ایوان I. Tverdovsky داستانی در مورد قلدری و فرسودگی شغلی فیلمبرداری کرد
ایوان I. Tverdovsky فیلم “سیل” را بر اساس داستانی به همین نام توسط یوگنی زامیاتین که در سال 1929 نوشته شده بود، فیلمبرداری کرد. او این اکشن را از خانه استوکر جزیره واسیلیفسکی به یک استخر مدرن از دهه 1920 تا به امروز منتقل کرد.
در روزگار قدیم، این تصویر قطعاً مانند کارهای قبلی تروردوفسکی به جشنواره های جهانی فیلم می رسید. در این شرایط نمی توان انتظار چنین چیزی را داشت.
ایوان I. Tverdovsky دیگر یک کودک اعجوبه نیست. او دیگر با همکار جوان و اولیه کانادایی خاویر دولان مقایسه نمی شود. هر دو رشد کرده اند. ایوان استاد شناخته شده ای است که فیلم های مستند زیادی فیلمبرداری کرده و فعالانه در فیلم های بلند کار می کند. «کلاس تصحیح»، «جانورشناسی»، «پرتابها»، «کنفرانس» او در جشنوارههای فیلم در کارلووی واری، تورنتو، کوتبوس، قاهره، ونیز شرکت کرد… ایزابل هوپر یک بار گفت که آرزوی فیلمبرداری با او را دارد. در عین حال، ایوان تنها 34 سال سن دارد. او کاملاً با رده “کارگردان جوان” (تا 35 سال) مطابقت دارد ، اما عجله ای برای دعوت به مسابقات جوانان ندارد ، زیرا مدت زیادی است که فیلمساز تازه کار نبوده است.
در سال 1992، سیل توسط کلاسیک شوروی-لیتوانیایی Vytautas Zhalakyavichyus فیلمبرداری شد. تابلوی او “جانور از دریا بیرون می آید” نام داشت. در سال 1994 اولین نمایش سیل اثر ایگور مینایف که در فرانسه زندگی می کند به همراه ایزابل هوپر (تصادفی جالب) و بوریس نوزوروف در لوکارنو برگزار شد. این اکشن در پتروگراد در دهه 1920 اتفاق میافتد، درست مانند زامیاتین، که به زندگی علاقهمند بود، جایی که جنگ بود، و سپس انقلاب، و صلح در جزیره واسیلیفسکی، جایی که قهرمانش تروفیم در اتاق دیگ بخار زندگی میکرد. چندی پیش، “سیل” به منطقه درگیری نظامی در تئاتر درام روسیه منتقل شد. N.A. Bestuzheva در Ulan-Ude. کارگردان سرگئی لویتسکی عملکرد خود را به عنوان “تقریبا یک فیلم در هفت فصل” تعریف کرد (زامیاتین دارای هفت فصل است). و در خانه تروفیم و همسرش سوفیا، پناهندگانی از بالکان ظاهر شدند و کارگردان به بررسی ماهیت خشونت خانگی در مقیاس کوچک و “خشونت در سیاره زمین” پرداخت.
با ایوان I. Tverdovsky، همه چیز امروز اتفاق می افتد، اینجا و هیچ کجا. گانکا یتیم زامیاتین آنیا او شد. صوفیا شیدلووسکایا او را سخت بازی کرد. دختر پس از مرگ مادرش قدرت تکلم را از دست داد، با خانواده عمه اش زندگی می کند، با او به اردوهای آموزشی سفر می کند، شنا می کند. آنها خانه ای به این شکل ندارند. بله مسکن موقت خاله من و شوهرش مربی شنا هستند. آنها بچه ندارند. آنها به سختی فرزندان دیگران را سوراخ می کنند. ما به سختی چهره ناپدری آنیا را می بینیم، اما گوشت قرمز داغ او را احساس می کنیم. تروفیم ماکسیم شچگولف به عنوان زیست توده، حیوان. او خجالت نمی کشد که در کنار همسرش با خواهرزاده گنگ و بی دفاع او زندگی مشترک داشته باشد. همه در مورد آن می دانند، به جز سوفیا.
