سوتلانا دروژینینا: “اگر مصدومیت نبود ، من در باله می ماندم”

زندگی او مانند یک فیلم اکشن است ، فیلمبرداری شده توسط خودش ، به کارگردانی سوتلانا دروژینینا. و در نقش اصلی او Svetlana Druzhinina بازیگر است. و فیلمنامه نیز مربوط به آن است.

مدرسه سیرک در سیرک در بلوار Tsvetnoy ، سپس یک مدرسه باله در تئاتر Bolshoi. اولین حضور غیرحرفه ای در سینما – او یک زیبایی است ، یک فروشنده فیلم “پشت پنجره یک فروشگاه بزرگ” ، حرفه ای – صندوق طلای سینمای شوروی “این در پنکوو بود”. تیراندازی دوم ، سوم … یازدهم … نقش فراموش نشدنی آنفیسا از فیلم افسانه ای “دختران”. و سرانجام ، کارگردانی مسیر مستقیم رویا است. از زیر قلم کارگردانی او فیلم های برجسته ای وجود دارد که همه می دانند: “خواستگاری یک هوسار” ، “دولچینا توبوسکایا” ، “شاهزاده خانم سیرک”. و چه کسی “Midshipmen ، جلو!” را ندیده است. و ادامه آنها؟ و حماسه ماجراجویی تاریخی او “اسرار انقلاب های قصر. روسیه ، قرن هشتم “؟

و او همچنین یک زیبایی شگفت انگیز است ، در اصل از دوران کودکی نظامی است. وقتی درباره زیبایی – در تخلیه ، تحت بمب گذاری – کمی فکر می شود. درست است ، آن زمان او فقط شش ساله بود. اگرچه او جنگ را کاملاً به یاد می آورد. آیا پس از آن ، در زیر بمب گذاری ، آرزوی وقف تمام زندگی خود به هنر متولد شد؟

– سوتلانا سرگئووا ، زندگی شما طولانی است ، پر از بسیاری از وقایع برجسته است ، و آیا دوران کودکی خود را به یاد دارید؟

– البته! – او می گوید و می گوید که چگونه مادر و مادرش برای تخلیه رفتند. و مقصد استالینگراد بود.

سوتلانا سرگئووا به یاد می آورد: “اما ما به آنجا نرسیدیم ،” آنها به ما گفتند که شهر پر از افراد تخلیه شده است و ما را در استالینگراد ، در ایستگاه آرچادا پیاده کردند. همانطور که می توانید تصور کنید ، این بعدا جان ما را نجات داد.

مامان در تخلیه کار می کرد ، سوتا کوچولو در خانه تنها مانده بود. سپس ، ظاهراً ، نترس و این اراده به زندگی ، که سپس او را از پیروزی به پیروزی سوق داد ، در او بوجود آمد.

بازگشت از تخلیه به زادگاهش مسکو شیرین نبود. جنگ هنوز ادامه داشت. لازم بود که مسکن ، که قبلاً افراد دیگر اشغال کرده بودند ، به مادران برگردند – برای جستجوی کار ، به نوعی مستقر شوند.

در نتیجه ، مادر مدیر آینده کار خود را در مهد کودک آغاز کرد و سوتا به مدرسه رفت.

– مدرسه سیرک چگونه در زندگی شما ظاهر شد؟

– معلوم شد که این یک اتفاق کاملاً خالص است ، – سوتلانا سرگئیونا به یاد می آورد ، – یک غذاخوری وجود داشت که در آن بعد از مدرسه برای کوپن غذا خوردم. و آنجا بود ، در پست ، اعلامیه ای دیدم که می گوید تعدادی از بچه ها برای یک گروه سیرک در باغ باومن برگزار می شوند. بسیار رنگارنگ به نظر می رسید: “لباس فرم یک تی شرت ، شورت و پاهای تمیز است.” و بنابراین در ساعت مقرر به باغ نزد آنها رفتیم. باومن ، پیاده روی کنید و در انتخاب شرکت کنید. مامان همه بچه ها را از حیاط ما برد. اما فقط من انتخاب شدم. من یک سال در یک گروه آکروباتیک درس خواندم و قبلاً در این عرصه اجرا کردم ، اما سنم باعث شد که پایین بیایم. همه بچه های دیگر بزرگتر بودند و وقتی این س arال مطرح شد که دو سال دیگر زمان تور فرا می رسد ، آنها در حال حاضر یک کودک هفت ساله دارند و پس از آن می توانند به این حرفه بپردازند. و من فقط از کلاس پنجم فارغ التحصیل می شوم. و مادر خردمندم مرا با یک کلید در آپارتمان ما در ماریینا روشچا ، محل زندگی ما ، قفل کرد و آنها برای من مشق شب آوردند. و سپس باله در زندگی من ظاهر شد.

