“لنکوم” هولیگان “Hare Moan” را روی صحنه افسانه ای خود منتشر کرد

“لنکوم” هولیگان “Hare Moan” را روی صحنه افسانه ای خود منتشر کرد

«لنکوم» پایتخت یک نمایش غیرمنتظره و تا حدودی پرمخاطره برای شهرت خود منتشر کرد. “مسیر ساخته شده است” – اینگونه نامیده می شد که تماشای تیم Hare Moan که چندین سال پیش در میان جمعیت Lenkom متولد شد. برای مدت طولانی ، این اجرا در اطراف مکان های مختلف مسکو آویزان بود و ثابت می کرد که “ناله” در بین “خرگوش ها” یک آهنگ نامیده می شود و نه یک ناله کسل کننده در مورد این واقعیت که همه چیز بد است ، اما حتی بدتر خواهد بود. و سپس به مرحله افسانه ای رسیدند، مسیر خاصی دارد. ستون نویس MK نیز بدون علاقه در امتداد آن قدم زد.

– من برای مدت طولانی اینجا ایستادم، لبه. او یک ملوان بود، یک سوسک، اما هر کسی که من اینجا ایستاده بودم. و حالا می بینید – من نقش اصلی را دارم ؟! – با چنین شناخت و وقفه ای کامل در یک رقص پرانرژی ، اولین نمایش “خرگوش” به پایان می رسد که معلوم شد از یک دوجین ترسو دور است. با تشویق و حتی چیزی شبیه تشویق ایستاده به پایان رسید. با قضاوت بر اساس آنچه که او دید، می توان ادعا کرد که اگر مارک زاخاروف این چهار هنرمند را در یک بدن توده ای سیاه نگه نمی داشت، بلکه بلافاصله آنها را در نقش های دوم و حتی اصلی قرار می داد، شرط می بندم که آنها را به ستاره هایی تبدیل می کرد – جاه طلبی های آنها. قبل از تولد می مردند اما زاخاروف عاقل ماهیت بازیگری را به خوبی می شناخت ، بنابراین عجله ای برای توزیع آثار نمایشی نداشت. من نمی دانم که او اکنون چه می گوید، مسیری را که استعدادهای جوانش ساخته اند، دنبال کند.

چهار استعداد – کریل پتروف، ماکسیم آملچنکو، الکسی پولیاکوف، ویتالی بوروویک (اسامی را به خاطر بسپارید). کوارتت مردانه دیگری در فضاهای باز مسکو که به وضوح پا به پاشنه “من کوارتت” خواهد گذاشت. آنها اجرای خود را طبق ناوبری ساخته اند که در همان ابتدا با صدای مهربان اما بی تفاوت یاسمینا ماماوا به مردم اطلاع می دهد:

من ناوبر شما هستم شما نمی توانید تلفن های همراه، ابزارها و دستگاه های مختلف خود را خاموش کنید که از طریق آنها خود را ادعا می کنید. تنها چیزی که در سالن ما ممنوع است این است که نادان و احمق باشیم. ما همه شما را 667 نفر جمع آوری کرده ایم. بیایید به سرعت فهرست را مرور کنیم – اکنون لیستی از نام‌های خانوادگی را روی صفحه می‌بینید، نام خانوادگی خود را پیدا کنید. چهار ماه و دو هفته و سه روز است که شما را جمع کرده ایم تا تقریباً دو ساعت از اجرای خود را تماشا کنید. و مطمئن نیست که شما آن را دوست داشته باشید. اما یک ساندویچ خاویار در طول اینترفیس تاثیرات را یکسان می کند. برو مسیر ساخته شده است.

روی صحنه هیچ مناظری در مقیاس بزرگ برای Lenkom وجود ندارد. مینیمالیسم، قابلیت ساخت عناصر صحنه نگاری، که برای صدای گیتار الکتریک و مجموعه درام مناسب هستند – بدون شعر. چهار پسر قدبلند و باشکوه جلوی سالن به سبک رپ با انرژی وعده سینمای “سینما بدون پیشوند” را می دهند “و به طور کلی همه کارها را انجام می دهند …”. مثلاً از پله بلند شو، طبل بزنی، ساندویچ مادرم را از دوران کودکی به یاد بیاور، و همچنین چیزی کتاب مقدس همراه با یک وسوسه انگیز مدرن. «در آغاز، خداوند آسمان، نور، زمین را آفرید. سپس فلکی در وسط آب ایجاد کرد. او ماهی، خزندگان، پرندگان را خلق کرد، به دلایلی یک پلاتیپوس ایجاد کرد. و سپس مردی را در آنجا نشاند و به او گفت: برو، همه راهها برای تو باز است. و انسان – این، می بینید، پادشاه طبیعت – نمی دانست کجا حرکت کند.

