟

– اگر آهنگ “It is light in my room” را نمی خوانم ، اما در عوض کار دیگری را اجرا می کنم ، آنها به هر حال هنوز هم از من می خواهند آن را بخوانم. همین امر با آهنگ “تابستان ، تابستان من” ساخته الكساندر موروزوف و نیكولای ترایاپكین است. من آن را کاپلا می خوانم. در کنسرت ها من آهنگهایی را که در پروژه “Voice” خوانده ام اجرا می کنم ، به استثنای آهنگ “Labyrinth” ، زیرا کلمات در آنجا هنوز کاملا صومعه ای نیستند. اما هنوز هم فکر می کنم او را به کارنامه خودم برگردانم.

– آنها می گویند بخشی از بودجه دریافتی از کنسرت هایی که برای مرمت و ساخت معابد استفاده می کنید

– من دوست ندارم در این مورد صحبت کنم. اما بعضی اوقات من شخصاً با کشیش ها تماس می گیرم و به آنها هدایای کوچکی می دهم.

– آیا بینندگان به شما هدیه می دهند؟

– آنها همراه با گل ها صنایع دستی ، نقاشی ، پرتره های مختلف من را به همراه می آورند. اما بسیاری از قبل می دانند چه چیزی بدهند. من هواپیماهای مدل را جمع می کنم. من در حال حاضر یک مجموعه کامل از آنها را دارم ، یک کمد مناسب آماده است. و مخاطبان تقریباً در هر کنسرت مدل جدیدی را برای من به ارمغان می آورند که من آن را ندارم. این البته خوب است. اما من هنوز طرفدار کادو نیستم.

– آیا به هواپیمایی علاقه دارید؟

– چند سال پیش من به هواپیماها علاقه مند شدم ، که آنها چگونه کار می کنند. من حتی برای شبیه سازهای پرواز ثبت نام کردم ، که توسط خلبانان حرفه ای استفاده می شود. او با شبیه ساز پرواز بوئینگ 737 پرواز کرد. او با یک خلبان با هواپیمای سبک سسنا به آسمان پرواز کرد. و در “Yak-18T” حتی برای مدتی موفق به کنترل آن شد.

– آیا در نظر دارید مجوز خلبان خصوصی بگیرید؟

– البته ، من چنین رویایی را می بینم. من در مورد چگونگی اجرای آن فکر می کنم. من احتمالاً به موقع در دوره ای برای خلبانان آماتور ثبت نام می کنم.

– چه چیزی به شما قدرت می دهد ، چگونه بهبود می یابید؟

– اخیراً ورزش را شروع کردم. 7-10 کیلومتر با سرعت سریع راه می روم. از یک طرف ، انرژی هدر می رود ، اما در عین حال ، یک شارژ عظیم نیز وجود دارد. کمی وزن کم کردم و احساس بهتری داشتم. اخیراً 42 کیلومتر در مسیر اسکی-غلتک مسافت ماراتن طی کرده ام.

– آیا شما شناخته می شوید؟

– اتفاق می افتد که من در مسیر با همکارانم ملاقات می کنم ، که با آنها در کنسرت ها شرکت کردیم. به هم سلام می کنیم یک بار با خانم اولسیا ژلزنیاک بازیگر آشنا شدم.

– آیا با شرکت کنندگان در نمایش “Voice” ارتباط برقرار می کنید؟

– ما بعضی اوقات در بعضی از کنسرت های مشترک با هم ملاقات می کنیم. یک بار من از ویتولد پتروفسکی و رناتا ولکیویچ دعوت کردم تا در کنسرت من اجرا کنند. وی همچنین از ژلو گورالیا که از شرکت کنندگان در فصل دوم پروژه “صدا” بود دعوت کرد. من می دانم که بسیاری از طرفداران من تحسین کارهای او هستند.