– همچنین به طور تصادفی و در عین حال به طور تصادفی نیست؟

– تصادفی نیست که من در یک اردوگاه پیشگامان بودم و در نزدیکی خانه یکی از اقوام ایسادورا دانکن بود ، آنها یک دختر داشتند – در سن من ، که در تئاتر بولشوی تحصیل می کرد. ما دوست شدیم و من با باله آتش گرفتم. در نتیجه ، بلافاصله نه ، بلکه وارد مدرسه تئاتر بولشوی شد. با ماریس لیپا تحصیل کرده است. اما او دیپلم دریافت نکرد. از آسیب دیدگی دست جلوگیری می شود. خدایا ، آن وقت چه فاجعه ای بود!

– حالا احتمالاً آن ناامیدی را با لبخند به یاد دارید؟

– اگر مصدومیت دست نبود ، من در باله می ماندم و کارگردان نمی شدم.

اما هنوز ، راه رسیدن به رویای گرامی هنوز طولانی بود. در ابتدا سوتلانا سرگئووا به عنوان یک بازیگر مشهور بازی کرد. اما این بلافاصله اتفاق نیفتاد ، اما … از طریق صدا. و صدای دروژینینا واقعاً زیبایی شگفت انگیزی است!

– وقتی دستم را شکستم مجبور شدم گوینده شوم. او اولین شماره های KVN را رهبری کرد. من و میخائیل درژاوین اولین مجری ها بودیم. سپس ناتالیا زاشچیپینا ، سوتلانا ژیلتسوا و الكساندر ماسلیاكف فقط به صحنه آمدند ، به Shabolovka. و اولگا ویسوتسكایا خود من را به صحبت آموخت ، این او بود كه به من كمك كرد تا “همان سخنرانی” را تسلط داشته باشم.

سامسون سامسونوف کارگردان ، سوتلانا دروژینینا را روی صفحه تلویزیون دید. و او مرا به عکس خود “پشت پنجره فروشگاه بزرگ” دعوت کرد.

– اولین کار من غیرحرفه ای بود ، – می گوید سوتلانا Sergeevna. – و من اولین کار خود را با بچه های شگفت انگیز ، حرفه ای انجام دادم ، آنها قبلاً از دانشگاه فارغ التحصیل شده اند. آنها اولگ آنوفریف ، میکائلا دروزدوفسایا ، اولگا بگان و دیگر هنرمندان مشهور سینما بودند. همه آنها برای اولین بار با من وارد صحنه شدند و به من کمک کردند. و چنین روشی ، هنگامی که شما یک حرفه ای نیستید ، اما آنها به شما کمک می کنند – و سامسون سامسونوف کارگردان دقیقاً می داند که چه می خواهد و شما را با افراد حرفه ای احاطه می کند ، پس همه چیز درست می شود.

سپس ، در سال دوم حضور در VGIK ، در فیلم “این در پنکوو بود” بازی کردم ، اگرچه بازیگری ممنوع بود. این اولین حضور حرفه ای من بود که به دلیل نقض ممنوعیت ، از موسسه اخراج شدم. من در کارگاه بوریس بیبیکوف بودم و ویاچسلاو تیخونوف ، نونا موردیوکووا ، نادژدا رومیانتسوا و بسیاری دیگر در دوره های مختلف با او تحصیل کردند. لئونید کوراولف در این دوره با من تحصیل کرد. و سپس ما در محل جلسه با هم ملاقات کردیم و یک روش داشتیم: به یک شریک زندگی گوش دهیم ، نه اینکه پتو را روی خود بکشیم. خوب ، در سال 1960 دوره را به پایان رساندم ، و سپس دوباره وارد م theسسه شدم ، در بخش کارگردانی.

