پس از یک وقفه چشمگیر ، NTV برنامه You are a Superstar را پخش می کند ، فصل جدید آن Superstar نام دارد! برگشت”. این نمایش مورد بازبینی منصفانه قرار گرفته است ، اما شخصیت های اصلی آن هنوز ستاره های دهه نود هستند که فعالیت آنها اخیراً نسبتاً متوسط به نظر می رسد ، گرچه این چهره ها و این ترانه ها هنوز فراموش نشده اند.
نقش یکی از مجریان این برنامه بار دیگر به لولیتا پیشنهاد شد و قبل از شروع کار ، خواننده و مجری تلویزیون با تجربه زیاد هیاهویی را تجربه می کند که خودش آن را بسیار دلپذیر توصیف می کند. “MK” در مورد قوانین تنظیم مجدد ، و همچنین موفقیت ها ، شکست ها ، برنامه های گفتگوی رسوا و اهمیت لباس زیبا با لولیتا گفتگو کرد.
– با قضاوت از این واقعیت که برای بار دوم با اشتیاق زیادی وارد آب آشنا می شوید ، همه این رشد مجدد بسیار مورد پسند شماست …
– من همیشه از دیدن همکارانم خوشحالم ، علاوه بر این ، سیزده سال پیش برنامه فوق العاده قدرتمند بود. سپس آزیزا پیروز شد ، اما تانیا بولانووا نیز با اعداد زرق و برق دار وجود داشت. یا لودمیلا پتروونا سنچینا ، یعنی یک هنرمند ، که نمی توانیم در مورد او بگوییم که او دوباره به صحنه بازگشت ، بلکه ما به سادگی فراموش کردیم که حضور در صفحه بزرگ نیز برای او خوب است. در فصل جدید بسیار خوشحال شدم که ولاد استاشفسکی و بوگدان تیتومیر را دیدم ، که خیلی دوستشان دارم و سالهاست که با آنها ملاقات ندارم. ایرا شوودووا ، آلیسا مون – همه آنها اخیراً چیزهای زیادی جمع کرده اند و نیاز به سر و صدا داشتند. که دقیقاً همان اتفاقی است که افتاده است.
– برخی از بینندگان این پروژه را نوعی آخرین امید برای یک هنرمند مشهور می دانند. اگرچه این کاملا درست نیست. بسیاری از قهرمانان نمایش همچنان به طور پیوسته کار می کنند ، با این تفاوت که همیشه در اخبار قرار نمی گیرند …
“اما آنها هنوز هم به نوعی راه اندازی مجدد نیاز دارند. مدتهاست که آلیس مون را روی صفحه نمی بینم و باید بگویم که اکنون او در فرم درخشان است. البته خیلی چیزها به شانس و توانایی تولید بستگی دارد.
اگر یک هنرمند ضربه مهیبی نداشته باشد ، مخاطب این احساس را دارد که به نظر می رسد فرد در فضای رسانه نیست. و اگر در عین حال سر و صدا نیست ، تکان دهنده نیست ، به طور کلی به نظر می رسد که هنرمند حرفه خود را تغییر داده است. چیزی شبیه به این در مورد بسیاری از قهرمانان نمایش ما اتفاق می افتد. اما در واقع ، آنها هم زحمت کشیدند و هم زحمت کشیدند و حرفه را در جایی رها نکردند. یا به دلایل سلامتی استراحت کردند ، مثلاً مثلاً ولودیا لوکین. و همه شرکت کنندگان در پروژه می توانند لباس متفاوتی را در اینجا امتحان کنند. آنچه را که هنوز امتحان نکرده اید اما باید امتحان کنید. ناگهان راک اند رول بسیار مناسب شما خواهد بود ، هرچند که تمام زندگی خود را با موسیقی پاپ انجام داده اید. ما شاهد چنین معجزاتی هستیم.
– در اینجا نیازی به راه اندازی مجدد ندارید. برای اینکه همان لولیتا باقی بمانید که هیچ کس فراموش نکرده چه کاری انجام می دهید؟
– از یک طرف ، این احتمالاً کارمای من است. از طرف دیگر ، خوشبختی بزرگ من این بود که هرگز تهیه کننده ای نداشتم. روزگاری در جوانی به نظر می رسید که بد است و من خیلی بدشانس هستم که همه چیز را روی خودم حمل می کنم.
