این کنسرت حاوی گزیده هایی از 11 باله ایفمن در واقع به نوعی گلچینی از آثار این طراح رقص بود. آثاری از زمانهای مختلف و جهتهای موضوعی مختلف در اینجا ارائه شد: هم زندگینامههای معروف ایفمن که به شخصیتهای مشهور تاریخی مانند چایکوفسکی، رودن، مولیر و بالهها بر اساس آثار ادبی مشهور اختصاص یافته است.
این گروه مشهور جهانی در سپتامبر 1977 بر اساس گروه رقص لنینگراد که در لنکنسرت وجود داشت ایجاد شد و یک طراح رقص جوان اما قبلاً مشهور در محافل باله به رهبری آن منصوب شد. با بالههای خیرهکنندهای مانند “گایان” با موسیقی خاچاتوریان (1972، روی صحنه تئاتر اپرا و باله مالی، اکنون تئاتر میخائیلوفسکی)، یا “پرنده آتشین” با موسیقی استراوینسکی (1975، در صحنه کیروف، که اکنون تئاتر ماریینسکی است)، طراح رقص جوان قبلاً آثار خود را به دنیای درونی انسان تبدیل کرده است.
بوریس ایفمن که تیمش را لنینگراد “باله جدید” می نامد، ستاره های تئاتر کیروف آلا اوسیپنکو و جان مارکوفسکی و اجرای جدید “صدای دوگانه” را با موسیقی پینک فلوید روی صحنه برد. در همان زمان، او از ژانر باله راک استفاده کرد – جهتی در رقص که در آن زمان نه تنها در اتحاد جماهیر شوروی، بلکه در فضای رقص جهانی نیز کاملاً ناشناخته بود. چند سال قبل از او، رولاند پتی، طراح رقص مشهور فرانسوی به موسیقی این محبوب ترین گروه راک بریتانیایی روی آورد، اما چقدر اجراها متفاوت بود! ابهام و احساسی بودن این اولین ترکیب راک ایفمن، مطالعه شدید وضعیت روانی-فیزیکی شخصیت های او، در واقع اولین رویکردهای توسعه جهت جدیدی از تئاتر روانشناختی بود که ایفمن برای باله روسی ابداع کرد.
“نفوذ عمیق در شخصیت، روانشناسی آن، به اسرار وجود انسان، میل به کشف امکانات جدید رقص به عنوان یک هنر فلسفی، نه فقط زیبایی شناختی یا سرگرم کننده، بلکه هنری که می تواند افکار بسیار عمیق و مهمی در مورد جهان داشته باشد. ، درباره زندگی» – این مسیر اصلی تئاتر امروز، 45 سال بعد است. و امروز، و همچنین تقریباً نیم قرن پیش، دنیای تخیلی این دوئت افسانه ای که توسط تکنوازان جدید گروه ایفمن آرتم لپکوف و لیوبوف آندریوا اجرا می شود گسترده و مبهم است. مانند قبل، او سالن را هم با بافت و زیبایی خیره کننده بدن انسان و هم با چند بعدی بودن فلسفی، تنش و معنویت اروتیک خود مجذوب خود می کند.
آرتم لپکوف تنها سه سال است که در تئاتر ایفمن کار می کند، اما امروز او یکی از زیباترین و درخشان ترین تک نوازان گروه ایفمن است. رقص این هنرمند با بیان و پر بودن متمایز است. رقصنده شخصیت های پیچیده، عمیق و بی قرار را روی صحنه خلق می کند. چنین است اونگین او از باله به همین نام، ورونسکی از آنا کارنینا. این نوازندگان که در یک دونفر با برجستهترین و با تجربهترین بالرین تئاتر ایفمن ماریا آباشوا اجرا میشوند، روح قهرمانان خود را به درون میچرخانند و پلاستیکی معادل هر، مخفیترین حرکت معنوی یک فرد ایجاد میکنند.
باله “آنا کارنینا” که در کنسرت نه تنها در دوئت با ورونسکی و کارنین (سرگئی ولوبوف) ارائه شد، بلکه آخرین صحنه واقعاً درخشان مرگ آنا است که توسط چرخ ها و پیستون هایش توسط مکانیزمی ماشین مانند خرد می شود. “یوجین اونگین” بر اساس رمانی به همین نام در شعر پوشکین و همچنین بر اساس نمایشنامه چخوف “مرغ دریایی”. تاریخ باله، “فراتر از گناه” بر اساس رمان داستایوفسکی “برادران کارامازوف”، “اثر پیگمالیون” بر اساس نمایشنامه برنارد شاو – در همه این باله های ارائه شده در کنسرت گالا، آثار ادبیات کلاسیک جهان به پایه دراماتیک تبدیل می شوند. که به ویژه از ویژگی های کار این طراح رقص است.
