ولادیمیر مشکوف در 14 دسامبر ، در یک فضای تشریفاتی ، در جمع دانشجویان برجسته و خانواده اولگ تاباکوف ، بنای یادبود “شاد” را به استاد باز کرد. این عنوان ، که خود تاباکوف بیش از یک بار در آدرس هنرپیشه بازیگری تکرار کرده است ، مفهوم اثر جدید الكساندر روكاویشنیكف مجسمه ساز را به دقت منعکس می كند. “اتم خورشید” وی یک ساخت با شکوه روی پایه ای نیست که برای تنفس ترسناک است ، بلکه یک ترکیب مجسمه ای تعاملی است که می توانید با دستان آن را لمس کنید یا از آن عبور کنید. از مراسم افتتاحیه – خبرنگار “MK”.
در سال 2020 ، اولگ تاباکوف 85 ساله می شد. برای چنین اتفاقی ، تئاتری که نام آن را یدک می کشد ، یک ترکیب مجسمه ای غیرمعمول سبک و مسحورکننده را باز می کند ، که نام را کاملا توجیه می کند – “اتم خورشید اولگ تاباکوف”.
در حالی که او ایستاده است ، در پارچه ای آبی رنگ ، درست روبروی ساختمان جدید تئاتر در میدان سوخاروسکایا ، و منتظر است دانش آموزان ، دوستان و خانواده اش دوباره دور او جمع شوند تا با شادمانی پارچه ها را مسواک بزنند و بار دیگر زندگی مشترک را بخندند. این ترکیب شب قبل نصب شده است. و به لطف طراحی خاص خود ، می توان آن را به هرجایی منتقل کرد. اتصال جرثقیل کافی است و “اتم خورشید” به دور دنیا سفر خواهد کرد.
در همین حال ، مهمانان برجسته در تئاتر جمع می شوند – ایرینا آپکسیمووا ، سرگئی بزروکوف ، یوگنی میرونوف ، سرگئی ژنوواچ ، ایگور زولوتوویتسکی ، سرگئی گازاروف ، میخائیل پورچنکوف ، آوانگارد لئونتیف. تقریباً همه دانشجویان اولگ پاولوویچ هستند ، بسیاری از آنها کارگردانان تئاترهای مرکزی مسکو هستند و اکثریت مطلق آنها ستایشگر استعداد استاد هستند.
نام این مجسمه به طور تصادفی ظاهر نشده است. زمانی که اولگ تاباکوف هنوز یک هنرمند جوان تئاتر Sovremennik بود ، ویکتور روزوف ، نمایشنامه نویس ، با دیدن او بر روی صحنه ، گفت که استعداد این بازیگر کل عملکرد را روشن می کند. گویی تاباکوف اتمی از خورشید را قورت داده است. این نیروی کیهانی درونی به او کمک کرد تا صفحات تکتونیکی را در مسیر خود جابجا کند و به دانش آموزان خود انرژی دهد. و تاباکوف بیش از ده مورد از آنها را در اختیار دارد.
“اولگ پاولوویچ گفت:” معنای زندگی این است که زندگی به تو ختم نمی شود. ما همچنان تلاش خود را می کنیم تا تئاترها رونق بگیرند. ” “امروز یک احساس مضاعف دارم. یک لحظه غم انگیز در این وجود دارد. شما یک سال به سراغ این چیز رفتید. تو صحبت کردی. و سپس او رفت ، مثل اینکه کودکی برود ، “این مجسمه ساز می گوید.
“اتم خورشید” پرتره ای بی تکلف از یک هنرمند ، معلم ، خالق و کارگردان تئاتر است. موارد شخصی و استعاری زیادی در آن وجود دارد. در مرکز – خود تاباکوف ، در کنار او – گربه ماتروسکین از کارتون افسانه ای “سه نفر از پروستوکواشینو”. روکاویشنیکوف اذعان می کند: “من می خواستم او را کمی اب زیر کاه کنم.” هر دو روی سکویی چوبی می نشینند ، که نمادی از یک صحنه تئاتر است ، یا یک قایق آماده برای حرکت در یک سفر جهانی.
و پشت آن اتم خورشید است. این یک کره توخالی به اندازه یک انسان است که می توانید درست از آن عبور کنید. در داخل آن با کلمه بی پایان “استعداد” نوشته شده است ، و خارج از آن نقاشی شده است (مجسمه ساز عمداً این قلم را که ظاهراً دست نویس شده است انتخاب کرده است) پنج جمله معروف استاد: “هنرمند با عشق مخاطب محافظت می شود” ، “من بازی می کنم ، بنابراین زندگی می کنم”. این قانون زندگی من است “،” در تئاتر ، استعداد یک ارزش پایدار در نظر گرفته می شود “،” با تجربه موفقیت ، بازیگر آزادی پیدا می کند “،” معنای زندگی این است که زندگی به تو ختم نمی شود.
در انتهای مخالف مرحله ، یک محصول زنده از برنز محصولات نمادین قرار دارد. یک بطری با نوشیدنی میوه ای وجود دارد که تاباکوف آن را بسیار دوست داشت ، نان سیاه ، خرچنگ قرمز روشن سامارا از وطن کوچک بازیگر و گوجه فرنگی قرمز – یادآوری مادربزرگش و یک درس مهم زندگی که او ، بدون دانستن آن ، به نوه اش آموخته بود. بابا علیا قوی ترین و رسیده گوجه فرنگی را برای ترشی انتخاب کرد ، بقیه را به بازار برد. تاباکوف قرینه ای بین گوجه فرنگی های ساراتوف و شاگردانش که آنها را برای خود انتخاب و تدریس می کرد ، انجام داد.
“وقتی آنها مدل تمام شده را نشان دادند ، بلافاصله دوست داشتم که تنها نیست. اولگ پاولوویچ نمی تواند تنها باشد. و ماتروسکین هم دانشجو است و هم دوست. همه ما با چشمانی دوست داشتنی به او نگاه کردیم و به نوعی اولگ را تکرار کردیم. ” مشکوف می افزاید: “این 4 تن از عشق ما ساخته شده از برنز است” و از حضار می خواهد برای باز کردن مجسمه به بیرون بروند.
با موسیقی مسخره ، گرفتن طناب ها ، کارگردانان تئاتر جامد و آنها دانش آموزان مورد علاقه تاباکوف هستند ، خانواده وی (بیوه مارینا زودینا ، کودکان آنتون ، پاول و ماریا تاباکوف) پارچه آبی را از این بنای یادبود فضایی جدا می کنند. مشکوف می گوید: “وقتی مسکو چراغ های خود را روشن می کند ، اتم خورشید از درون روشن می شود.” “من واقعاً امیدوارم که مسکویت ها او را دوست داشته باشند.” با این کلمات ، پسری با کوله پشتی دکمه دار و چوپاهای چوپایی در دهانش به درون کره پرواز می کند. “چه عالی! – از خوشحالی او به مادر فریاد می زند. “و شما می توانید لمس کنید.”