اما من هرگز سخنان یورا آیزنشپیس و باری علی باسوف را فراموش نمی کنم. آنها همیشه می گفتند که من به کسی احتیاج ندارم و باید همه کارها را خودم انجام دهم ، زیرا هر آنچه که به دست خواهم آورد تنها متعلق به خودم خواهد بود. موفقیت و شکست ، و همه امور مالی و عدم رسیدگی وجود دارد ، زیرا من به هیچکس بدهکار نیستم. این یک مسیر دشوار است ، اما وقتی به آن عادت می کنید ، می فهمید: در چیزی برای شما آسان تر است ، زیرا شما مسئول خودتان هستید. همه دست اندازها کار دستان شماست ، گل و کف زدن فقط لیاقت شماست. تنها اصل من توقف و انتظار برای نتیجه نیست. من بعضی اوقات متوجه می شوم که ترانه ای که خریداری کردم هیت نیست. اما برای کنسرت یا اینکه خودم را در فرم آوازی حفظ کنم یا سبک جدیدی را تسلط داشته باشم به آن احتیاج دارم ، زیرا قبلاً هرگز چنین آوازی را نخوانده ام.
– به عنوان مثال ، با چمدان های ده ها آهنگ محبوب در سراسر کشور شروع به رپ کردن کنید …
– الان راجع به رپ صحبت نمی کنم. من هرگز این کار را انجام نداده ام و حتی سعی نکرده ام ، همیشه می فهمیدم: این مال من نیست. اما هنوز سبک های زیادی وجود دارد که سبک آوازی دارند که من هنوز آنها را امتحان نکرده ام. شما یک آهنگ خریداری می کنید ، هزینه استودیو را پرداخت می کنید و با یک متخصص خوب در کنسول به خود یاد می دهید. هرگز چنین چیزی نبوده است که من از چنین مطالعاتی لذت نبرم. و این تمام وقت اتفاق می افتد ، با وجود این واقعیت که من در حال حاضر 57 سال دارم.
و همچنین از مغزهای جوان استفاده می کنم. نه به این دلیل که من روندها را دنبال می کنم و می خواهم مدام مد روز باشم. در هیچ موردی مد یک چیز چرخه ای است ، مدام برمی گردد. اما جوانان متفاوت فکر می کنند ، آنها هنوز خسته نشده اند و کار برای من راحت تر با نویسندگان و تنظیم کنندگان جوان است. ما به نوعی با آنها در یک طول موج هستیم و بین ما هیچ احساس ترحم نسبت به یکدیگر وجود ندارد. احترامی وجود دارد بنابراین من همیشه مشغول هستم و از همه مهمتر ، منتظر نتیجه نیستم. وقتی منتظر آن هستید ، از شکست ها می تواند بسیار دردناک باشد. اگر آهنگ رفته باشد ، پس من در مورد موفقیت آن از دیگران یاد خواهم گرفت ، این اصل من است.
– شگفت آور است که با چنین شلوغی وقت برای تلویزیون دارید. علاوه بر این ، شما به عنوان یک مجری ، از اوایل دهه نود ، زمانی که همراه با الکساندر تسکالو ، اجرای برنامه صبح بخیر کشور را آغاز کردید ، روی صفحه بوده اید. چگونه این اتفاق افتاد: به طور اتفاقی یا واقعاً می خواستید این نوع فعالیت ها را امتحان کنید؟
– ژانر دونوازی کاباره “آکادمی” نیز تا حدودی محاوره ای بود. بنابراین ما هنرمندان همه کاره ای بودیم ، و من این قابلیت پذیری را برای خودم حفظ کردم. من همیشه می فهمیدم: اگر چیزی با آهنگ ها پیش نرود ، شما با آرامش در ژانر گفتگو وجود دارید. این یک نوع فعالیت عالی است ، که اتفاقاً شما باید همیشه مغز خود را تکان دهید. و “تفی” را برای پروژه “لولیتا” گرفتم. بدون عقده ها »، جایی که به نظر می رسد هیچ چیز مشترکی با کارهای صحنه ای من وجود ندارد.