گزیده ای از باله “چایکوفسکی. PRO et CONTRA» که به جهت دیگری در کار چندوجهی طراح رقص تعلق دارد – باله هایی که ایفمن در آنها به شخصیت های تاریخی درخشانی اشاره می کند که او را به کار الهام می بخشند – این کنسرت به طور تصادفی افتتاح نشد. چایکوفسکی یکی از مکان های اصلی در دنیای معنوی ایفمن را اشغال می کند. طراح رقص بیش از یک بار به موسیقی خود روی آورد.
در رپرتوار تئاتر ایفمن دریاچه قو وجود ندارد، اما اولین صحنه کنسرت گالا، که در آن اولگ گابیشف با استادی بخشی از چایکوفسکی را رقصید و لیوبوف بخشی از همسرش آنتونینا میلیوکوا را رقصید، در مورد شرایط دراماتیکی گفت که تحت آن محبوب ترین باله در جهان ایجاد شد. Andreeva. صحنه دیگری از دومین پرفورمنس این اجرا (بازی با ورق) به ما دوبل را نشان داد که جنبه های متناقض شخصیت آهنگساز برجسته (سرگئی ولوبوف) و نادژدا فیلارتوونا فون مک، حامی و حامی چایکوفسکی را در بر می گیرد. ملکه بیل در صحنه بازی ورق، به یکی از کاریزماتیک ترین بالرین های مرحله سن پترزبورگ ماریا آباشوا تبدیل شد.
رقصنده و هنرمند فوق العاده گروه اولگ گابیشف که نزدیک به 20 سال است در تئاتر فعالیت می کند به همراه ماریا آباشووا، دیمیتری فیشر و سرگئی ولوبویف با تجربه ترین و محبوب ترین هنرمندان مخاطب این گروه هستند. کل کارنامه شرکت به معنای واقعی کلمه بر روی آنها استوار است و آنها می دانند که چگونه تصاویری را روی صحنه بسازند که به طور محکم در حافظه جاسازی شده است.
بوریس ایفمن نیز تکنوازان جدید خود را که هنوز برای مسکو ناآشنا بودند در این کنسرت نشان داد. بنابراین، بخشی از Treplev در گزیده هایی از باله مرغ دریایی. تاریخ باله» توسط ولادیمیر آفونیچکین در این کنسرت اجرا شد. البته، او هنوز به اندازه دانیل روبین یا اولگ گابیشف روی صحنه تأثیرگذار نیست – هنرمندانی که قبلاً این بخش را رقصیدند (خروج دانیل روبین از تئاتر یک ضرر بزرگ است) اما رقصنده پتانسیل بالایی دارد.
