درگذشت
به نظر نمی رسد که هیچ چیز پیشگویی خوبی داشته باشد. دو هفته پیش ، یوری آرخیپوف با همسرش ، مدیر هنری تئاتر “Na Basmannaya” Zhanna Terteryan ، از کریمه ، جایی که برای تعطیلات بودند ، بازگشت. بلافاصله پس از بازگشت وی حال ناخوشایندی داشت و در بیمارستان بستری شد. وی که از سلامتی عالی ، استاد سابق ورزش کشتی کلاسیک متمایز بود ، امیدوار بود که بتواند با این بیماری کنار بیاید ، خصوصاً که COVID-19 همسرش اصلاً پرخاشگر نبود. اما یوری هر روز بدتر می شد. p>
در نتیجه ، او دو هفته در مراقبت های ویژه به سر برد ، به بیمارستان دیگری منتقل شد و اکنون – او دیگر نبود. هیچ کس نمی تواند آن را باور کند ، – یوری Arkhipov همیشه صد در صد تجسم قدرت روح و زندگی بوده است. p>
او در روز جهانی تئاتر متولد شد و معتقد بود که این تنها نشانه واقعی سرنوشت او در زندگی است. یوری ، دانش آموز مورد علاقه گنادی دادامیان ، دو تئاتر مسکو را از ابتدا شروع کرد: اول ، او بهمراه پیرترین بازیگر Sovremennik ، لیودمیلا ایوانوا ، یک موزیکال کودکانه ساخت – بداهه ، و ده سال بعد دیگری – Na Basmannaya و همچنین موسیقی. p>
– ما پس از تور تئاتر در سواستوپل در سال 2016 بسیار گرم با یوری الكساندروویچ ارتباط برقرار كردیم ، – ویكتور فریدمن آهنگساز به یاد می آورد كه با او كار می كرد ، او چیزهای زیادی برای تئاتر نوشت. – سال گذشته من شصتمین سالگرد تولد او را تبریک گفتم ، و ما هم خندیدیم که سال تئاتر مصادف با سالگرد او بود. غول مهربان ، بانشاط ، پسرانه جذاب و باز. نمی دانم چه چیزی از عهده او بر نمی آمد. p>
در حقیقت ، به نظر می رسید که برای شخصی مثل او هیچ مانعی وجود ندارد و کلمه “نه” وجود ندارد. به خصوص وقتی باسمانی مقدمات خود را از دست داد و اجرای اجراهای موسیقی دشوارتر شد. یوری آرخیپوف استدلال نکرد ، غر نزد ، آستانه دفاتر فرماندهی را زیر پا نگذاشت ، منتظر استقبال بود ، اما همه کارهای ممکن و غیرممکن را انجام داد تا تئاترش کار کند و بنابراین زنده بماند. p>
هر مکان برای او به صحنه تبدیل شد ، در تورهای مختلف روسیه ، به کشورهای دور و نزدیک خارج از کشور برنامه اجرا کرد و اولین جشنواره اپرای طنز را ترتیب داد. عمل فعل اوست ، و فلسفه ناامیدی به عنوان بزرگترین گناه است. من اشتباه کردم ، اشتباهات را در حین پرواز تصحیح کردم ، نتیجه گرفتم و فرار کردم – قوی ، شاد ، قمار ، فعال. p>
سال گذشته ، وی به عضویت شورای معاونین ناحیه باسمانی درآمد و متقاعد شد که در این مکان نه تنها برای تئاتر ، بلکه برای مسکوها سود زیادی خواهد برد. و این کار را می کرد ، زیرا یوری آرخیپوف همیشه مشکلات دیگران را به عنوان مشکلات خودش درک می کرد. p>
و البته همه ، نجابت باورنکردنی او را می دانند. به نوعی در اواخر دهه 90 ، در ورودی خود ، کیف پول پر از دلار را پیدا کرد. او بدون اینکه دو بار فکر کند ، اطلاعیه کشف را نوشت و آن را پس از دریافت شرح مفصلی از جزئیات کیف پول و محتوای آن ، به مرد خوش شانس گنگ تحویل داد. و انعام قابل تأسف را رها کرد. او چنین مردی بود. p>
تصور اینکه اکنون چه اتفاقی برای تئاتر Na Basmannaya خواهد افتاد دشوار است. پس از همه ، به معنای واقعی کلمه همه چیز در اینجا مبتنی بر Arkhipov بود – برنامه ریزی ، اقتصاد ، افراطی ، کار همسرش ، که او فداکارانه و فداکارانه او را دوست داشت. اتفاقاً ژانا از شوهرش بزرگتر است ، اما یوری مثل یک کودک با او رفتار می کرد و با فداکاری و اشتیاق به او و آرمانش خدمت می کرد. p>
اکنون تئاتر مات و مبهوت است ، روز تشییع جنازه هنوز تعیین نشده است. همسر خودش به تازگی بیمارستان را ترک کرده و تصور اینکه او چگونه بدون یورا خود زندگی و کار خواهد کرد ترسناک است. p>