Ekaterina Afanasyeva ، متخصص بخش آموزشی موزه GMP ، به عنوان یک مدرس آنلاین است که سالهاست که تورهای اصلی نمایشگاه های اصلی را هدایت می کند. در تماس با او – شرکت کنندگان و فینالیست های مسابقه ادبی تمام روسیه برای نوجوانان “کلاس!” بنابراین نباید دریغ کنیم و مکالمه “پوشکین که در مدرسه گفته نخواهد شد” آغاز می شود.
دانش آموزان از قبل س questionsالاتی را ارسال می کردند – آنها توسط آنا خروستالوا ، متخصص بخش پروژه های تخصصی موزه GMP بیان می شوند. بنابراین ، بیایید شروع کنیم – دوران کودکی پوشکین. بنابراین ، به گفته برخی از محققان ، که در مسکو اتفاق افتاد ، خوشحالترین نبود: کارشناسان سردی مادر او نادژدا اوسیپوونا را نسبت به پسر بزرگ نشان می دهند. و یوری لوتمن ، دانشمند برجسته پوشکین حتی خاطرنشان کرد که “پوشکین مردی بدون کودکی است” ، گرچه خود شاعر نوشت: “اما من عاشق خاطرات کودکی هستم.”
آفاناسیوا یکی از اولین خاطرات پوشکین را که متعلق به مادربزرگش ماریا الکسیواونا هانیبال است ، ذکر می کند. “من نمی دانم ، مادر ، نوه بزرگ من چه خواهد آمد: پسر باهوش و شکارچی کتاب است ، اما او ضعیف درس می خواند ، سپس شما نمی توانید او را تحریک کنید ، سپس نمی توانید بازی با بچه ها را تحریم کنید ، سپس ناگهان او واگرایی می کند ، دیگری هجوم می آورد ، او هیچ وسطی ندارد. “
ساشا پوشکین تا هشت سالگی اضافه وزن و کم تحرکی داشت و مادرش به معنای واقعی کلمه او را مجبور به بازی با همسالان خود می کرد. وقتی از این کار خسته شد ، به اتاق مادربزرگش دوید ، جایی که در یک سبد بافندگی پنهان شد. در مورد خود نادژدا اوسیپوونا ، اگر در کودکی نسبت به پسرش سرد بود ، پس از آن در سالهای بلوغ او بسیار نگران اسکندر بود.
Ekaterina Afanasyeva از مسکو به آرامی داستان خود را به لیسه زیبای Tsarskoye Selo منتقل می کند ، جایی که پوشکین هدیه شاعرانه خود را به طور کامل نشان داد و این س receivesال را دریافت می کند: “آیا درست است که شاعر بزرگ آینده خوب درس نخوانده است؟”
آفاناسیوا به شوخی می گوید بسیاری از دانش آموزان مدرن احتمالاً دوست دارند مانند الكساندر سرگویچ بد تحصیل كنند. با این حال ، عملکرد علمی او واقعاً بهترین نبود: پس از سال اول در لیس ، در میان سی دانشجو ، پوشکین مقام بیست و هفتم در عملکرد علمی را بدست آورد ، یعنی از آخر سوم بود. معلمان از بی قراری او شکایت کردند ، اما نزدیکترین دوست و همکلاسی او ایوان پوشچین بعداً یادآوری کرد که “پوشکین از ما جلوتر بود ، او چیزهای زیادی خواند که ما هرگز نشنیده بودیم ، او هر آنچه را می خواند به یاد می آورد.” در عین حال ، او هرگز خود را بزرگ جلوه نداد ، اما آماده اشتراک و کمک به دوستانش بود. برادری لیسه برای او به خانواده ای تبدیل شد ، وی در طول زندگی به آن وفادار ماند. پوشکین دریغ نکرد از قرار دادن کلمات کاملاً سانسوری در شعرهای خود ، که در انتزاعات بر آنها تأکید داشت ، اما ، البته ، آنها لقب شاعر اول را برای او به ارمغان نیاوردند.
