می پزد
مرجع MK: “کنستانتین بنکوویچ در سال 1981 متولد شد. در سال 2007 وی از دانشکده هنرهای تزئینی و کاربردی هنر و صنعت ایالتی سن پترزبورگ فارغ التحصیل شد آکادمی به نام Baron AL Stieglitz که در بین مردم “پرواز” نامیده می شود (از سال 1953 تا 1994 نام ورا موخینا را بر خود داشت) به گفته خودش ، وی به “مجسمه سازی با استفاده از فن آوری آهنگری و جوشکاری” ، هنر خیابانی و گرافیک مشغول است. بنکوویچ به لطف کار خود از طریق اتصالات در موضوعات حاد سیاسی به شهرت رسید.
“برای تبدیل شدن به یک هنرمند ، باید سر خود را روشن کنید”
– شما در سال 2007 از Muhu فارغ التحصیل شدید ، اما فقط چهار سال پیش کار خود را به عنوان یک هنرمند مفهومی آغاز کردید. چه اتفاقی بین سال های 2007 و 2016 افتاده است؟
– من کارهای تزئینی پیچیده ای انجام دادم که نیاز به کار و زمان دقیق داشت. و بعد فهمیدم که مال من نیست. من خلق و خوی بیانی دارم و چیزی بیش از ساختن چیزهای زیبا از فلز می خواستم. سپس بوم و رنگ خریدم و شروع به نقاشی کردم. من خودم را در هنر معاصر غرق کردم ، به سخنرانی های آنلاین گوش می دادم ، با هنرمندان فیلم می دیدم ، می خواندم. شش ماه تحصیل کرد. در موچا به من آموختند که چگونه بر مطالب تسلط داشته باشم. این مدرسه کاربردی خوبی است ، اما به هیچ وجه هنر معاصر به ما نشان داده نشد. این عدم آموزش آکادمیک است. و من همیشه احساس می کردم یک هنرمند هستم و وقتم روی فلز بیهوده نبود. این تجربه زیادی به من داد که اکنون در هنر مفهومی استفاده می کنم.
– برخی از هنرمندان می گویند که تحصیلات آکادمیک مانع انجام کار جدیدی در هنر می شود. موافقم؟
– در موچا ، مدرن به ما نشان داده نشده است – آنچه در اینجا و اکنون در جهان انجام می شود. شاید اگر آنها آن را نشان می دادند ، با آموزش ما همه چیز فرق می کرد. اما آنها به من آموختند که به خوبی به مطالب تسلط داشته باشم. در نتیجه افرادی که به عنوان هنرمند می آیند از م asسسه به عنوان صنعتگر فارغ التحصیل می شوند. 95٪ آنها بنابراین شما باید سر خود را روشن کنید تا یک هنرمند شوید. اما این مشکل است زیرا دستگاه جوجه کشی وجود دارد. نمی دانم ، شاید برای اینکه به عنوان یک هنرمند آزاد فکر کنم ، بهتر است که اصلاً درس نخوانم. اما من نمی توانم مهارت هایی را که آموزش به من داده است به طور کامل کنار بگذارم ، اگرچه تلاش کردم ، بنابراین گفتن آن دشوار است.
– برای تجسم ایده های آزاد از نظر فنی و در سطح بالا ، شما نیاز به دانش مواد دارید. چگونه تعادل پیدا کنیم؟
– در اینجا هیچ پاسخ مشخصی وجود ندارد. یک چیز در مورد خودم می دانم: اگر هیچ تحصیلاتی نداشتم ، باز هم یک هنرمند می شدم. اما من باید تزئینات را “پاک” می کردم. وقتی کار با اتصالات را شروع کردم ، تصمیم گرفتم دو روز به خودم فرصت بدهم تا از این شی بازدید کنم و دیگر به هیچ وجه آن را تمیز یا نقاشی نکنم.
– چرا تقویت؟ چطور شد که با استفاده از این مطالب خاص اظهارات هنری کردید؟
– تقویت ارزانترین مواد زائد است. او در سادگی بسیار شیوا است. من اولین کار مفهومی خود را تحت تأثیر جاسپر جانز (یکی از چهره های اصلی هنر پاپ آمریکا – ام. ام. ) و “پرچم” وی (تصویری تصویری از پرچم ایالات متحده توسط یک هنرمند جنوبی در اواخر دهه 1950) انجام دادم به عنوان بیانیه ای علیه سیاستهای مک کارتی درک شد و باعث بحث و جدال زیادی شد – م.م ).
