ایرینا آلفرووا همسر لو تولستوی

بود .jpg “class =” ff-og-image-inserted “>

الكساندر سوزونوف كارگردان نمایشنامه را از پوگودینا-كوزمینا به ویژه برای ایرینا آلفرووا به ارمغان آورد. او مانند قهرمان خود ، کنتس 66 ساله سوفیا آندرونا قلب اجرا می شود. این داستان درباره او نیست – یک نویسنده نابغه و متفکر بزرگ ، مربوط به او است. درباره زنی که تولستوی را 13 فرزند به دنیا آورد ، كه مزرعه املاك بزرگی را در دستان شكننده داشت و قصد داشت نسخه های خطی جاودانه را با دست خود كپی كند ، بدون اینكه مسئولیت هایی را به عهده دستیاران بگذارد.

در حیاط سال 1910 است. زوج تولستوی در املاک خود در یاسنایا پولیانا اقامت دارند ، جایی که لو سخت و ناخوشایند 82 ساله ، لو لاکولایاویچ ماههای آخر زندگی خود را سپری می کند. فقط گاهی اوقات بیننده از ویژگی های سالخوردگی و ناله و زاری مشخص می شنود. اما دیگر نیازی نیست – این ملک با ریتم تولستوی نفس می کشد. او را می ترسند و مورد ستایش قرار می دهند. فقط یک نگاه “پدر” که به صورت فرافکنی در سقف صحنه “ارمیتاژ” نمایان می شود ، می تواند افراد فوری را با توجه به توجه خود بسازد.

بقیه چربی ها افراد عادی با کمبودها ، عقاید و علاقه های خاص خود هستند. در اینجا و کاملاً به ایده های پدرش ، الکساندرا لوونا (تاتیانا تسیرینینا) ، که مادرش به دلیل پیری زودرس او را سرزنش می کند ، اختصاص داده شده است ، گرچه او فقط 26 سال دارد. و لئو جونیور مغرور (پاول دروزدوف) با ظاهری سرد و استخوان گونه تیز. شمارش جوان فکر خود را در مورد مزایای کار یا درآمد خود سنگین نمی کند. و چرا ، وقتی “پدر” در آستانه مرگ و رفتن است (اگر البته کسی در این امر دخالت نکند) میراث چند میلیونی خانواده.

با این حال ، او تنها کسی نیست که پوست یک خرس غیرکشیده را تقسیم می کند. ایلیا لووویچ (ایوان مامونوف) بزرگ نیز وجود دارد که از خانواده خود به خانه پدری خود فرار می کند تا وضعیت پدربزرگش را در آنجا بررسی کند و به خاطر سرگرمی و علی رغم تعلیم پدرش ، چند پرنده را شلیک کند.

تاج و مرکز معنایی خانواده ، البته نیروی متحد کننده آن ، Sofya Andreevna است که توسط ایرینا آلفرووا اجرا می شود. کافی است که کنتس در مقابل تماشاگران ظاهر شود تا آنها درک کنند که نمی توان به فکر بهترین زن برای تولستوی بود. او علی رغم 13 کودک متولد شده و 5 کودک در اوایل مرده ، فوق العاده قوی و از نظر کودکانه آسیب پذیر است.

تصویر ناشر و دوست نزدیک تولستوی ولادیمیر چرتکوف (نیکولای گولوبف) نیز تأثیر زیادی ایجاد می کند. او به طریقی از حاشیه به تماشای آنچه اتفاق می افتد ، می پردازد و سخنان تندی را در میکروفون رها می کند و گویی به وزیر جوان والنتین بولگاکوف (الکساندر سپیوس) اصرار می ورزد.

عملکرد را می توان به راحتی در یک مرحله آشنا با ردیف های افقی روبرو ارائه داد. و او برداشت کمتری نمی کرد. اما فضای مدرن و تکنولوژیکی سالن افسانه ای ارمیتاژ در مدرسه نمایشنامه معاصر به طور قابل توجهی برداشت از یک درام خانوادگی از قبل پیچیده را افزایش می دهد. تماشاگران در بخشهای جداگانه ای نشسته اند و هنرمندان در امتداد رمپ های مخصوص ساخته شده بین آنها راه می روند. گاهی اوقات یک صحنه می تواند در انتهای سالن به طور متقابل مخالف ظاهر شود و شما باید مانند یک مسابقه پینگ پنگ خطوط را دنبال کنید. برای دید بهتر و تجربه ای بهتر ، دوربین هایی در تمام قسمت های صحنه نصب می شوند که بلافاصله تصویر را بر روی دیوارها و سقف فرافکن می کنند. و هنگامی که فریادی دلسوز از کنتس آغاز می شود: “بینشی وحشتناک برای دیدن اینکه کودکان شما چقدر بی اهمیت هستند” – اتاق شعله ور شده است.

حتی در آغاز کار ، سازندگان نمایش هشدار می دهند که ، با وجود مستند بودن ، آنچه اتفاق می افتد چیزی بیشتر از قرائت هنری نیست ، یکی از گزینه های وقایع احتمالی. و حکم اصلی تولستوی را فرزندان وی باید صادر کنند.