در همین حال ، معاصران قدیمی پوشکین قبلا نبوغ او را دیده بودند. کنستانتین باتیوشکوف شاعر فریاد زد: “اوه ، چطور این شرور شروع به نوشتن کرد!” ، و واسیلی آندریویچ ژوکوفسکی نوشت: “من یک آشنای خوشایند دیگر پیدا کردم! با معجزه گر جوان پوشکین. همه ما برای کمک به رشد این غول آینده که همه ما را پشت سر می گذارد ، باید متحد شویم. “
بلافاصله این س arال مطرح می شود: “پوشکین چند زبان می دانست؟” Ekaterina Afanasyeva پاسخ می دهد که حداقل چهارده نفر وجود دارد. این نتیجه گیری توسط دانشمند پوشکین ، مودزالوسکی ، با مطالعه کتابخانه این شاعر انجام شد. اگرچه او از همه این زبانها استفاده نکرده است. پوشکین فرانسوی را روان صحبت می کرد ، آلمانی را به خوبی می دانست ، اما زیاد از آن استفاده نمی کرد ، اما وی از یک فرهنگ لغت انگلیسی را آموزش داد و در آن با تلفظ ترسناک خود را بیان کرد. زرادخانه این شاعر شامل یونانی باستان ، لاتین و اسلاوی کلیسای قدیم و همچنین عبری و عربی بود. پوشکین به زبان ایتالیایی تسلط داشت ، از اسپانیایی و لهستانی ترجمه شده است.
در پایان لیسه ، شاعر مانند قهرمان خودش – یوجین اونگین – خود را در گرداب سکولار سن پترزبورگ می یابد. “او به نوبه خود توسط نور بزرگ ، سپس جشن های پر سر و صدا ، و سپس اسرار پشت صحنه جذب شد. او با اشتیاق ، دیوانه وار در همه لذت ها فرو می رفت. حلقه آشنایان و ارتباطات وی بسیار گسترده و متنوع بود »- برادر کوچکترش لو این دوره از زندگی پوشکین را توصیف کرد. پس از آن بود که شعر “روسلان و لیودمیلا” ظاهر می شود.
با این حال ، از شمال با شکوه پترزبورگ ، پوشکین داوطلبانه به جنوب نمی رود. Ekaterina Afanasyeva می گوید ، دلیل این شعر آزادیخواهانه او ، به ویژه قصیده “آزادی” و شعر “دهکده” است: اگرچه آنها منتشر نشدند ، اما آنها به امپراطور الکساندر اول رسیدند. با همه لیبرالیسم ، او چنان عصبانی شد که قصد داشت شاعر را به سیبری تبعید کند یا به سولووکی ، اما مدافعان عالی الکساندر به شخصیت ژوکوفسکی و کارامزین تزار را ترغیب کردند که به آنها رحم کند و شاعر خطرناک را به سرزمینهای گرم براند. این داستان لحظه ای تأثیرگذار نیز دارد. او تمام شعرهای خود را که به چاپ نرسیده است به فرماندار کل سن پترزبورگ ، کنت میلورادوویچ ، که به طرز باورنکردنی تحت تأثیر آن قرار گرفته است ، می دهد. پوشکین در کیشینو ، سپس در اودسا خدمت کرد و شعرهایی نوشت که دوره عاشقانه کار او را رقم زد.
او با Decembrists آینده ملاقات می کند. ایوان یاکوشکین در مورد یکی از این جلسات می نویسد ، که پوشکین را در املاک داویدوف-رائوسکی کامنکا دید. در آنجا آنها در مورد ایجاد یک جامعه مخفی صحبت کردند.
– قبل از آن ، او متقاعد شد که انجمن مخفی یا وجود دارد ، یا بلافاصله شروع به کار می کند ، و او عضوی از آن خواهد بود. اما وقتی دید که این فقط یک شوخی است ، بلند شد ، سرخ شد و با چشمانی اشکبار گفت: “من هرگز مثل الان ناراضی نبوده ام ، زندگی ام را جلوی خودم بزرگ جلوه داده و هدف بالایی را دیده ام ، و همه اینها فقط یک شوخی بی رحمانه بود. ” در آن لحظه او قطعاً زیبا بود ، – خلاصه یاکوشکین.
درباره دوئلهای پوشکین – بیشتر آنها در دوران تبعید جنوبی بود. این شاعر با طبع گرم و در عین حال شجاعت شگفت آور متمایز بود. در سال 1822 پوشکین به سمت سرهنگ استاروف تیراندازی کرد. خوشبختانه هر دو حریف از دست رفتند.
آفاناسیوا توضیح می دهد: “برف می بارید و ثانیه ها تصمیم گرفتند تا دوئل را به مدت چند روز به تعویق بیندازیم.” – در این مدت آنها موفق به سازش پوشکین و استاروف شدند. در نتیجه ، استاروف به شاعر گفت: “دیدم که به همان اندازه که می نویسید زیر گلوله ها ایستاده اید.”