اول ، من یک پرچم آمریکا ترسیم کردم – ساختار بسیار سفت و سخت و گرافیکی مشخص شد. سپس تصمیم گرفتم آن را از تقویت کننده – برای تجسم گرافیک در حجم. و سال گذشته پرچمی از روسیه را به صورت مشبک از میلگرد ساختم و آن را با رنگهای مناسب نقاشی کردم. و در روز پرچم ، 22 آگوست ، او آن را در خیابان میلیونونایا کنار مقر گارد روسیه آویخت.
این مکان انقلابی است – در کنار کاخ زمستان. در آگوست 1991 در میدان قصر بود که میلیون ها تجمع برگزار شد ، که منجر به تغییرات دموکراتیک و تغییر در سیستم دولت شد. مردم با یک پرچم سفید-آبی-قرمز راهپیمایی کردند و سپس این پرچم به عنوان پرچم ملی رسمی روسیه و نماد تغییر لیبرال در آمد. پس از آن بود که “پرونده مسکو” در حال رعد و برق بود و بسیاری از شرکت کنندگان در تجمعات مسکو با پرچم روسیه به خیابان ها آمدند. همه به یاد می آورند که این اقدامات مسالمت آمیز به پایان رسید.
پرچم به شکل میله های زندان پاسخ من به آنچه در آن لحظه در مسکو اتفاق می افتاد است. این اثری درباره یک رویای تحقق نیافته است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ، همه معتقد بودند که آنها در کشوری دموکراتیک با ارزشهای لیبرال – آزادی بیان ، تغییر دولت ، دادگاههای عادلانه و برابری همه در برابر قانون زندگی خواهند کرد. پرچم به نمادی از تغییر تبدیل شده است. اما این امیدها محقق نشدند.
– این عمل واکنش بسیار خوبی دریافت کرد. روشن است که پرچم مشبک در مورد وضعیت عدم آزادی در کشور است. اصلاً چقدر درگیر سیاست هستید؟
– من یک سیاستمدار نیستم ، بلکه یک هنرمند هستم ، اما با زمینه سیاسی هنر می کنم. من به یاد 1991 می افتم – چگونه پدر و مادرم شب ها به رادیو آزادی گوش می دادند ، چگونه پنجره ها و پرده ها را می بستند تا كسی حرف هایش را بشنود. من یک خانواده لیبرال دارم. وقتی اتحاد جماهیر شوروی در حال فروپاشی بود ، من 10 ساله بودم. من همه چیز را کاملاً به یاد می آورم. من همیشه غرق در سیاست ، تماشای اخبار بوده ام. روسیه در حال تبدیل شدن به یک دولت پلیس است و من نمی توانم در این مورد واکنش نشان ندهم. اما من این کار را با ابزار هنری انجام می دهم.
آثار من نمادها و کدهایی هستند که بدون هیچ توضیحی برای همه ، حتی افراد “عمیق” قابل درک هستند. احتمالاً به همین دلیل است که پرچم من چهار میلیون پاسخ در شبکه های اجتماعی جمع آوری کرده است. غالباً من یک نماد می گیرم ، آن را با نماد دیگری ترکیب می کنم و بدین ترتیب تصویر را دوباره کد می کنم. به عنوان مثال ، در یکی از کارهایم ، من یک صلیب را با یک گاری از یک سوپرمارکت متصل کردم و به این ترتیب ، ایده تجاری سازی یک نماد معنوی را بیان کردم.
درباره نمتسف گریه کنید
– آیا تا به حال با سانسور روبرو شده اید؟
– نه مستقیم. یک بار من یک اردک لوله ای برای پرم درست کردم. اردک زرد در فیلم پر شور هیجان انگیز ناوالنی ، او برای شما دیمون نیست. پس از این ماجرا ، مخالفان شروع به راهپیمایی با اردک های زرد کردند. نوالنی یک بار با یکی از اینها دستگیر شد. “اردک دستگیر شده”
من در این شرایط بازی کردم و یک اردک زرد به شکل مشبک درست کردم. معلوم شد که یک اردک دستگیر شده است. سپس من از این تصویر در تغییرات مختلف و نه تنها از اتصالات ، بلکه برای مثال از لوله های جشنواره Long History of Perm استفاده کردم. یک وضعیت دشوار برای محیط زیست وجود دارد: زباله های صنعتی فقط از طریق چنین لوله هایی به رودخانه ریخته می شوند. به طور کلی ، قلمرو پرم از نظر انتشار فاضلاب پیشرو است. و مقامات محلی در حال لابی کردن شرکت هایی هستند که جو را آلوده می کنند ، زیرا آنها درآمدزایی می کنند.
از نظر تئوری ، دولت باید از طبیعت و سلامت شهروندان محافظت کند و مقامات پرم چشم خود را بر روی این وضعیت بسته اند. کار من س fromالات زیادی را از مسئولان محلی ایجاد کرد ، اما یک سال بعد از آن از رسانه ها اطلاع پیدا کردم.
