چگونه به نظر می رسید
بدون معاشقه بی مورد با حیا. یک استیج دو سطحی، یک سکو، یک مرحله دوم، سه آسانسور هوایی، پنج صفحه نمایش عمدتاً برای نمای نزدیک و یک دیوار ویدئویی برای کارهای پیچیده تر. تقریباً تمام قسمتهای عمودی استیجهای بزرگ و کوچک نیز به صفحه نمایش تبدیل میشدند که گاهی به اتفاقی که در حال وقوع بود جلوهای سه بعدی و حتی توهم بیوزنی میداد. در میان این فناوری پیشرفته، چهار نوازنده، ده ها رقصنده و خود خواننده حضور دارند.
اگر آنها می خواستند شروع نمایش را با شکوه جلوه دهند، آنگاه این ایده در مقیاس بزرگ تجسم یافت. جلوی پرده سفید، صفحه دیگری پایین آمد و یک معرفی ویدیویی روی آن با قاب هایی نشان داده شد که در آن پولینا از کودکی شروع به خواندن می کند و کم کم به یک خواننده محبوب تبدیل می شود. “کارخانه ستارگان”، “یوروویژن”، طرفداران مشتاق، اشک در چشمان هنرمند … وزوز سالن در حال افزایش است، اولین شعر “برای همیشه” پولینا پشت پرده اجرا می کند، در گروه کر که می افتد، و مخاطبان دیوای پاپ را در لباس نقره ای شاداب در پس زمینه فراوانی جعلی می بینند.
نمایش به سرعت شروع می شود، اگر نه یک طوفان، پس بیش از یک سرعت پویا. چهار آلبوم، که هر کدام دارای آهنگهای نسبتاً بلندی بودند، در مجموع، جمعآوری مجموعهای بسیار خستهکننده را ممکن میسازند، که در آن احساسات، ضربات پاپ و رقص صیقلی مخاطب را در لحن ثابتی نگه میدارد. علاوه بر این، منابع کارگردانان مانند جیب های بی ته جادوگران به نظر می رسید. در یک سوم اول کنسرت، به نظر می رسید که روند بعدی اتفاقات کم و بیش مشخص بود که ناگهان شگفتی های جدیدی ظاهر شد.
آهنگ “Inhale” ماده مناسبی برای یک شماره رقص است، اما وقتی معلوم شد که کف صحنه اصلی مجهز به سطوح متحرک است و شرکت کنندگان باله شروع به حرکت نه کاملاً مطابق قوانین فیزیک می کنند، ترکیبی از موسیقی و رقص کمی از کلیشه ها فاصله می گیرد.
«خلع سلاح» روی صحنه کوچکی اجرا میشود و چهار بوم پارچهای عظیم به همه اکرانها اضافه میشود که بر روی آنها طرحهای خواننده در رشد کامل قرار میگیرد. در این همراهان، دلایل شکایت از این واقعیت که هنرمند در میادین ورزشی جایی بیرون است و اندازه کوچکی دارد، به وضوح کاهش یافته است. دستبندهایی با چراغ قوه های فعال از راه دور (داوطلبان آن ها را به هر بیننده می دهند) به زبان ساده ترفند جدیدی نیست، اما همچنان هم برای پولینا و هم برای تور استادیوم ColdPlay بی عیب و نقص عمل می کند.
استفاده از کار کودکان یک اقدام بحث برانگیز است، اما تعداد کمی از مردم بی تفاوت مانده اند. در آخرین نمایش، پولینا پسر پانزده ساله خود را روی صحنه آورد و اکنون نوبت دختر شش ساله او است. میا هنوز خیلی جوان است که نمی توان شماره جداگانه ای به او واگذار کرد، اما در “لالایی” که توسط مادرش اجرا شد، دختری شیرین با لباس سفید البته کاملاً مناسب است. در ابتدا، مادر و دختر، درست مثل آلا و کریستینا در «Song-83» روی پله ها نشسته بودند و سپس به یک صحنه کوچک رفتند، در همان دریای نور. به طور کلی، ساده و ناز، مانند همه مواردی که بچه ها روی صحنه هستند.
پایان کاذب ضربتی از «Drama No More» و «Show Over» میتوانست پایان کار باشد، اما صفحه نمایش دوباره پایین رفت. این خواننده زیر فیلم وقایع پشت صحنه و قطع کنسرت از حضار تشکر کرد و ابراز امیدواری کرد که در آن شب کسی را شادتر کند. سپس پولینا دوباره روی صحنه کوچک ظاهر می شود، جایی که در پس زمینه نورانی اهریمنی-قرمز، “فاخته” تسوف را اجرا می کند. علاوه بر این، با یک گروه کر کودکان، – آخرین “بهشت در چشم”. تماشاگران با این احساس که حتی اندکی بیش از اندازه کافی دیده و شنیده بودند مخالف بودند. و مطلقاً تمام چهارده هزار تماشاگر یک بار دیگر شگفت زده شدند که چقدر قدرت و صدا در چنین دختر شکننده ای می تواند باشد. آنها می گویند که پولینا با آسیب دیدگی پا اجرا کرد که مانع از آن نشد که تقریباً بین طبقات و مراحل با کفش های پاشنه بلند ترسناک پرواز کند.