اما تحصیلات کارگردانی ام به من کمک کرد ، که بسیار قوی و قابل اعتماد بود و همیشه در چنین مواردی من را بیرون می کشید. بنابراین ، من بعضی اوقات ژانرهای خود را انجام نمی دهم. و اگر “سوپراستار! Return “- این کاملاً ژانر من برای هدایت ، جمع بندی مجدد ، برقراری ارتباط با مردم است ، پس پروژه بعدی که انجام خواهم داد کاملاً متفاوت است. و او به عنوان یک قمار برای من بسیار جالب است. و پروژه سوم که توسط تهیه کننده آنتون کراسوسکی به من پیشنهاد شد مربوط به فیلم سازی مستند است ، جایی که من هرگز در آن غرق نشده ام. اما این برای من هم جالب است. در اینجا یک سری اشیا educational آموزشی وجود دارد که حداقل تا هفتاد مغز به خواب نمی رود.
– و یک ایده خوب دیگر برای زمان توقف تورهای مسافرتی …
– مطمئناً ، وقتی همه تورها یخ زده باشند ، تلویزیون راهی برای نجات است. من می توانم در استودیو بنشینم ، اما نشستن من چیزی تغییر نمی کند. وظیفه من یافتن آهنگی است که آن را به دستان مناسب بدهم ، سپس آن را ضبط و تبلیغ کنم. و چنین کاری در حال رخ دادن است. در اینجا من یک آهنگ جدید دارم که روز دیگر منتشر شد. اما یک چنین کار تولیدی برای من کافی نیست. چرا بدون تور روی لب خود بنشینید و افسردگی کسب کنید؟ من علاقه مندم که مشغول باشم
– از لولیتا نام بردید. بدون عقده. ” این یک پروژه بزرگ بود که می توان آن را با یک بار سنگین مقایسه کرد که باید همیشه به سربالایی کشیده شود. در چنین شرایطی ، همه ممکن است در روحیه “آنچه من انجام می دهم” شک داشته باشند. آیا شما آن را داشته اید؟
– نه ، این باعث لذت من شد. اما اتفاقی افتاد که همه مفاخر تلویزیون از آن درباره من گفتند. افراد باتجربه هشدار دادند: “غم شخص دیگری را تحمل نکنید ، وصل نشوید”. و من بحث کردم و گفتم که شما باید در همه چیز با سر خود غوطه ور شوید. و موفقیت پروژه عمدتا به همین دلیل بود. به همین دلیل ، من بعد از دو سال رفتم. فهمیدم که از نظر روحی و جسمی تحمل آن را ندارم. احتمالاً در سیستم تلویزیونی غرب می توانم از چنین برنامه ای درآمد کسب کنم که به من امکان می دهد یک برنامه آوازی موازی ایجاد کنم تا زیاد کار نکنم. این نبود من از تور می آمدم ، به غرفه می رفتم ، هر روز سه نمایش فیلمبرداری می کردم. البته من دیگر خسته شده بودم و غم و اندوه شخص دیگری از قهرمانان برنامه بسیار تأثیر من را گرفت.
– احتمالاً به همین دلیل است که ، پس از ترک برنامه ، وقفه ای در فعالیت های تلویزیونی شما ایجاد شد …
– مدتی ، واقعاً تلویزیون را لمس نکردم. الان پروژه های دیگری دارم. و کسانی که من را به هدایت آنها دعوت می کنند ، می فهمند که من پایه ای را که از جمله در لولیتا ایجاد کرده ام ، از دست نداده ام. بدون عقده. ” اما اکنون می دانم که چگونه از خودم مراقبت کنم. به نظر نمی رسد بی علاقه به کار در مجموعه باشد ، اما احساسات من در حال حاضر یک فرد بزرگسال است. بعلاوه ، برنامه خود را به گونه ای تنظیم می کنم که خراب نشود. آخر هفته را می گیرم.
– در روال تلویزیونی ، برخلاف روال موسیقی ، خیلی اوقات اتفاق می افتد که حتی در مواردی که شما نخواهید باید کارهای خاصی انجام شود. چگونه با این لحظات کنار می آیید؟
– در موسیقی نیز غم انگیز است. آهنگ ها همیشه کار نمی کنند. با عجله به استودیو می روید و امیدوارید که چیدمان کنید ، اما آماده یا آماده نیست ، اما به شکلی نیست که در آن به مخاطب برسد. تور همچنین نه تنها بازدید از یک هتل خوب برای شب است. اما در مورد تلویزیون ، من یک تصمیم برای خودم گرفتم. دیگر به جاهایی نمی روم که بودن در قاب هیچ لذتی برای من ایجاد نمی کند. من این حق را برای خودم به دست آورده ام. برای من منطقی نیست که دایره ای راه بروم ، من سنجاب چرخ نیستم ، به مارپیچ احتیاج دارم. و همه این محافل موسوم به “باید” من قبلاً عبور کردم. افتضاح ، خسته کننده ، زشت است ، اما من این کار را کردم تا با کسی دعوا نکنم ، زیرا در این صورت آنها را صدا نخواهند کرد. حالا کاری ندارم زنگ بزنند یا نه. اینترنت وابستگی به پخش تلویزیونی و رادیویی را برطرف کرده و به آن آزادی می بخشد.
