اجراها لغو می شوند ، خدایان پرمین باقی می مانند: “ماسک طلایی” آنلاین می شود

در بیانیه ای ، این اداره می گوید: برای این مراسم ، بنیانگذار جایزه ، اتحادیه کارگران تئاتر فدراسیون روسیه و اداره ماسک های طلایی تصمیم دشواری برای انتقال مراسم اهدای جایزه به قالب آنلاین گرفتند. ”

پخش آنلاین ، که در آن برندگان اعلام خواهد شد ، در تاریخ 10 نوامبر در پورتال اینترنت و شبکه های اجتماعی برگزار می شود. به دلیل اوضاع اپیدمیولوژیک دشوار ، افزایش خطر در صورت گشت و گذار در گروه های بزرگ ، نمایش های مسکو از اجرای تئاتر باله اپرای یکاترینبورگ اورال اخیراً لغو شده است. امید همچنان باقی مانده است که توسط اعضای هیئت منصفه که از این همه گیری جان سالم به در برده اند ، مشاهده خواهند شد. در مسکو دیگر اجراها برگزار نمی شود.

در میان جسورانی که جرات کردند در این پاییز خطرناک به جشنواره بیایند ، تئاترهایی از دورترین شهرها وجود داشت. مرکز چخوف از یوژنو-ساخالینسک افسانه آینده نگرانه “طوفان رعد و برق” را بر اساس نمایشنامه ای به همین نام توسط استروسکی ، به کارگردانی الکساندر سوزونوف به نمایش گذاشت. اقدام آن به قرن XXII منتقل شد. “طوفان رعد و برق” به عنوان اجرای یک فرم بزرگ نامزد دریافت جایزه شد ، کارگردان ، هنرمند آلینا آلیموا ، نقش های فرعی – الکساندر لی (کرلی عجیب و غریب ، لباس طاووس پوشیده ، با یک خال کوبی روشن) و آلیسا مدودوا ، که همه چیز را درک می کرد و Varvara ساده بود ، نیز نامزد شدند.

شهر کالینوف در سال 2159 در کرانه های ولگا ایستاد و هنوز هم ایستاده است. اکنون فقط پری دریایی در آن وجود دارد. و مردم توسط سایبورگ اداره می شوند ، فقط به صورت آنلاین در دسترس هستند. نفت و گاز در این کشور مدتها پیش پایان یافت. دیوار بزرگ روسیه برپا شد. این کشور کاملا خود را منزوی کرده است. این کشور پادشاهی خرس ها و اینترنت ارتدکس است. تاریکی قرون وسطایی پیروز شده است. درست است ، شهروندان عجیب و غریب با پوسترهای “نامه نگاری را در پیام رسان ها به مدت شش ماه ذخیره و ذخیره کنید” به تجمع می آیند. اما اگر آنها اینجا نبودند بهتر بود.

گراز در شیره ، سلطه گر و هوس باز است. مگر اینکه یک تابوت پرنده با شوهر متوفی اش بتواند کمی او را مهار کند. کاترینا جوان و زیباست ، تنها روح روشن اینجا. برای آلا کهان که به تازگی به این گروه پیوسته است ، یک تصویر پلاستیکی غیرمنتظره ابداع شده است. قرار عاشقانه او با بوریس تقریباً یک باله است. الكساندر لی نقش كودریاش را در رعد و برق بازی كرد. عکس: chekhov-center.ru

کالینوف در نهایت ستون آب را پوشش می دهد. این مجازات خدایان خواهد بود. و در بقایای شهر ، قهرمان چینی زبان الکساندر لی ، که ظاهر آسیایی او در اینجا مفید واقع شد ، پیروز خواهد شد. به طور کلی ، چین جهان را تسخیر خواهد کرد.

در مسکو نمایش داده می شود و نمایش نامه نمایش “ماریا و من” تئاتر جوانان خاباروفسک ، به کارگردانی ایوان کورکین و طراح تولید آنا مارتیننکو. در گروه Experiment ارائه شده است. این فیلم براساس یک رمان گرافیکی از ماریا و میگل گایاردو ساخته شده است. تماشاگران که نباید بیش از ده نفر باشند ، هنگام ورود نقاشی هایی با تصویر خاص خود دریافت می کنند. بازیگر اوکسانا ژلتیاکوا فوراً آنها را می سازد. او ما را به سمت ماریا می کشاند – این نام یک دختر خاص با اختلال اوتیسم است. پس از چند دقیقه نشستن در کیسه های لوبیا ، یادگیری اینکه این قهرمان جوان بارسلونا را به مقصد جزایر قناری به دریا ترک می کند ، باید با او وارد گفتگوی خیالی شویم. یکی یکی وارد یکی از ده اتاق می شویم ، وظایفی را که روی دیوار نوشته شده است انجام می دهیم. بیایید بگوییم ما برای ماریا غذا انتخاب می کنیم ، یک تی شرت با نوشته “من مثل هر فرد دیگری بی نظیرم”. با انجام این کار ، پرتره خود را در هر اتاق می چسبانیم. شاید تماشاگران بسیار جوان با بازی ارتباط داشته باشند ، اما این برای بزرگسالان به وضوح کافی نیست. “مری و من” – اینگونه وظایف برای بیننده جستجو می کنند. عکس – سوتلانا خوخریاکووا

اجرای فرم کوچک “خدایان پرم” محصول مشترک “تئاتر-تئاتر” از پرم و گالری هنر ایالتی پرم ، مجسمه معروف چوبی ارتدکس است. او کارگردان دیمیتری وولکوسترلوف را مورد ضرب و شتم قرار داد ، پس از آن یک ایده غیرمعمول بوجود آمد – برای نگاه کردن به مردم و خدایان و درک چگونگی تناسب آنها با یکدیگر.

کل عملکرد یک صدای مداوم ، جغجغه است. آهنگساز دیمیتری Vlasik مسئول خش خش و فریاد است. بازیگران جوان در یک کار بدنی ساده مشغول هستند: آنها جوراب ساق بلند را با لامپ پر می کنند ، بافتن خود را تیز می کنند. زمان روی صفحه نمایش معکوس می شود ، تغییر فصل ثبت می شود: بهار ، تابستان ، پاییز ، زمستان و دوباره بهار. اما در سطح جهانی چیزی تغییر نمی کند.

این دختر خطوط آرسنی تارکوفسکی را می خواند: “بنابراین تابستان گذشته است ، گویی که هرگز اتفاق نیفتاده است …” و در پس زمینه بازیگران دیگر مرور بازدیدکنندگان موزه پرم را که طی سالیان متمادی جمع شده اند ، می خوانند ، برداشت آنها از خدایان چوبی پرمین که توسط تازه کارها ، مردم عادی روستایی ایجاد شده است. مقدسین دهقان را می توان با دردسر و شادی خطاب کرد. “خدایان پرمیان چه کسانی هستند؟” ، “مردم پرمین چه کسانی هستند؟” – این س questionsالات بی سر و صدا مانند غر زدن ، تکرار می شوند و موسیقی اجرا ایجاد می شود. تمام نمک در آن است. زمان شخصیت اصلی می شود. صحنه با تزئینات خود شبیه کلبه ای چوبی (هنرمند کسنیا پرتروخینا ، نامزد دریافت جایزه) است که از نور عبور می کند (توسط ایلیا پاشین ، نامزد امسال نیز به صحنه رفت). مطمئناً اجرا به اجرا نمی افتد. این می تواند به چیزی غیر قابل توصیف زیبا تبدیل شود ، یا باعث کسالت و سو mis تفاهم شود. در آن عصر مسکو ، او اصلاً برای کسی صدا نبود.