کنستانتین سمیونوف – برنده مسابقه رقص معاصر “Context. دیانا ویشنوا” و مسابقه همه روسی رقصندگان باله و طراحان رقص، شرکت کننده در پروژه های تئاتر بولشوی “چهره ها”، “سکوهای رقص” تئاتر یکاترینبورگ “باله اپرای اورال”، کارگردان باله در روسیه و ژاپن . او در سال 2016 در تئاتر زادگاهش باله واریاسیون ها و کوارتت را برای کارگاه آزمایشی رقص مدرن نقطه تقاطع روی صحنه برد و سال گذشته برای برنامه شماره 1 باله خود آندانتینو را انتقال داد. رویای یک پروانه» که یکی از موفق ترین های این شب شد. اگر تمام اجراهای قبلی در تئاتر توسط کنستانتین “کوچک” بود، پس “از طریق شیشه نگاه” یک باله تمام عیار یک پرده 70 دقیقه ای است که در آن هم تک نوازان تئاتر و هم گروه باله شرکت می کنند – فقط 23 نفر مردم.
این طراح رقص به عنوان مبنای اجرای جدید خود، داستان ریاضیدان و نویسنده انگلیسی لوئیس کارول “از میان شیشه نگاه” را در نظر گرفت – اثری که نه تنها برای کودکان در نظر گرفته شده است، بلکه از بسیاری جهات متناقض است، پر از معماها، شعارها و جابجایی ها. . پس از موفقیت خارقالعاده آلیس در سرزمین عجایب کریستوفر ویلدون در باله سلطنتی انگلستان در سال 2011، توسل به افسانههای کارول (مخصوصاً اولین داستان او، آلیس در سرزمین عجایب) در تئاتر باله در دهه گذشته بسیار رایج شده است. اما برای اینکه این اثر پیچیده برای مخاطب کودک قابل درک و هیجان انگیز باشد، کارگردان باید باله را چه از نظر دکوراسیون و چه از نظر رقص رنگارنگ کند. کاری که هم به دلایل اقتصادی (هزینه های پولی زیاد برای صحنه سازی) و هم به دلایل هنری اصلاً آسان نیست.
از آنجایی که باله کنستانتین سمیونوف برای یک صحنه کوچک روی صحنه رفت، منظره ماریا ترگوبووا به اجبار متواضع بود، اما صحنه ای که هنرمند برای صحنه رویایی پادشاه کلاغ سیاه ایجاد کرد، که توسط رقصندگان با کمک چوب کنترل می شد. ، معلوم شد که فوق العاده است. گروهی که لباس مشکی پوشیده اند، تقریباً در نور مناسب نامرئی هستند، به وضوح از باله جان نویمایر The Little Mermaid که قبلا در Stasik اجرا شده بود، الهام گرفته شده است. در آنجا بود که طراح رقص مشهور جهان از عناصر تئاتر سنتی ژاپنی بونراکو و کابوکی برای خلق دنیایی فانتزی استفاده کرد.
کنستانتین سمیونوف و ماریا ترگوبووا اغلب از وامگیری برای خلق دنیای متناقض Looking Glass استفاده میکنند. به ویژه از باله های جیری کیلیان: دامن چرخدار ملکه سیاه به باله «مرگ کوچک» او اشاره دارد که همچنان در تئاتر ادامه دارد. و صحنه ای که دست ها، پاها، سرها از شکاف های صفحه نمایش ظاهر می شوند و ناپدید می شوند مربوط به باله کلاسیک دیگری است – بی خوابی که زمانی در Stasik به صحنه رفت.
سمیونوف مانند کیلیان در باله اش به دنبال انتقال بیننده به مرز ناخودآگاه است. به هر حال، ادامه اولین کتاب کارول، آلیس در سرزمین عجایب، بر اساس یک بازی شطرنج است. نویسنده با بازی شطرنج با کودکان، داستان های سرگرم کننده ای را ارائه کرد که در آن حرکات مهره های مختلف پخش می شد. بنابراین، برای درک معنای واقعی این اثر نسبتاً پیچیده از همه جهات، باید دانش فوق العاده ای داشته باشید.
“آلیس” که در سال 1865 نوشته شد (قسمت دوم – در سال 1871)، هنوز تمام اسرار خود را فاش نکرده است. نظریه نسبیت انیشتین، پارادوکس های فضا و زمان، فیزیک کوانتومی هنوز اختراع نشده بود، اما به روشی نامفهوم در این اثر منعکس شد. و در افسانه کارول، برای مثال، زمان مطلق نیست، درست مانند انیشتین، می تواند کوچک شود، گسترش یابد: یک لحظه کوتاه شامل ساعت های طاقت فرسای انتظار است که می تواند ناگهان در یک لحظه “در هم بپاشد”.
نمی خواستم این کار را ساده کنم و کنستانتین سمیونوف. به گفته طراح رقص، “متن کتاب کارول، به خودی خود شخصیت اصلی … مسیر جستجو را تعیین کرد و وظایف را تعیین کرد.” کارگردان میخواست «از مصورسازی بپرهیزد» و برای انتقال پیچیدگی اثر، تصمیم گرفت آن را بهعنوان «معمای فکری» ارائه کند، «تا برای قهرمان و بیننده زمینهای از سوءتفاهم شدید ایجاد کند که در آن زمان است. ، فضا، شخصیت های نمادین، یک افسانه و انعکاس آن در تقاطع خودمان. آینه.”