– آیا با مربی خود ، گریگوری لپس در ارتباط هستید؟

– نه او ظاهراً فکر می کرد که پس از پروژه “صدا” مذاکره با من دشوار است ، تمام حرکات من باید با کلیسا هماهنگ شود.

– آیا هیچ یک از شرکت کنندگان کنونی در پروژه Voice را دوست داشتید؟

– من هر قسمت را تماشا می کنم. من اولان آكکوراتوف نوازنده پیانو ، بداهه ساز موسیقی جاز و خواننده را خیلی دوست داشتم. از بدو تولد او از آموروز رنج می برد – نابینایی کامل. او از توانایی های برجسته موسیقی – سطح عالی ، احساس ریتم و حافظه موسیقی برخوردار است. من فکر می کنم قوی ترین اعضا در آخرین ممیزی های کور نشان داده می شوند.

– جایگاه شما در گروه کر صومعه کجاست؟

– گاهی اوقات من در آنجا به عنوان رهبر ارکستر ، به عنوان مدیر گروه کر یک موقعیت رهبری را می گیرم. من از همه جلوتر هستم ، زیرا باید متن را بخوانم. در واقع فضای بسیار کمی در کلیساها وجود دارد. من تنور می خوانم ، من تنور اول هستم ، البته ما خواننده های زیادی نداریم. یک گروه کر جشن نیز وجود دارد ، جایی که افراد حرفه ای آواز می خوانند. من گروه کر را در روزهای خاصی هدایت می کنم و در سایر روزها ، طبق برنامه ، به عنوان یک کشیش خدمت می کنم. من اطاعت های رهبانی را انجام می دهم.

– بسیاری از جوانان که به لطف شما برنامه تلویزیونی را تماشا کردند ، به ارتدکس علاقه مند شده اند. آیا برای شخصی پدر معنوی شده اید؟

– بسیاری از مردم من را به طور غیررسمی اعتراف می كنند. اما در واقع ، من نیستم ، زیرا به این افراد اعتراف نمی کنم. من هنوز از نظر معنوی آنچنان تجربه نکرده ام که فرزندان معنوی داشته باشم. فکر می کنم برای من خیلی زود است.

– آیا اتومبیلی که به عنوان برنده پروژه به شما ارائه شد هنوز زنده است؟

– مدتی رانندگی کردم. سپس پایش را شکست ، اما لحظاتی وجود داشت که کلاچ را با یک پا فشار داد و ترمز کرد و بنزین داد. سپس این ماشین را فروختم زیرا می خواستم ماشین قدرتمندتری بخرم. حالا من مینی کوپر می رانم.

– تولد خود را چگونه جشن می گیرید؟

– ما قبلاً سنتی را توسعه داده ایم ، من هر سال تولد خود را با مخاطبان جشن می گرفتم. اما امسال ، به دلیل ویروس کرونا ، متأسفانه کنسرتی برگزار نخواهد شد. من تعطیلات را با دوستان جشن می گیرم. برای اولین بار در طول سالها ، امیدوارم که دوست دوران کودکی من ، نوازنده آکاردئون ، نیکلای موخناتکین ، که با او به همان مهد کودک ، به همان مدرسه ، به همان مدرسه موسیقی در نیژنی نوگورود رفتیم ، به من برسد.

یکی از اطاعت های پدر فوتیوس کار یک طراح و طراح چیدمان در انتشارات صومعه است. او تلاش خود را در زمینه ویرایش فیلم انجام می دهد ، به مطالعه زبان های خارجی ادامه می دهد و از عکاسی لذت می برد. و او وقت زیادی را به نواختن ارگ اختصاص می دهد.

– من ایده ای برای برگزاری کنسرت های ارگ در آینده دارم. من یک ارگان الکترونیکی در استودیوی ضبط صدا دارم. در حال حاضر مشغول تهیه برنامه هستم. فکر می کنم این دور جدیدی در زندگی خلاقانه من باشد.