– آیا از نظر اخلاقی آماده آزار و اذیت برای سخنرانی سیاسی هستید؟
– البته من می فهمم که در کدام کشور زندگی می کنیم. اگر من آماده نبودم ، مثلاً “جیغ” – تقدیم به بوریس نمتسوف – نمی کردم. من این اثر را روی پلی که در آن کشته شد قرار دادم. من خواهان چیزی نیستم ، اما نمی توانم س questionsالاتی را بپرسم که هر فرد عادی دارد. اگر دوست دارید ، این فریاد من است. به هر حال ، من تعجب كردم كه كار بر روی پل نمتسوف ، همانطور كه اكنون آنها بولشوی مسكوورتسكی می نامند ، توسط فعال میخائیل كیرتسر نگهداری می شود. اکنون او به طور دوره ای آن را در کنار بنای یادبود نمتسوف به نمایش می گذارد. جیغ یک ماسک مشبک است که یادآور نقاشی معروف مونک است. با تشکر از او ، داستان این ترور سیاسی دوباره به دستور کار بازگشت ، که هدف من بود. “فریاد” روی پل نمتسوف
کسی “جیغ” را به عنوان روابط عمومی در مورد مرگ نمتسوف با تهاجم به کار گرفت ، اما اکثر مردم آن را درست دریافت کردند. من فقط مونک را نگرفتم “جیغ” او روی پل نوشته شده است. این در مورد درد و غم ، مرگ و رنج است. این نقاشی یک پل واقعی را به تصویر می کشد ، در یک طرف آن یک کشتارگاه وجود دارد و از طرف دیگر – یک بیمارستان روانی. ناله ها و گریه های مردم و حیوانات تأثیر شدیدی در کسانی که از این پل عبور کرده اند ایجاد کرد … مرگ نمتسوف برای بسیاری در روسیه به نقطه عطفی تبدیل شد و به نقطه ای بدون بازگشت تبدیل شد.
– شما اثری به پیتر پاولنسکی اختصاص داده اید. نسبت به او چه احساسی دارید؟
– بله ، من در Pavlensky برای نمایشگاهی در مورد اکشن گرایی پس از شوروی در گالری Saatchi کار کردم. این پرونده “پرونده شخصی” است. این دو پرتره در نمای و جلو از یک شبکه هستند ، جایی که حفره ها در قسمت عقب پر می شوند و به همین دلیل ، یک پرتره در پس زمینه یک نورگیر به دست می آید.
چه احساسی داری؟ من فقط می فهمم که قدرت خودش ستاره را از پاولنسکی و همچنین از Pussy Riot ساخته است. اگر آنها مورد آزار و شکنجه قرار نگرفته بودند ، به آنچه اکنون هستند تبدیل نمی شدند.
پاولنسکی در استراتژی ضد بازی بازی می کند. او اقدامات خود را انجام می دهد ، روی مخالفت ، طنین انداز حساب می کند. این 10٪ شغل او است ، 90٪ – مقامات. من نمی خواهم این مسیر را دنبال کنم ، اما من یک موقعیت مدنی دارم و آماده هستم که آن را از طریق هنر بیان کنم. در عین حال ، من به دنبال انجام صدها کار روی هر حصار نیستم. برای بسیاری از هنرمندان ، درخشش در واقع انجام مداوم کاری مهم است. اما نه برای من.
– در روسیه ، یک شاعر فراتر از یک شاعر است. آیا یک هنرمند فراتر از یک هنرمند است؟
– هنر باید اینگونه باشد ، در غیر این صورت چه فایده ای دارد؟
– آیا چنین تبلیغاتی می تواند تفاوتی ایجاد کند؟ آیا این را از تجربه خود احساس کرده اید؟
– خیلی ها برایم نامه می نویسند ، متشکرم. برای مردم مهم است که بدانند شخصی در روسیه وجود دارد که از آزادی صحبت می کند. هدف من این نیست که جهان را کاملاً تغییر دهم ، اما آنچه را که می توانم انجام می دهم. این قدرت ضعیف است.
به عنوان مثال ، من نظرات زیادی برای کارم “BOEING MH17” دریافت کردم ، که یک سال پیش در مسکو در خیابان دونتسک نصب کردم. این مراسم به پنجمین سالگرد فاجعه ای که بر فراز دونباس اتفاق افتاد ، اختصاص دارد. هواپیما سرنگون شد ، 298 مسافر کشته شدند. اقوام هنوز از مقامات س questionsال می کنند ، اما پاسخی دریافت نمی کنند. هواپیما
من یک بوئینگ به شکل قفس درست کردم و آن را در خیابان دونتسک آویزان کردم تا نزدیکی اتفاقات را نشان دهم. هواپیمای من قفس است و هیچ خروجی ندارد. این س rال بلاغی من است: “چرا مجرمها مجازات نمی شوند؟” همه این آثار هنری خیابانی بیانگر مشکلات جدی در روسیه است. مهم است که در مورد آنها صحبت کنید ، از جمله به زبان هنر.