پوشکین شجاعت خود را بعداً ، در سال 1829 ، هنگامی که در نبردهایی که در سفر به آرزروم توصیف می کند ، شرکت می دهد ، نشان می دهد. برادر ایوان پوشچین ، میخائیل ، یادآوری می کند: «قبل از اینکه وقت ترک کنم ، درگیر جنگ بین قزاق ها و سواران ترک شدم و بلافاصله با سمیچف آشنا شدم ، که از من می پرسد آیا پوشکین را دیده ام؟ به همراه او ما به دنبال او گالوپ كردیم و او را از اژدهایان كنار خود جدا كردیم ، كه با یك كچل ساربان ، در مقابل تركها كه به طرف او پرواز می كردند ، می پرید. رویکرد ما ، و پشت سر ما اولان با یوزفوویچ ، که برای نجات ما دست و پا می زد ، ترکها را مجبور به ترک در این مرحله کرد و پوشکین موفق نشد شمشیر خود را از بالای سر ترک آزمایش کند. “
چه عاشقانه ای بدون عشق. اینجاست که س burningال سوزان نویسندگان جوان مطرح می شود: “لیست دون خوان پوشکین چیست ، و آیا صحبت کردن در مورد آن شایسته است؟” Ekaterina Afanasyeva توضیح می دهد که این لیست توسط پوشکین در سال 1829 در آلبومی از الیزاتا اوشاکوا ، که شاعر با او دوستانه دوست بود ، تهیه شده است. این لیست شامل دو صفحه است. آنها نام آن دختران ، زنانی را که پوشکین عاشق آنها بود ، فهرست می کنند.
– اگر به لیست دون خوان با نگاهی کنجکاو نگاه نکنید ، مطمئناً می توانید در مورد آن صحبت کنید ، – آفاناسیوا یادداشت می کند. – این لیست تحت مطالعه جامع قرار گرفته است ، زیرا برخی از نام ها در آنجا رمزگذاری شده اند ، اما امروز همه آنها رمزگشایی شده اند. معنای مستقیم به آن ندهید. در قرن نوزدهم ، رقصیدن در یک توپ از قبل به معنای یک ترتیب خاص بود ، و اگر یک مرد جوان سه رقص پشت سر هم با یک دختر برقصد ، در حال حاضر او به عنوان یک داماد ثبت شده است.
بنابراین برای پوشکین ، عاشق شدن چیزی عالی و مرتبط با کار اوست. تصادفی نبود که ماریا ولکونسکایا ، که طرفدار او بود ، نوشت: “او وظیفه خود دانست که عاشق همه زنان زیبا و دختران جوانی باشد که ملاقات می کند ، اما ، در واقع ، او فقط عاشق موسیقی خود بود و هرچه در شعر می دید را می پوشید.” شاید با تکیه بر این نقل معصوم ، آفاناسیوا لیست شاعر دان خوان را فاش نکرد.
Ekaterina Afanasyeva همچنین به تبعید میخائیلوفسکی شاعر 1826-1826 پرداخت ، که در آن ، از جمله ، پوشکین تراژدی “بوریس گودونوف” و پاییز معروف بولدینسکایا 1830 را ایجاد کرد که “قصه های بلکین” ، “خانه در کلومنا” ، “تراژدی های کوچک” ، پایان ” یوجین اونگین »و بیش از سی شعر زیبا. با این حال ، دانش آموزان مدارس کمی کمتر از شخصیت خالق علاقه مند به خلاقیت هستند. نمونه این سوال این است که پوشکین چگونه به خود نگاه می کرد. و او ، مانند شخصیت خود ، “در مورد زیبایی ناخن ها فکر کرد” ، و آنها را مد روز طولانی کرد. هنگامی که شاعر در دهه 1830 به مکان های شورش پوگاچف سفر کرد ، یک مورد عجیب و غریب به این امر مربوط می شود.
در پایان سفر ، در اورنبورگ ، پوشکین در Berdskaya Sloboda توقف کرد ، جایی که با قزاق ایرینا بونتووا گفتگو کرد. روز بعد ، قزاقهای این شهرک با گزارشی به اورنبورگ به راه افتادند که “دیروز ، آقای نجیب زاده ای عجیب آمد ، با نشانه هایی: او بزرگ نیست ، موهای سیاه و موج دار ، رنگ تیره دارد ، و تحت” Pugachevism “ناک اوت شد ، و طلا داد: باید وجود داشته باشد دجال ، زیرا به جای ناخن ، پنجه هایی وجود دارد. ” الکساندر سرگئیویچ فوق العاده ای چنین است.
اما در این سخنرانی درباره دوئل مرگبار با دانتس بحث نشده است. راهنمای زندگی پوشکین او را زنده – درخشان ، گرم مزاج ، پرشور ، کنجکاو و فرزانه – زنده گذاشت.