خازانوف تنها کمدین شد که توانست پوتین را شرمنده کند

خزانوف همیشه بعد از رایکین نفر دوم بوده است و این نشان دهنده قد ، نوار او است. بلکه اولین نفر البته بعد از رایکین. خازانوف آرکادی ایساکوویچ را بت ساخت ، اما در صحنه شوروی به روشی کاملاً متفاوت وجود داشت. برخلاف رایکین ، او در آن زمان ماسک نمی زد ، اما در اینجا و اکنون دوباره تجسم یافته است. بله ، او راه خودش را رفت.

اما سوال جالب است: خازانوف چیست؟ خازانوف اهل کجاست؟ چرا خازانوف؟ این مربوط به ملیت نیست که بهترین طنزپردازها ، کنایه سازان ، مزخرفات خود را به ما می دهد. گرچه در او نیز هست. خنده از طریق اشک چیزی است که این افراد کاملاً در اختیار دارند. باید اشک وجود داشته باشد ، زیرا آن وقت است که خنده عمیق می شود ، تسخیر کننده و پاک کننده است. بله ، شما باید رنج بکشید ، در غیر این صورت موفق نخواهید شد ، هیچ خنده ای وجود نخواهد داشت. شما باید بتوانید از طریق کنایه از همه دنیا ، همه دنیا ، همه مردم فاصله بگیرید ، زیرا این امر به زندگی بسیار کمک می کند. اما کنایه اصلی ، خنده اصلی – البته ، به خود شخص ، این مورد بحث نشده است.

اشک های خزانوف بی پدر بودن اوست. او حتی پدرش را نمی شناخت ، هرگز. او با مادرش بزرگ شد – ایرایدا مویزه ونا ، مادر یهودی اش. پدرشان حتی قبل از تولد آنها را رها کرد. هیچ پدری وجود نداشت و نمی توانست باشد ، زیرا گنا پسری نامشروع است … و سپس ، وقتی گنادی خازانوف 30 ساله شد ، او از قبل ازدواج خواهد کرد ، او یک دختر خواهد داشت ، اما اتفاق می افتد که آنها در یک خانه با … پدر زندگی کنند. گنادی از آن چیزی نمی داند – او نمی داند این شخص کیست ، و پدرش … می داند. اما او چیزی نخواهد گفت – حتی یک کلمه ، تماس نخواهد گرفت ، بغل نخواهد کرد … این شخصی است ، اما در زندگی او بسیار مهم است.

… در مدرسه اشتیاق به تقلید را نشان خواهد داد. او از همه کپی می کند – هم تمرین کنندگان ، معلمان ، شخصیت های تلویزیونی. بله ، همان رایکین. او چگونه از رایکین تقلید می کند! سرنوشت حتی در آن زمان در پیشانی او نقش بسته بود و او دیگر نمی تواند این مسیر لغزنده را خاموش کند.

پس از مدرسه ، او وارد تمام دانشگاه های تئاتر می شود ، اما در نتیجه در موسسه معماری Kuibyshev Moscow به پایان می رسد ، تخصص آینده او مهندس است. مهندس خزانوف – می توانید تصور کنید؟ اما ، همانطور که طوطی او گفت (او در زندگی طوطی های قهرمان زیادی داشت): “من در اینجا نیز ساکت نخواهم شد. رفقا ، ببر قفس گوشت کافی دریافت نمی کند! درنده را نجات دهید! ” این بدان معناست که خازانوف شروع به بازی KVN در دانشکده مهندسی خود می کند. بله ، همان خط سرنوشت است. خوب ، پس ، به توصیه الكساندر شیروینت (كه برخلاف سرزمین شوروی ، مشاوره او همیشه دقیق و صحیح است) ، او وارد مدرسه سیرك می شود. آنجاست که همه چیز اتفاق خواهد افتاد. سپس او به یک سرگرم کننده در ارکستر لئونید اوتسف تبدیل خواهد شد که این نیز بسیار مهم است. خوب ، پس … برای آنهایی که 40 سال سن دارید ، چه چیز دیگری باید بگویید – شما خودتان همه چیز را دیدید.

خازانوف به عنوان هدیه پیش تماشاگران می رود – همیشه از او انتظار می رود. مثل یک غذای طعم دار تند که نباید آن را از دست داد. همیشه در پایان ، در پایان بیرون می آید. آیا به خاطر می آورید که اوایل او با چه چیزهایی به یادگار مانده بود؟ دانشجوی کالج آشپزی ، همین. حالا شما به این مونولوگ گوش می دهید و فکر می کنید: “خوب ، چه چیز خاصی است ، این” خانه کامل “است ، گزینه صفر است.” اما نه ، بچه ها ، این خازانوف است. در اجرای خود ، دانش آموز ضعیف مانند شخصیت چخوف-داستایوسکی-گوگول ، بسیار رقت انگیز ، مضحک ، کسل کننده به نظر می رسید. او آنقدر عشق می خواست ، خوشبختی هم می خواست. او چنین فارست گامپ ، دتوچکین زمان ما بود.

خزانوف خوش ذوق است. خزانوف احساس مدرنیته می کند ، زندگی ما مانند هیچ کس دیگری نیست. خزانوف بر زبان تیز است ، اما متفکر است. او مدرسه بازیگری خوبی دارد. او عصب مداوم دهه 70 شوروی است ، وقتی مردم می خندند ، اما آنها همه چیز ، کل زمینه را می فهمند. این گنادی خازانوف از زمان رکود است – به طور کلی ، همه چیز ما ، و حتی چیزی بیشتر.