خوب، به طور کلی، شما می فهمید: گروه چهارگانه به چیزی کمتر از خوشبختی نرسیدند، که در جستجوی آن هیچ کس نمی داند کجاست و سعی می کند توضیح دهد که در راه چیست؟ اطلاعات اولیه طرح: داماد از اداره ثبت نام فرار کرد، یکی از دوستان او را سوار ماشین کرد، بدون اینکه متوجه شود که برادر شوهر یا برادر عروس رها شده بی سر و صدا در صندلی عقب خوابیده اند. در راه یک پیشخدمت منعکس کننده از بار به آنها پیوست. بیا به جاده بزنیم!

باید بگویم که به معنای واقعی کلمه از همان دقایق اول “خرگوش ها” جسورانه جاه طلبی های خود را ثابت می کنند. اولاً طبق متن (حکم فعل و مقایسه های متناقض) بسیار شوخ. طبق یک قالب خاص – استندآپ، KVN، داستان سرایی، اما بسیار ماهرانه روی خاک تئاتر پیوند زده شده و سخاوتمندانه توسط آن غنی شده است. خط داستان از ابتدا تا انتها با دو انحراف تغزلی (شوخی هشیارکننده در پایان اولین پرده و ماهیت پلیسی در ابتدای قسمت دوم) و همچنین حرکتی باز است که نشان می‌دهد ما در هیچ جایی نیستیم. ، اما تئاتر Lenkom. و هیچ وقت خسته کننده نیست، از همان دقیقه اول ارتباط بین صحنه و تماشاگر برقرار می شود. و کارگردان جوان داریا بوریسوا (شایان به یادآوری نام است) در این امر به هنرمندان کمک زیادی کرد ، او می فهمد که چه شکلی است ، مواد را احساس می کند.

طراحی هنرمند الکسی کوندراتیف از یک مکعب توخالی چوبی تشکیل شده است که به پونتیاک قدیمی تبدیل شد و متخصصان در جستجوی خوشبختی از آنجا صعود کردند. اما این مینیمالیسم به طور کامل توسط محتوای بازی بصری پشتیبانی می شود. مسیر انسان برای خوشبختی با کمک انیمیشن مانند یک بازی کامپیوتری هیجان انگیز در چندین سطح ارائه می شود: «اول اینجا همه چیز ساده است: غذا و قابلمه، شما هنوز در امان هستید، سطح محافظت ژاکت مادر است. . گذراندن سطح بسیار ساده است، همه ما آن را در دهه 90 پشت سر گذاشتیم. برای خوردن فرنی، معده من درد نمی کند، مادرم خوشحال است … سطح دوم دشوارتر است – شما باید کمی تلاش کنید، مهارت های دفاع از خود را تسلط دهید. وظیفه شما این است که حواس پرت نشوید، تسلیم تمایل به معاشرت نشوید. اولین رنده ها با تلیسه خواهد بود، وظیفه شما این است که “پنج” بگیرید … و غیره. به رشد شغلی و تقریباً یک تخته تابوت. با این حال، برای اینکه بازی خراب نشود، در این طرح گنجانده نشد.

این طرح ایده آل است، حداقل آن را به برنامه درسی مدرسه، در دوره ایمنی زندگی وارد کنید. اما این یک سوال برای وزارت آموزش و پرورش است و نه برای “ناله خرگوش” که با یک نوسان جدی ، تقریباً برای همه اظهارات در قالب تشویق از مردم آزمایش شد. صحنه های اولین اقدام بسیار موفق بودند – درباره جهنم برای کمال گرایان، سیستمی از ممنوعیت های مؤدبانه. در دوم – تحقیقات کارآگاه مک داک در مورد (که تا شب به یاد نمی آوریم) یک قاتل زنجیره ای به نام شادی.

همه می خواستند شاد باشند. من شادی جهانی بزرگ می خواهم، اما این تمام چیزی است که داشتم.

کسی خواهد گفت که “مسیر ساخته شده است” استبالووی دیگری است. و من این را خواهم گفت: نه، نه دیگری، اولا. و دوم، یک داستان واقعی، کنایه آمیز، قابل تشخیص در جزئیات، گیف ها و شکلک ها، داستانی در مورد زندگی ما، که توسط افراد با استعدادی که در زندگی واقعی در میان جمعیت زندگی می کنند، روایت می شود.