طرفداران
مکث های اجتناب ناپذیر برای تغییر لباس و میل خواننده به گفت و گو بر حجم مجموعه تأثیر گذاشت و باعث شد طولانی ترین آن نباشد، اما مخاطب از نظر احساسات از احساسات بی نصیب نماند. علاوه بر این، احساسات مختلف ارائه شد. از داستان های لمس کننده، هرچند کمی پیش پا افتاده در مورد رویایی که خواننده از کودکی برای رسیدن به آن تلاش کرده است، تا برخی از قسمت های پرفروش. هنگامی که یک SUV واقعی نقش بخش فیزیکی نصب را با یک تبادل غول پیکر روی صفحه بازی می کند و خود خواننده از بالای صحنه برمی خیزد و به طرز وحشتناکی در Ramstein می سوزد، حتی ساکنان غیر قابل توجه محفظه VIP نیز این شانس را داشتند که تحت تأثیر قرار گیرند. .
از نظر موسیقی، پولینا احتمالاً همان چیزی است که والریا خواننده در دهه نود بود، یعنی یک چیز کوچک شیک که موسیقی پاپ ساخته شده با فانتزی را به توده ها می آورد. امروزه، البته، شیک بودن بسیار دشوارتر است، اما پولینا هنوز هم بسیار موفق است.
موارد منفی
در طول این اقدام ، خواننده چندین بار به یک دیسکو واقعی تبدیل شد ، اما تماشاگران یک هیو وحشی ترتیب ندادند. دلیلش خیلی پیش پا افتاده است. مردم به سادگی توسط تلفن ها مانع می شوند، همراه با میل به گرفتن همه چیز اطراف و خود عزیزان. اما اگر افراد دیگر خارج از سالن کنسرت با چنین وابستگی به ابزارها برخورد می کنند، البته بهتر است هنرمندان با آهنگ ها سر و کار داشته باشند.
تمایل به اجرای «فاخته» در کنسرت کاملاً قابل درک است. تقریباً یک آهنگ فولکلور، که علاوه بر این، تقریباً مجبور شدم در دادگاه بجنگم. درگیری طولانی مدت بین پولینا گاگارینا و اولگا کورموخینا با انبوهی از جزئیات پر شده بود و حتی گاهی اوقات تقریباً به عنوان نبردی برای از بین بردن صحیح میراث تسوی ارائه می شد.
اولگا کورموخینا در سال 2011 پوششی از “فاخته” را ضبط کرد و چهار سال بعد پولینا گاگارینا نسخه خود را به عنوان موسیقی متن فیلم “سواستوپل” منتشر کرد. ترتیبات و تکنیک های آوازی به طرز شگفت انگیزی مشابه بود و کورموخینا شکایت کرد. زمانی که قانون کپی رایت با تمهیداتی اصلاح شد و این روند به نبرد کارشناسان تبدیل شد، دعوای حقوقی تمام عیار امکان پذیر شد.
در نتیجه، کارشناسان ارشد دولتی و برندگان جوایز مختلف یازده مسابقه را در دو ترتیب یافتند، که احتمالاً به نفع این واقعیت است که نسخه گاگارینا، دیرتر از تاریخ انتشار، خیلی اصلی نبود. اما دادگاه به ایگور کروتوی گوش داد که “فاخته” را از گاگارینا به عنوان یک اثر مستقل ترک کرد. احتمالاً در این شرایط دلیلی برای شکایت از نبرد نه به اندازه یادداشت ها بلکه تأثیرات وجود دارد ، با این وجود ، دادگاه ادعای کورموخینا را رد کرد و گاگارینا همچنان می تواند به صلاحدید خود از پوشش خود خلاص شود.
با این حال، تصمیم دادگاه تابع منطق موسیقی نیست و در قصد پولینا برای خواندن “فاخته” در کنسرت، چندان مورد دوم وجود ندارد. تهیه کنندگان فیلم با فیلمبرداری یک پروژه بزرگ سینمایی مستقل که «سواستوپل» بود، البته روی تماشاگران جوانتر آشنا به سینما نیز حساب میکردند. شاید به همین دلیل بود که گاگارینا برای اجرای آهنگ Tsoi مشغول بود، اگرچه مدت هاست که مشخص شده بود که پایبندی متعصبانه به منافع بازاریابی همیشه با عقل سلیم منطبق نیست.
در کنسرت، پولینا و “فاخته” در اجرای خود از زمینه فیلم محروم می شوند و بلافاصله مشخص می شود: این آهنگ به هیچ وجه به خواننده نمی خورد، در طول نمایش با محتوایی که با تسوی مطابقت ندارد بسیار عجیب به نظر می رسد. اصلاً خطوط، در کل نقش دم مادیان دیگر را بازی می کند. در صنعت موسیقی ما این سوال مطرح می شود که “چرا؟” از نظر شدت، اغلب با روسی سنتی “چه کسی مقصر است؟” مطابقت دارد. و “چه باید کرد؟” و در حالی که همه اینها بدون پاسخ روشن. خوب، با این تفاوت که مردم آن را دوست دارند.
عبارت مهمانی
پولینا در ابتدای نمایش زیر اولین موج تشویق گفت: “الان می خواهم گریه کنم ، اما نمی توانم ، هنوز باید دو ساعت بخوانم.” در پایان اشک جاری شد. اما بدون از دست دادن کنترل اوضاع.