جولیا ساویچوا اعتراف مهمی را تهیه کرده است

چگونه خواننده برای خوشبختی خانوادگی خود جنگید

ظاهر شکننده یولیا ساویچوا طرفداران را ترغیب می کند تا با خواننده مانند یک شاهزاده خانم از یک افسانه رفتار کنند. با این حال ، لحظاتی در زندگی جولیا وجود داشت که مجبور شد شکنندگی خود را به زره تبدیل کند. این خواننده آماده است تا پشت صحنه زندگی درخشان خود را مقابل دوربین های تلویزیونی فاش کند. “MK” درخشان ترین و چشمگیرترین لحظات زندگی نامه جولیا را به یاد می آورد.

جولیا از همه شانس تبدیل شدن به یک اعجوبه موسیقی برخوردار بود. وی در خانواده درامر گروه راک “Konvoy” و یک معلم موسیقی متولد شد و اولین بار در چهار سالگی روی صحنه ظاهر شد. هنگامی که گروه پدر دعوت به کار در مسکو را دریافت کردند ، تمام خانواده ساویچف از زادگاه خود کورگان به پایتخت نقل مکان کردند ، اما این پدر نبود که موفق به مشهور شدن در صحنه موسیقی شد ، بلکه دختر.

جولیا در حالی که هنوز یک دختر مدرسه بود ، در نمایش های موسیقی بازی می کرد و یکی از برجسته ترین آنها در صحنه کلیسای جامع مسیح ناجی بود. در همین حال ، ماکسیم فدیف ، همکار پدر ساویچوا در “کاروان” ، به سرعت در حال توسعه همکاری با خواننده لیندا است. و جولیای جوان هر از گاهی به فعالیت در زمینه موسیقی پاپ علاقه مند می شود. این دختر برای برخی از آهنگ ها بک آواز ضبط کرده و در کلیپ های بازدیدهای لیندا بازی کرده است.

زندگی بزرگسالان برای ستاره آینده از سن مدرسه آغاز شد. در سال 2003 ، یولیا ساویچوا ، شانزده ساله ، در فصل دوم Star Factory شرکت کرد. او در تعداد برندگان قرار نگرفت ، با این حال ، از پروژه ای که به کارگردانی فادیف ساخته شد ، جولیا هنوز هم بازدیدهای “ویسوکو” و “مرا برای عشق ببخش” را دارد و همچنین با مرکز تولید ماکسیم قرارداد بست. این یک شروع عالی برای یک حرفه موسیقی بود. اما به سختی می توان صعود ساویچوا به المپ را راهی آسان نامید.

خواننده جوان تقریباً توسط یوروویژن ، جایی که یولیا در سال 2004 اجرا کرد ، خراب شد. این دختر به وضوح با هیجان کنار نیامد ، و تعداد نسبتاً پیچیده تولید برای او کاملاً سخت بود. در نتیجه ، ساویچوا مقام یازدهم دور از شرم آور را به دست آورد ، اما انتقادات زیادی در روسیه دریافت کرد. یولیا فوراً به نوعی راه اندازی مجدد نیاز داشت و آهنگ “If Love Lives in the Heart” که در موسیقی متن سریال فوق العاده محبوب “زیبا متولد نشوید” گنجانده شد ، در این روند نقش لوکوموتیو را بازی کرد. این آهنگ هم برای خود یولیا و هم برای طرفدارانش کاملاً باد دوم شد و با آلبوم “مگنت” خواننده وارد همه نمودارهای کشور شد.

همانطور که شایسته یک هنرمند محبوب است ، جولیا شروع به گسترش حوزه علاقه خود کرد و خیلی زود بازی در فیلم ها و شرکت در پروژه های بزرگ تلویزیونی را آغاز کرد. با این حال ، یک پروژه بسیار مهم تر برای او آشنایی با رهبر گروه بوختای شادی ، الکساندر آرشینوف بود. همانطور که خود خواننده به یاد می آورد ، در نگاه اول عاشق شد. رابطه با این نوازنده مورد تأیید فوری خانواده خاندان ساویچوا قرار نگرفت ، زیرا پدر یولیا به خوبی تمام مشخصات زندگی عشایری را درک کرده است ، که برای بسیاری از اتحادیه های عاشقانه مخرب است. با این حال ، در سال 2014 ، جولیا و اسکندر زن و شوهر شدند.

اگر آنها بخواهند کتابی در مورد چگونگی دو موسیقی دان برای نجات ازدواج خود بنویسند ، این کار احتمالاً توسط بسیاری از روانشناسان خانواده توصیه می شود. این زوج از همه چیزهایی که معمولاً مردم هنگام تلاش برای ایجاد خانواده در یک کنسرت تعقیب می کنند ، عبور کردند.

لحظه ای بود که جولیا وسایلش را جمع کرد و برای زندگی تنها زندگی کرد. اما اسکندر او را متقاعد کرد که برگردد. تلاش های خواننده جوان برای مادر شدن به یک درام واقعی تبدیل شد. در دوران بارداری ، او یک کودک را از دست داد و خواننده کاملاً وقت نداشت تا به نوعی آرام شود ، زیرا تور متوقف نشد. خود جولیا در مصاحبه ای یادآوری کرد که چگونه با ماکسیم فادیف تماس گرفته و از او خواسته است که قراردادش را فسخ کند و او را رها کند ، زیرا او دیگر نمی تواند کار کند. و معلوم نیست که اگر همسران انتخاب خیلی مهمی نمی کردند همه اینها به پایان می رسید. آنها تصمیم گرفتند حرفه موسیقی خود را متوقف کنند ، به دنبال سلامتی باشند و دوباره باردار شوند.

تمام فداکاری های هنرمندان جوان ثمری داشته است. در سال 2017 ، یک دختر در خانواده جولیا و الکساندر ظاهر شد. این نوزاد در پرتغال متولد شد ، جایی که والدین آرشینوف اخیراً در آنجا زندگی کرده اند. آنا کوچولو هنوز وقت زیادی را در پرتغال می گذراند ، اما والدین او آموخته اند که ارتباط ویدیویی و حضور شخصی را به خوبی ترکیب کنند. خود این خواننده می گوید که عمدتا به لطف قرنطینه ، او و همسرش موفق شده اند مردم عادی باشند و خود را وقف نگرانی های معمولی خانوادگی کنند. و از چنین خوشبختی ساکت خانوادگی به ویژه توسط افرادی که مجبور بودند برای آن بجنگند استقبال می شود.