در طول پرسترویکا ، حتی جسورتر ، حتی سردتر می شود. درست است ، این شجاعت بیشتر و بیشتر مجاز است ، و هجوهای او از لئونید ایلیچ ، همه این “ماسک های مشکوک” با نقض دستگاه گفتار از قبل به نظر می رسند … بله ، در ابتدا بسیار سرگرم کننده است ، به نظر می رسید ما آزاد شده ایم … اما پس از آن ، از نظر اخلاق … برژنف خازانوف را بسیار دوست داشت ، تقریباً به اندازه رائکین.

البته خزانوف همه این مجاز و مجاز بودن را که به دست آمده درک می کند. به هر حال ، اگر اوایل ، تحت همان برژنف ، آنها به عنوان حقیقت نهایی ، به عنوان منبع عقل ناب ، بدون اینکه حتی یک اشاره ، نیمه کلمه ، نیمه نگاه را از دست بدهند ، به شما گوش می دادند …

به نظر می رسید که آرکادی ایساکوویچ رایکین همه چیز را درک کرده و برای همیشه در سال 1987 ترک کرد. گنادی خازانوف ، که 33 سال از بت خود کوچکتر است (همان 33 نفر!) ، فقط یک قدم عقب می رود ، همین. کمتر به نظر می رسد ، سوسو می زند. و سپس ، در اواسط دهه 90 ، او کاملا تجارت طنز را ترک کرد. چون وقت او روی صحنه نبود.

آیا به خاطر دارید که وقتی آندری ملاخوف ناگهان زردی “شستشوی بزرگ” را متوقف کرد و قالب را تغییر داد ، پوسترهای “مالاخوف جدی تر شد” در مسکو ظاهر شد؟ ما مالاخوف را با خازانوف مقایسه نخواهیم کرد ، این مقادیر معادل نیستند ، اما شخص خازانوف جدی تر شده است. بله ، او ریاست تئاتر ورایتی را بر عهده دارد ، تبدیل به یک مرد بزرگ ، رئیس می شود. گرچه از نظر ظاهری به هیچ وجه قابل مشاهده نیست – همانطور که می گویند ، “روی خودم آزمایش شده”.

او به درام ، تئاتر ، صحنه بزرگ می رود. او یک هنرمند جدی بزرگ می شود. از این گذشته ، خزانوف هنوز این زمان را خیلی خوب احساس می کند ، بنابراین ژانر را تغییر می دهد. اگرچه گاهی اوقات … باز هم او موضوع را تغییر می دهد و شروع به بازی به عنوان اولین نمایش خنده دار جوبیلی که مدت ها انتظار آن را می کشید ، می کند. او ماسک قهرمانان آن روز را بر سر می گذارد و به استعدادی که هر کاری انجام می داد ، آیات کنایه آمیز بسیار پر زرق و برق – از طرف آنها و از طرف شخصیت های تاریخی را می خواند.

و این همه عالی است. اما پس از آن – سیاست ، چنین میدان مین خطرناکی ، که بسیاری از چهره های بزرگ رسانه ای در آن منفجر شده اند. در زندگی جدید خود ، خزانوف یک وفادار بود. احتمالاً این حکمت اوست ، زیرا ، همانطور که قبلاً گفتیم ، او تفاوت را در زمان بسیار دقیق احساس می کند و ارزش آزادی تازه پیدا شده ، حتی چنین یک کورگوز پراکنده را درک می کند. او به یلتسین معتمد می شود ، سپس – به پوتین محرمانه می شود. من برای “کریمه ما” ثبت نام کردم و حتی احساس خجالت نکردم. او الگوی رفتاری معروف را بیان کرد که فقط دوست دارد شانه رئیس خود را ببوسد و در حال حاضر یک صف وجود دارد. دریافت شده برای این ، البته ، از جامعه دموکراتیک ، اما دوباره دریغ نکنید. وی به عنوان اجرا ، در جایزه بعدی خود تاجی بر سر ولادیمیر ولادیمیرویچ قرار می دهد. استاد شوخی می کند ، بله ، اما در هر شوخی … ولادیمیر ولادیمیرویچ قبلاً اینجا خجالت زده بود.

او که به عنوان یک گورو شوخ طبع متوقف شده بود ، به صفر به تلویزیون می رود و مدت زمان زیادی در آنجا می ماند. خازانوف در هیئت داوران یک برنامه تقلید ، دیگری ، یک سوم … در ابتدا این برنامه بسیار تازه است: گنادی ویکتوروویچ خاطرات خود را از هنرمندان محبوب و شناخته شده خود ، که گاهی اوقات جوانان بسیار ناعادلانه و مشتاقانه مورد تقلید قرار می گیرند ، تعریف می کند. اما در این هیئت منصفه او طولانی تر و طولانی تر نشست ، ترک نکرد. برای چی؟ خوب ، او چنین می خواست و بس. با این حال ، در اینجا او در حق خودش است.

… و اکنون به نظر می رسد که دیگر هیچ جا نیست. او دوباره این زمان و خودش را در آن احساس کرد. او می فهمد که این بی حد و مرز نیست ، بی حد و مرز نیست. او ارزش خود را می داند. Cynics می گفت: یک خانه خوب ، یک همسر خوب ، یک دختر خوب (او یک بازیگر زن فوق العاده است) – چه چیز دیگری برای برآوردن پیری لازم است. بله ، 75 ساله ، البته پیری. اما این هنوز سن رایکین است.

چنین زندگی درخشان بزرگی. شما می گویید “خازانوف” – و یک فرد جوان ، با استعداد غیر معمول را می بینید. در اینجا او به مرحله می رود ، به آئین نامه علمی. او می گوید ، و همه ما گوش می دهیم ، می خندیم ، می خندیم ، گریه می کنیم – و فقط نمی توانیم خود را از او پاره کنیم. این خازانوف است – او بود ، هست و خواهد بود.