– چرا شما دوست داشتید اینقدر مدیر شوید ، بالاخره به نظر می رسد برای یک دختر بازیگر باشید – محبوب ، مورد نظر! – ترجیح دارد؟

– من هیچ وقت دوست نداشتم بازیگر شوم و اکنون پشیمان نیستم که فقط در 11 فیلم خواب دیدم. درست است که سه نفر از آنها در صندوق طلا گنجانده شدند و این برای آن زمان بسیار زیاد است. پس از فارغ التحصیلی از مituteسسه فیلم ، همانطور که قرار بود سه سال کار کردم و سپس بدون هیچ گونه تمایل به بخش کارگردانی وارد شدم. و او فارغ التحصیل شد. این یک خوشبختی بزرگ بود. من قبلاً یک پسر داشتم …

زندگی شخصی سوتلانا دروژینینا مانند یک سناریوی جداگانه اکشن است. شوهر او ، آناتولی موکاسی ، فیلمبردار ، پسر مأموران اطلاعاتی غیرقانونی شوروی است (به همین دلیل ، برای مدت طولانی به دروژینین اجازه خارج از کشور داده نشد). آنها به عنوان دانشجو – کاپیتان تیم های والیبال – در زمین ورزشی VGIK دیدار کردند. اگرچه آناتولی از زمان مدرسه عاشق سوتلانا بود ، اما این اتفاق معمولاً “از عکاسی یک بازیگر” رخ می داد. و در سال 2020 ، آنها 63 سال ازدواج را جشن گرفتند.

– ما همدیگر را دوست داریم و با هم کار می کنیم ، – می گوید سوتلانا سرگئوونا ، – زندگی ما هم برای من و هم برای سینمای آناتولی است. کار در صحنه ، که با شرکای ما انجام می شود ، منجر به این واقعیت می شود که آنها بعداً دوست ما می شوند. و تصاویری وجود دارد که ما با هم خلق کرده ایم و من آنها را واقعاً دوست دارم.

خود سوتلانا سرگئوونا زندگی بسیاری را شروع کرد ، از جمله بازیگر غیر حرفه ای ، پسر دیما ، در جریان فیلمبرداری پروژه خیره کننده “اسرار انقلاب های قصر”.

– در طول فیلمبرداری ، پسر فیودور دوبرونراوف ، که امروز نیز به یک هنرمند مشهور تبدیل شد ، صدای خنده این کودک غیرحرفه ای را به صدا درآورد ، – Svetlana Sergeevna به یاد می آورد ، – اما دیما ورکینکو به طرز شگفت انگیزی پیتر دوم را بازی کرد ، ما به او آموختیم که با شمشیر بجنگد ، سوار اسب شود. او در مقابل چشمان ما بزرگ شد ، وقفه هایی در فیلمبرداری وجود داشت. و اخیراً او به من اعتراف كرد: “این خیلی خوب است كه من را تأیید كردی – و كودكی ام در حیاط ها نگذشته است ، نه با پانك – این دهه های وحشتناك دهه 90 بود – اما در قصرهایی با ستاره های سینما”. حالا او در حال حاضر بزرگسال است ، ما زندگی او را شروع کردیم ، او وارد بخش بازیگری VGIK شد و از آن فارغ التحصیل شد.

و البته کارت تلفن سوتلانا دروژینینا “Midshipmen، forward!” وی است. و ادامه آنها

– سوتلانا سرگئووا ، ما منتظریم تا اولین دو فیلم آخر را به نمایش بگذاریم که ، همانطور که من آن را درک کردم ، به دو تقسیم شد: “Midshipmen 1787. Peace” و “Midshipmen 1787. War”.

– بله ، الان دارند تیراندازی می کنند. عزیزان من در حال فیلمبرداری از دیمیتری خراطیان ، الكساندر دوموگاروف ، میخائیل مامائف ، اولگا مشنایا هستند ، همه آنها دوستان ما هستند

در این قسمت ها ، فرزندان آنها به شخصیت های اصلی می پیوندند. در Midshipmen III ، قهرمانان تبعید و تنزل مقام شدند. پسر الکسی کورساک فقط از داستان های مادرش سوفیا زوتوا با دانستن درباره پدرش که برای کار به عنوان ملوان اعزام شده بود ، بزرگ شد. همچنین الکساندرا دختر آناستازیا یاگوزینسکایا و ساشا بلوف است. بچه ها از کودکی دوستانه بودند ، سپس یک رابطه عاشقانه بین آنها شکل گرفت که به عشق تبدیل شد و آنها نگران کننده بسیاری هستند ، زیرا آنها در سخت ترین شرایط زندگی قرار دارند.