– از نظر بیننده نسبت به تلویزیون مدرن چه حسی دارید؟
– حقیقت را به شما می گویم: سه سال است که تلویزیون نمی بینم.
– خیلی شرکتی نیست. چگونه کار می کند؟
– عالی شد. حتی برنامه هایی که در آنها بازی می کنم ، به ندرت در YouTube تماشا می کنم. در برهه ای از زمان ، فهمیدم که با روشن کردن تلویزیون ، ناگهان مادربزرگ دیوانه ای می شوم از آن همه تعرضی که به بیننده می ریزد. من نمی خواهم در خودم پرخاشگری ایجاد کنم ، اما شما به کسانی که جیغ می کشند و غالباً دیوانه هستند در برنامه های گفتگو نگاه می کنید و برخلاف میل شما ، مقاومت در داخل ایجاد می شود. شما با این افراد وارد گفتگو می شوید ، آنها را احمق می خوانید ، شروع به عصبانی شدن می کنید – چه کسی به آن نیاز دارد ، آیا واقعاً جنایانی وجود دارند که این را تماشا می کنند. و سپس خود را به این فکر می اندازید که تقریباً تمام اظهارات خود را از آنچه می بینید با صدای بلند تلفظ می کنید و اگر هنوز جواب را از صفحه می شنوید ، وقت آن است که به یک روانپزشک مراجعه کنید. من تصمیم گرفتم این نوع مواد تحریک کننده را از بین ببرم.
– شما یک متخصص گفتگوی شو عالی هستید. به نظر شما اکنون با این ژانر چه اتفاقی می افتد؟
– من نمی توانم او را در حال مرگ صدا کنم ، زیرا او بیش از حد سن دارد و قبلاً نیز چندین بار به خاک سپرده شده است. برنامه های گفتگوی ما اکنون نوعی اپرای سریال مکزیکی است. لیبرتو یا فیلمنامه اختراع می شود ، شخصیت های مشهور یا نه چندان معروف استخدام می شوند و نقشه ها تنظیم می شوند. چنین اپرایی می تواند سه یا حتی پنج اپیزود باشد ، همه اینها به رتبه بندی بستگی دارد. برای من ، این فراتر از خوب و بد است ، اما متاسفانه برای کسی جالب است.
– اکنون مرحله جدیدی از فعالیت تلویزیونی خود را آغاز می کنید. شما چگونه دستور “موتور” را درک می کنید تقریباً سی سال بعد از تبدیل شدن به مجری تلویزیون؟
– برای من ، مثل هر ظاهر صحنه ای است. آنچه از شما انتظار می رود باری است که آنها امید را به جای می آورند و بنابراین با دقت نگاه می کنند. من هنوز در ذهنم ذهنیتی دارم که مردم را زمین نگذارم ، اوضاع را بدتر نکنم ، اما به نوعی تأمل کنم. انجام کار در هر برنامه ای یک معامله بزرگ است. درماندگی رهبر توسط هیچ گفتگویی برطرف نخواهد شد ، این هنوز هم آواز خوانی است ، که گاهی اوقات تکنوازی وجود دارد. قبل از فیلمبرداری سوپراستار چقدر می لرزیدم! بازگشت “، وادیک تکمنف و کل تیم می توانند تایید کنند. من از آن دسته افرادی هستم که نمی توانم جلوی فرمان “موتور” تکان بخورم. این شرایط عادی است.
– و یک لباس زیبا در این شرایط می تواند نقش خاصی داشته باشد ، اما ، متاسفانه ، نقش تعیین کننده ای ندارد …
– دقیقاً یک عبور از دوربین ، و سپس چشم ها و لب ها. آنچه شما می گویید ، انرژی شما بسیار مهمتر است.