امروز مسکو از کارگردان رومن ویکیتوک خداحافظی کرد. اقوام ، همکاران و دوستان وی در خانه خلاق وی در سوکولنیکی جمع شده بودند. در میان آنها یکی از بازیگران محبوب ویکتوک ، آنا ترخووا است. رومن گریگوریویچ برای خانواده اش ، مادر مارگاریتا تارخووا بی نظیر ، همیشه خیلی بیشتر از یک کارگردان بود. آنا به معنای واقعی کلمه در آغوش او بزرگ شد ، برای اولین بار تحت نظارت تخصصی یک استاد وارد حرفه بازیگری شد و در بسیاری از اجراها بازی کرد.
و حالا ، با نوازش از ردیف دوم سالن مخاطبان تا تابوت ، غرق در گل ها ، در آخرین سفر خود معلم اصلی خود را می بیند.
– من به درستی می فهمم که شما به معنای واقعی کلمه در مقابل رومن گریگوریویچ بزرگ شده اید و حتی کار بازیگری خود را از 11 سالگی در فیلم تلویزیونی “دختر ، کجا زندگی می کنید؟”
– بله درست است. هنوز کوچک بودم که مادرم با رومن گریگوریویچ “شکار تزار” معروف در تئاتر را آزاد کرد. موسووت در واقع ، آنها در آنجا ملاقات کردند. سپس یوری الكساندروویچ زاوادسكی با مهربانی صحنه را برای ویكتیوك فراهم كرد تا نمایشنامه را توسط لئونید زورین روی صحنه ببرد. مادر فقط رومن گریگوریویچ را پرستش می کرد. و در آن زمان به من پیشنهاد بازیگری داده شد. اما مادرم معتقد بود که کودک باید یک زندگی عادی ، کودکی داشته باشد. و سپس رومن گریگوریویچ کار روی نمایشنامه ای از میخائیل روشچین را شروع می کند: “دختر ، کجا زندگی می کنی؟ (رنگین کمان در زمستان) “. او به یک بازیگر کوچک احتیاج داشت. و هنگامی که او از مادرم در مورد من سال کرد ، او با خوشحالی مرا در دستان خود سپرد.
– آن زمان را به خاطر می آورید؟
– یادم می آید که چطور تمرین کردیم. البته این هنوز نمی تواند آغاز کار باشد. بلکه اولین تجربه. من چیزی نمی فهمیدم و فقط با هوی و هوس او را دنبال کردم. پشت کلمات او ، صدای جذاب و خارق العاده ای. یادم می آید که چگونه به خانه اش آمدم. در آنجا با شریک زندگی من ، پسری تمرین کردیم. رومن گریگوریویچ سپس در کراسنوسلسکایا یا در یک اتاق یا در یک آپارتمان یک اتاقه زندگی می کرد. او را کتاب پوشانده بودند. ما از طریق آنها راه خود را پیدا کردیم ، روی چند صندلی یا یک کاناپه نشستیم – از قبل یادم نیست – و تمرین کردیم.
من اخیراً این قطعه را در خانه پیدا کردم. و همانطور که افیم شفرین به من گفت ، این رومان گریگوریویچ بود که آن را تجدید چاپ کرد. در عین حال ، چنین سالهایی وجود داشته است – هیچ رایانه ای ، هیچ تلفنی. بنابراین ، کل نمایشنامه با سخنان وی پوشانده شده است. اما نه با دست او ، بلکه با من – پس از او نوشتم. به عنوان مثال ، یک کلمه مکث است ، دو کلمه دیگر مکث است. من حتی نمی فهمیدم که چرا لازم بود. فقط با گذشت زمان فرا رسید. و اکنون چنین خاطرات گرم وجود دارد.
او با محبت خاصی با من رفتار کرد. او به روش اوکراینی مرا “دوتسیا” خواند. رومن گریگوریویچ به زبان مادری خود غیر معمول صحبت می کرد. از نظر او بسیار زیبا و آهنگین به نظر می رسید.
در بعضی از مواقع ، مادرش از او پرسید: “آیا آنیا باید به فکر این حرفه ادامه دهد؟” او گفت بله. آنی استعداد خودش را دارد. “
– علاوه بر این ، آیا رومان گریگوریویچ به شما کمک کرد که وارد موسسه تئاتر شوید؟
– کاملا درسته. ابتدا وارد نشدم ، سپس مجبور شدم برای سال بعد آماده شوم. و ، به طور طبیعی ، مادرم شروع به تحویل من به استادان بزرگ – آناتولی واسیلیف ، یوری کاتین-یارتسف ، رومن ویکتوک کرد. من پیش آنها رفتم و مقدماتی را یاد گرفتم. به یاد می آورم که آن زمان رومن گریگوریویچ در حال تمرین پتروشفسکایا بود. من به دیدن او در برخی از مراکز تفریحی آمدم ، منتظر شدم تا کار را تمام کند ، و سپس او به من کمک کرد.
– دقیقاً با برنامه؟
– آره. حتی خودش شعری از کنستانت گالچینسکی شاعر لهستانی را پیشنهاد داد: “به من بگو ، چگونه مرا دوست داری؟” هنوز هم آن را به یاد دارم … حتی بعضی اوقات آن را می خوانم. رومن گریگوریویچ در زندگی من کارهای زیادی برای من انجام داده است. بعداً ، با معجزه ای ، به تمرین “Handmaidens” وی رسیدم و مجذوب این عمل شدم. کولیا دوبرینین در آنجا تمرین کرد ، که بعداً با او ازدواج کردیم. به همین دلیل در واقع به تمرینات رفتم. و وقتی این نمایش به نمایش درآمد ، یک موفقیت واقعی بود – در تئاتر ، در ژانر. خدا عطا کند که “کنیزان” هنوز راه می روند. درک اینکه ارتفاعات رومن گریگوریویچ چه هنرمندانی را پرورش داده غیرممکن است.
من در چندین نمایش او بازی کرده ام. برخی از آنها از کارنامه حذف شده اند ، اما من همچنان در “سرگئی و ایسادورا” بازی می کنم. این یک عملکرد شگفت انگیز است. او به معنای واقعی کلمه هنرمندان را با نور و انرژی خود در بر گرفت. در حین تمرین ، شاید شما نمی فهمیدید که چرا به اینجا یا آنجا بروید ، چرا به چنین حرکتی ، احساسی نیاز دارید. اما وقتی مواد ارگانیک و انرژی بازیگری شما بر طراحی کارگردان سوار شد ، همه چیز سر جایش قرار گرفت. و ویکیتوک کاملاً می دانست که چگونه کار خواهد کرد.
– در یک مصاحبه ، شما رومن گریگوریویچ را معلم خود می دانید. درس اصلی که او به شما آموخت چیست؟
– تمام زندگی او در خلاقیت یک نمونه است. برای تمرین به او می آیید ، می بینید که چگونه تسلیم می شود و حیرت می کنید. غیرممکن بود که فقط با او بنشینید ، بی تفاوت باشید … با او فقط می توانستید پرواز کنید … او به ارتفاعاتی رسید که همه هنرمندان موفق به حضور در آنها نمی شوند. این اوست – رومن گریگوریویچ ویکیتوک.