“ما انگلی در بدن کره زمین هستیم”
– علاوه بر اشیا art هنری سیاسی ، شما با موزه ها و گالری ها کار می کنید. چند نمایشگاه داشته اید؟
– اولین نمایشگاه من به لطف مارات گلمان برگزار شد. من فقط در فیس بوک برای او نامه نوشتم و برخی از کارهایم را ارسال کردم. او علاقه مند شد. وی به ویژه با کار “عقاب دو سر” – نشان ملی روسیه ساخته شده از تقویت کننده ، جذب وی شد.
گلمن بعد از دیدن او ، من را به مونته نگرو به یک اقامتگاه هنری دعوت کرد. در آنجا من یک سری عقاب های مختلف ساختم و در ماه مه-ژوئن 2016 اولین نمایشگاه من در مونته نگرو برگزار شد. کار من با او آغاز شد. و ما بیرون می رویم.
در پایان سال ، کار من – یک سگ بزرگ ساخته شده از میلگرد ، احترام به کار جف کونز – قبلا در کاخ مرمر موزه روسیه بود. در سال 2017 ، نمایشگاهی در گالری Saatchi برگزار شد. سپس شروع به کار با یک گالری در هلند و گالری Triumph مسکو کردم. در سال 2018 نمایشگاهی در موزه ارارتا برگزار شد. سال گذشته ، دو نمایشگاه شخصی – در “مکعب” و “پیروزی” در مسکو برگزار شد. من اغلب در پروژه های گروهی شرکت می کنم. آثار من در مجموعه موزه ها است.
– آیا شما می توانید از طریق خلاقیت خود درآمد کسب کنید؟
– حدود شش ماه پس از شروع مطالعه هنر معاصر ، فروش اولین آثار آغاز شد.
– اگر میلیونر شوید ، آیا به کارهای سیاسی ادامه می دهید؟
– البته من این کار را برای کسب درآمد نمی کنم. آدرنالین و رانندگی که از هنر خیابانی می گیرم قابل مقایسه نیست.
– آیا آرزو دارید که یک بیانیه مهم هنری بیان کنید؟
– چنین پروژه ای وجود دارد. اکنون من یک پروژه برای عربستان سعودی انجام می دهم – چندین شی بزرگ هنری به ارتفاع یک ساختمان 20 طبقه. آنها از فولاد ضد زنگ ساخته می شوند. این یک داستان اسلامی در آستانه معماری و مجسمه سازی است. هنوز نمی توانم جزئیات را فاش کنم. در صورت امکان ، گرانترین اثر یک هنرمند در جهان خواهد بود.
یک طرح انیمیشن وجود دارد. مهندسان و طراحان قطعات را محاسبه می کنند. این یک کار چالش برانگیز فنی است. کارخانه ها مشغول تولید خواهند بود. این دقیقاً یک رویا نیست ، اما ، مانند هر کس ، من هم آرزو دارم – در این زمینه شرکت کنم ، مشهور و موفق شوم. اگر به نتیجه نرسد ، اشکالی ندارد ، چیز دیگری حل خواهد شد.
– آیا همه گیری و انزوا برنامه ها را مختل کرده است؟
– مثل بقیه. من مجبور شدم به هلند ، محل اقامت خود در نرماندی بروم ، قصد داشتم در آنجا نمایشگاهی برگزار کنم. اما این اتفاق نیفتاد. سفر به اسرائیل و جمهوری چک ناموفق بود. اما گریشا شاروف ، هنرمند و کیوریتور اهل براتسک ، به من پیشنهاد داد که کارهای جشنواره “یکی برای همه” را انجام دهم. من برای او طرح هایی فرستادم ، و او کار من را روی آنها انجام داد. در کلکتور با قطر یک و نیم متر واقع شده است. دست
به نظر می رسد گردآورنده درگاهی به ورطه است. من ابر سبک میلگرد بر روی آن به سبک حکاکی های قرون وسطایی آمدم. ابر مانند دستی در دستکش های لاستیکی زرد به نظر می رسد. بنابراین جمع کننده به “دایره سیاه” مالویچ تبدیل شد ، که روی آن دستی مانند دست راست مجازات کننده وجود دارد.
– یعنی همه گیری مجازات بشریت برای گناهان است؟
– بله ، ما شایسته آن هستیم. بشریت شایستگی وجود در این کره خاکی را ندارد ، فقط آسیب می رساند. ما بر روی بدن کره انگلی هستیم.