و همه قهرمانان در این فیلم آخر در جنگ خواهند بود. هم افراد 60 ساله و هم جوانان – پسران و فرزندان آنها برای کمک به سووروف در جنگ دوم کریمه می روند ، جایی که ما آنها را به همراه نویسندگان با استعداد خود یوری ناگیبین و نینا سوروتوکینا در سال 1991 فرستادیم. تاریخچه به صورت مارپیچ شکل می گیرد و برای درک روابط علت و معلولی خوب است که آن را بشناسید. در سال 2014 ، این سناریو تصویب شد ، سالها گذشت و اکنون دیدیم که چقدر دوراندیشی رقم خورد و همه چیز چگونه تکرار می شود: هم جنگ های ترکیه و هم همه آنچه اکنون اتفاق می افتد.

– آیا هدیه افراد خلاق است – حدس زدن در آینده؟

– ما باید میهن خود را دوست داشته باشیم ، ما تاریخ منحصر به فردی داریم که باید نه از طریق داستان های تخیلی و کتاب های درسی جعلی بلکه از روی اسناد مورد مطالعه قرار گیرد. در خانه من کتابهای میز تحریر من مجلداتی از “تاریخ دولت روسیه” از کارامزین ، “تاریخ روسیه از دوران باستان” نوشته سولوویوف است. و همچنین “علم برای پیروزی” توسط سووروف. گزارشات این فرمانده بود که به من کمک کرد جزئیات نبرد در کینبورن ، که قطعه اصلی روایت فیلم ما است را شرح دهم.

عشق دیگر دروزینینا پسرش میخائیل است که قبلاً سه نوه به پدر و مادرش داده و همیشه با آنها است. و اتفاقاً او هم راه خلاقانه آنها را دنبال کرد.

– من یک پسر فوق العاده دارم ، او با ایوان اوخلوبیستین کاملاً شلیک کرد ، با فیودور بوندارچوک ، تعداد زیادی کلیپ با آلا پوگاچوا ، لیودمیلا گورچنکو ساخت. سپس او به فرم های کوچک مشغول شد ، در تبلیغات کار کرد. ژاپنی ها او را به کار دعوت کردند ، اما او نرفت ، او گفت: “من در روسیه می مانم ، اینجا جالب تر است.”

– سوتلانا سرگئووا ، آیا علاوه بر کار ، سرگرمی هم دارید؟

– البته! من تازه از یک جشنواره شگفت انگیز ، که در حال حاضر 14 ساله است ، بازگشتم. این جشنواره فیلم های تاریخی تمام روسی Veche است که در Veliky Novgorod برگزار می شود. این جشنواره فرصتی را فراهم می کند تا به جوانان بگوییم که همه ما از کجا آمده ایم. و هنرمندان شگفت انگیز به آن کمک می کنند ، تا آن را برای هدایت کمک کنند. به عنوان مثال دیمیتری پوتسوف. و من واقعاً بازیگران ، خواننده ها را دوست دارم ، و ایرینا کلیموا زیبا و نینا شاتسکایا بسیار شگفت انگیز بودند. و این درست است که آنها از شرکت و اجرای با استعداد خودداری نمی کنند. هر کدام عملکرد خاص خود را دارند. ایرینا کلیموا – با الکساندر دوموگاروف. و با نینا شاتسکایا – با اولگا کابو ، شامل شعر و ترانه هایی بر روی اشعار آخماتووا و تسوتایوا است. من از آنها به خاطر مشارکت ، استعدادشان تشکر می کنم و واقعاً امیدوارم که نمایش های آنها را در Veliky Novgorod ببینم.

– سوتلانا سرگئوونا ، چه آرزویی برای سالگرد خود و همه تحسین کنندگان خود دارید؟

– سال نو مبارک! قطعاً همه چیز خوب خواهد شد! ما نباید بیمار باشیم ، نترسیم. با توجه به توانایی های خود ، پیوسته به جلو حرکت کنید. و سپس همه چیز درست خواهد شد. بیایید همیشه و همیشه شاد زندگی کنیم! جلسات مبارک در سال 2021!