آخرین دوئت چکیست (یا کمیسر، همانطور که حزب در نسخه جدید باله تغییر نام داد) و بالرین ها از باله “Red Giselle” که به طور چشمگیری در پس زمینه افرادی که جان خود را نجات می دهند و از کشور فرار می کنند اتفاق می افتد. وسایل و چمدانهایشان، پرسه زدن در امتداد سطح شیبدار، مانند سایههایی از «لا بایادر»، همیشه تأثیرگذار است. این در واقع حتی یک صحنه از یک باله نیست، بلکه یک عدد کاملاً تمام شده است. اما با چه محتوای نمایشی در این کنسرت توسط ایگور ساببوتین و داریا رزنیک اجرا شد، کمتر کسی می بیند. قدرتمندترین چهره ایگور سابباتین، زیباترین رقصنده پیشرو گروه ایفمن، که در سخت ترین حمایت گیج کننده، چهره بالرین داریا رزنیک را که در اضطراب ذهنی پیچ خورده است، بالای سر خود بلند می کند (به هر حال، این اولین اجرا است. هنرمندی که اخیراً از مرخصی زایمان بیرون آمده است، می لرزد و تا ریشه موهایش نفوذ می کند تا غازها…
یکی از مشهورترین اجراهای گروه ایفمن که بر اساس آثار کلاسیک ادبی ساخته شده است، باله استاد و مارگاریتا است که مرحله جدیدی را در کار این طراح رقص رقم زد. این تولید همچنین به طور کلی وارد تاریخچه تمام هنرهای باله شد. امروزه بسیاری از طراحان رقص به این اثر بولگاکف روی آورده اند. فصل گذشته، طراح رقص، ادوارد کلاگ، باله بسیار موفق خود را بر اساس استاد و مارگاریتا در تئاتر بولشوی روی صحنه برد. اما این اجرای ایفمن بود که توسط او برای دهمین سالگرد تئاترش در سال 1987 روی صحنه رفت، که اولین مرجع رقص جهان به محبوب ترین رمان بولگاکف شد. به موسیقی آندری پتروف ، طراح رقص در آن زمان موفقیت فوق العاده ای را در بین مردم ایجاد کرد و امروز اهمیت خود را از دست نداده است ، اجرای خیره کننده ای که متأسفانه امروز در کارنامه تئاتر نیست. با این حال ، طراح رقص برای تماشاگران کنسرت سالگرد شگفتی دلپذیری ایجاد کرد: ستاره های تئاتر او اولگ گابیشف و ماریا آباشوا قطعه ای از این اجرا را که از فراموشی احیا شده بود با مهارت بسیار اجرا کردند.
تماشای باله های ایفمن به طور کلی همیشه جذاب تر است، نه در دوئت ها و گزیده هایی از اجراها. همراه با هنرمندان، تمام فراز و نشیب ها، سردرگمی ها و بی رحمانه ترین پیچش ها را در سرنوشت قهرمانان تجربه کنند و در نهایت همواره شوک کاتارسیس را تجربه کنند… بنابراین، بوریس ایفمن سعی کرد کنسرت خود را در کرملین بسازد. طبق همان قوانینی که او اجراهای معروف خود را بنا می کند. دوئتها، سهگانهها و کوارتتهای شخصیتهای اصلی بالههای او در اینجا با صحنههای دستهجمعی که توسط سپاه درخشان ایفمن، قهرمان اصلی اجراهای او اجرا میشد، متناوب میشدند. قسمت های دراماتیک یا غنایی – با آهنگ هایی که با سرعت دیوانه وار می رقصند. گزیده هایی از باله بر اساس آثار بزرگ ادبیات جهان با “بیوگرافی باله” جایگزین شد. علاوه بر چایکوفسکی، اینها باله هایی مانند “شور به روایت مولیر” یا “نقاب دون جووانی، رودن” هستند که در گزیده هایی از آنها بیننده این فرصت را داشت که آزمایشگاه خلاق مجسمه ساز بزرگ فرانسوی را ببیند، از نزدیک ببیند او چگونه مجسمه می کند. مجسمه های معروف او و همچنین ” ژیزل قرمز یکی از بهترین باله های ایفمن است که به شخصیت و سرنوشت بالرین درخشان اولگا اسپسیوتسوا اختصاص دارد. کنسرت گالا با مسابقات رقص سالن رقص – خیره کننده با درخشش بدلیجات و تکان دادن باسن (در اینجا هنرمندان ایفمن حرکات رقصندگان سالن رقص را تقلید می کنند) با صحنه ای جمعی از باله “اثر پیگمالیون” به پایان رسید.
مثل همیشه، ایفمن در تمام اجراهایش، امکانات جدید و دراماتورژی جدیدی از رقص را به نمایش می گذارد و سایکوفیزیک بدن انسان، احساسات و احساسات انسانی را بیان می کند. رقص ایفمن که در کنسرت گالا نمایش داده شد، پر از دوئت های گیج کننده، سه گانه، ترکیب های جالب و بالابرهای آکروباتیک، حاوی یک حرکت خالی هم نبود. این نه تنها زیبا و جالب است، بلکه واژگان رقص بی معنی است که بسیاری از طراحان رقص مدرن اکنون به وفور قادر به نوشتن آن هستند. هر قدم، هر پیوند در بالههای این طراح رقص، که از نظر سبک و واژگان رقص بسیار متنوع هستند، کاوشی در اعماق روانفیزیکی نهفته در یک انسان، بازتابی از روانشناسی شخصیتهای ایفمن است. و این درس اصلی این کنسرت گالا توسط طراح رقص بزرگ به طراحان رقص جوان است.