بدنهای جوان و ورزشی، تمرینهای بیپایان، راهروهای غمانگیز خوابگاهی که شناگران جوان در آن زندگی میکنند، همان اتاق مربی کسلکننده، دوش، اتاق غذاخوری – همه چیز یکنواخت است. فقط استخر کمی رنگ می آورد. در بخاری که از آب بیرون میآید، پوشیده شده و آبی درخشان است. آرتم املیانوف، فیلمبردار سینما، که برای اولین بار در فیلم “تاریکی” کانتمیر بالاگوف ظاهر شد، توانست زیبایی گرگ و میش خود را به نمایش بگذارد. یک ماهی بزرگ از جایی در آب کلردار ظاهر می شود. شما فوراً متوجه نخواهید شد که واقعی است یا نه. در عین حال، کسل کننده بودن دنیای اطراف آشکار است. زندگی خشن ورزشکاران، خوابگاه آنها به معنای وسیع کلمه را در بند می کشد، آنها را به یک سیستم بسته، نوعی جامعه بسته تبدیل می کند. به نظر می رسد زندگی دیگری خارج از پایگاه ورزشی وجود ندارد. این نوعی “کوه جادویی” است که نه بیمار و نه سالم نمی توانند از آن خارج شوند. و اگر سالم بودی، حتماً معلول میشوی، ذهنی. مسئولیت متقابل عدم علاقه، هر کسی را به آتش می کشد. همسالان آنیا او را تحقیر می کنند زیرا او مثل بقیه نیست، او مدام ساکت است. او در معرض قلدری و خشونت در همه سطوح قرار دارد. حتی دیما، که نشانه هایی از توجه نشان داد، که به نظر یک دوست واقعی بود، به راحتی خیانت می کند. او نیز فراتر از انسانیت است. به نظر برخی می رسد که کارگردان زیاده روی کرده است، یک زمین بسیار سخت ساخته است. تقریباً همیشه در نقاشی های او وجود دارد، گاهی اوقات بیش از حد مصنوعی به نظر می رسد، اما این در سیل نیست.
هنگامی که سوفیا در رویای یک فرزند، تمام حقیقت را در مورد شوهر و خواهرزاده خود میفهمد، به یک هیولا تبدیل میشود. او به تبر مانند زامیاتین نیاز نخواهد داشت. او یک سلاح دیگر دارد. سوفیا مانند یک ماده به تروفیم می چسبد. هیچ نزدیکی به معنای وسیع بین آنها وجود ندارد، یک بیگانگی کامل. آنها حتی هرگز درست صحبت نمی کنند. آنا اسلو بهترین نقش خود را بازی کرد که نشان می دهد ما یک بازیگر جدی دراماتیک داریم. او به دقت لحن، شیوه مشخصه نوع خاصی از افراد را دریافت کرد. لب های فشرده او، زندگی بر اساس غرایز – ایروباتیک. آنا اسلیو پیش از این در فیلم «پادبروسی» تروردوفسکی بازی کرده و در «کینوتاور» جایزه بهترین بازیگر زن را دریافت کرده است. برای “سیل” او در جشنواره “زمستان” در مسکو مورد توجه قرار گرفت.
طلسم تروردوفسکی، ناتالیا پاولنکووا، ستاره فیلم جانورشناسی او، در اینجا در نقش اپیزودیک لیودمیلا ظاهر می شود که کنترل دوپینگ را انجام می دهد. مگسی از او نمی گذرد او کار خود را می داند و در همان سیستم مختصات سفت و سخت زندگی می کند که زندگی را به تمرین و فرسودگی تبدیل می کند.
تیتر روزنامه:
زامیاتین در استخر