“آرمن فریاد زد:” سوتکا ، تانکا ، بیا پیش من! “

بازیگر نمولیاوا معتقد است که جیگارخانیان از دخالت شدید در زندگی خود دل شکسته است

هنرمند خلق اتحاد جماهیر شوروی در طول زندگی طولانی خود تعداد زیادی شریک و شریک داشت. اما او سوتلانا نمولیایوا را محبوب ترین شریک زندگی خود دانست. آنها تقریباً یک ربع قرن در تئاتر ولادیمیر مایاکوفسکی با هم کار کردند. این همان چیزی است که سوتلانا ولادیمیروونا به MK گفت.

– ما چندین اجرا از ارمنستان داشتیم – “گفتگو با سقراط” ، “در حال دویدن” ، “گربه روی سقف قلع داغ”. صحنه وقتی تاتیانا واسیلیوانا دورونینا تئاتر را ترک کرد ، او چندین بار دیگر بازی کرد “زنده باد ، ملکه زنده!” اما به مدت 24 سال با او در نمایشنامه عالی “یک اتومبیل واگن برقی به نام هوس” بازی کردم و این یک هدیه واقعی سرنوشت بود. و کار روی صحنه با او خوشبختی است.

تمرین برای من دشوار بود ، آندری گونچاروف ، کارگردان نمایش ، چنان مرا شکنجه و شکنجه کرد که من نمی فهمیدم چگونه بازی کنم ، چگونه زندگی کنم و چرا او مرا بیرون می آورد ، آنقدر متوسط ​​روی صحنه؟ و او ارمن را می پرستید ، با او کاملاً متفاوت کار می کرد.

در آن زمان ، ما کمی با ارمن آشنا بودیم ، او در خارج از شهر زندگی می کرد ، با قطار به تئاتر می رفت. و بعد به نوعی ، بعد از یک تمرین جهنمی دیگر برای من ، با هم تئاتر را ترک کردیم. آرمن می بیند که من در آستانه فروپاشی هستم و ناگهان گفت: «سوتکا ، چرا این همه رنج می کشی؟ شما نمی فهمید مگر اینکه او ، یعنی گونچاروف ، باید شما را نابود کند.

“یعنی چگونه تخریب کنیم؟” – من جا خوردم “بله ، برای خراب کردن و نابود کردن ، برای ایجاد یک زن کاملا متفاوت و جدید از شما. و خواهد شد. می توانید ، اما فقط پس از گذراندن عذاب های جهنم. ” در آن لحظه ، چنین پشتیبانی شریکی از من بود – من هرگز آن را فراموش نمی کنم. و من زنده ماندم. حالا فهمیدم – با تشکر از آرمن.

– همه هنرمندان از آرمن بوریسوویچ یک شریک بسیار راحت یاد می کنند.

نه ، این کلمه درست نیست – راحت است. روی صحنه ، او کاملاً درون شما فرو رفت ، گویی که فقط برای شما و برای شما بیرون آمده است. بازی با او آسان و شگفت انگیز شد. حیف که سرنوشت ما را طلاق داد. بله ، او مجبور شد تئاتر مایاکوفسکی را ترک کند – او نه به دلیل اراده یا تقصیر شخص دیگری ، بلکه بر اساس سرنوشت خود یا چیزی دیگر آنجا را ترک کرد. اما ما توانستیم خیلی با او بازی کنیم … او اقوام کمی داشت ، زندگی شخصی بسیار سختی داشت (او فردی بسته بود ، هرگز شکایت نمی کرد و از خودش چیزی نمی گفت ، همانطور که می گویند ، بخار آب نمی داد). اما سرانجام ، شخص ناآرام با عشق غریبه ها نتیجه داد. همه کشور او را دوست داشتند. و البته ارامنه.

هر کجا که بودیم ، جایی که به تور نمی آمدیم ، همه چیز مثل یک سناریو پیش می رفت. آرمن ، و همیشه تعداد زیادی از افراد در اطراف او هستند که او را رها نمی کنند. شما مثلاً به ساحل بروید (اگر در شهرها دریا یا رودخانه ای با دریاچه وجود داشته باشد) ، و می بینید که آرمن قبلاً در محاصره افراد قبیله دیگر نشسته است. بلافاصله – میوه ها ، شراب ، هدیه .. اگر ما را دید ، بلافاصله تماس گرفت: “سوتکا ، تانکا ، بیا اینجا!” و ما البته از آن استفاده کردیم ، و همیشه با هدایا ترک می کردیم. من فقط می توانم ارمن را با یوگنی پاولوویچ لئونوف مقایسه کنم – قدرت عشق مردم یکسان بود.

– مدت هاست که با ارمن بوریسوویچ ملاقات نکرده اید؟

– برای مدت طولانی وقتی ساشا من زنده بود ، ما برای سالگرد در تئاتر به ارمن آمدیم ، اما نه الان ، اما در سالن قبلی. آخرین تصویر ما پزشک وین است. تیراندازی در اوگلیچ انجام شد و آرمن با دیدن من ، همیشه با صدای بلند فریاد می زد: “خورشید من ، سوتکا!” طبق فیلمنامه ، ما یک خط عشق لمس کننده را برنامه ریزی کردیم ، اما در آن لحظه او با مشکلات شخصی روبرو شد ، او شروع به ترک مداوم به مسکو کرد و خط عشق ما به تدریج از بین رفت.

من فکر می کنم من از این واقعیت رنج می بردم که آنها بی ادبانه به زندگی او صعود کردند ، قلب او را شکستند. از این گذشته ، نمایش های شخصی سلامتی و خوشبختی به همراه ندارند – آنها فقط از بین می برند. برای من ، این یک ضرر شخصی است. بالاترین لحظات زندگی نامه خلاق من ، بزرگترین اجراها با او همراه هستند.

درگذشت آرمن جیگارخانیان: آخرین عکس ها و بهترین نقش های هنرمند مردمی

درگذشت آرمن جیگارخانیان: آخرین عکس ها و بهترین نقش های هنرمند مردمی


به گالری عکس مربوط مراجعه کنید