چنین ایده ای منجر به پیچیدگی غیرضروری در اجرای کودکان شد و بنابراین، طبق افسانه کارول، یادآور یک “پازل فکری” بود. بنابراین، هنگامی که در اولین نمایش اولین نمایش، Ksenia Ryzhkova پریما بالرین مجروح شد و نتوانست در صحنه پایانی اجرا کند، دختر آلیس توسط والریا موخانوا جایگزین شد، که در همان اجرا نقش آلیس بزرگسال را اجرا کرد. و ایده کارگردان دستخوش تغییرات خود به خودی شد که توسط طراح رقص پیش بینی نشده بود و سردرگمی را به فینال آورد.
با این وجود، بسیاری از قهرمانان افسانه، مانند شاه سیاه و ملکه سیاه، ملکه سفید، برادران دوقلوی تویدلدوم و تویدلدوم (در رقص باله از نظر رنگ ژاکت هایشان متفاوت هستند)، گله های تک شاخ که در باله کاملاً قابل تشخیص است. با این حال، نه همه. اگر حدس می زنید که شیرها در یک دوئل با همان تک شاخ ها می رقصند، می توانید بفهمید که آلیس فقط با دانستن محتوای افسانه یا نگاه کردن به برنامه با طرح سناریو با لانیا قرار می گیرد.
بسیاری از صحنه ها به سادگی درخشان هستند. به عنوان مثال، صحنه ای که آلیس، با توجه به محتوای داستان، سوار قطار به سلول سوم شطرنج می شود. یکی از اولین صحنه های نمایشنامه – صحنه ورود آلیس به تماشاگر – بسیار تأثیرگذار است. برای انجام این کار، طراح رقص به طور همزمان دو آلیس را تهیه کرد که توسط دو بالرین اجرا می شود: آلیس بزرگسال با لباس آبی، کفش پاشنه بلند قرمز، با یک کیف قرمز، با یک کلاه قرمز کوچک روی صحنه ظاهر می شود. و آلیس، دختری که بسیار شبیه به هم لباس می پوشند، اما با مدل موی متفاوت (دم اسبی بچه)، بدون کیف و کلاه، و همچنین با کفش های بچه گانه بدون پاشنه. همه همان رقصندگانی که لباس سیاه پوشیده اند، دو سکوی مثلثی شکل را حمل می کنند تا یکدیگر را ملاقات کنند. روی آنها – تقریباً هیچ تفاوتی آلیس در صندلی های قرمز مشابه وجود ندارد. در نزدیکی لامپ های یکسان با سایه سبز قرار دارند. سکوها در یک ساختار چهار گوش به هم وصل شده اند که رقصندگان سیاه پوش آن را در حالی که به صورت دایره ای می دوند می پیچند.
برای کار جدید، تئاتر به طور ویژه موسیقی را از آهنگساز واسیلی پشکوف سفارش داد. او همچنین به غوطه ور شدن در فضای مرموز واقعیت دیگری در پشت آینه کمک کرد و به هنرمندان درگیر در تولید کمک کرد تا شخصیت های خارق العاده و چند بعدی افسانه کارول را خلق کنند. این اوگنی ژوکوف (در گروه اول) و همچنین بورسی آلمانی (در قسمت دوم) است که در اجرای خود کارول و شخصیت هایش – ملکه سیاه و پادشاه سیاه – می رقصند که رویای آنها همه چیز است. در یک افسانه و باله اتفاق می افتد. این یک آلیس بزرگسال است که توسط والریا موخانوا (Polina Zayarnaya در گروه دوم) و Alisa-girl Ksenia Ryzhkova (Anastasia Limenko در گروه دوم) اجرا می شود. نقش ملکه سفید و همچنین لنی سفید جادویی در اجرا در دو بازیگر مختلف، توسط همان بازیگر – النا سولومیانکو – ایفا شد که او در این قسمت ها بسیار خوب ظاهر شد. نمی توان از یوری ویبورنوف و اینوکنتی یولداشف که تصاویر خاطره انگیزی از برادران دوقلو تویدلدوم و تویدلدوم خلق کردند و اینوکنتی یولداشف نیز تصویر هامپتی دامپتی را خلق کردند (در گروه دوم این قسمت توسط اوگنی دوبروفسکی به زیبایی اجرا شد).
صحنه با هامپتی دامپی نیز یکی از موفق ترین صحنه های باله بود. هامپتی دامپی، با کلاه تخم مرغی شکل (در کارول، این شخصیت شبیه یک تخممرغ بزرگ انساننما با کراوات است) با مونولوگ معروفش که خارج از صحنه شنیده میشود، به طرزی تماشایی در طبقه بالا ظاهر میشود: «هامپتی دامپی روی دیوار نشسته بود. / هامپتی دامپی در خواب فرو ریخت. / همه سواران پادشاه، همه مردان پادشاه / نمی توانند هامپتی / نمی توانند دامپی را جمع کنند. و جلسه رقص او با آلیس برگزار می شود و سپس “همه مردان سلطنتی” می رقصند. اجرا با یک ضیافت متناقض در یک میز خالی که فقط با یک سفره سفید پوشیده شده بود و تاج گذاری آلیس به پایان می رسد. با قدم گذاشتن در سلول هشتم، او، مانند یک افسانه، معلوم می شود که یک ملکه است، و سفر او از طریق شیشه نگاه یک رویا است.