راز موفقیت مورگنسترن با آینده ای بد همراه است

رپر غریب به عنوان قهرمان اصلی موسیقی سال یکی دیگر از نشانه های روشن دوران عجیب و غریبی است که اکنون همه ما پشت سر می گذاریم. یک جایزه افتخار در یک مراسم اجتماعی اخیر و یک مسیر مشترک با هیپ هاپ آمریکایی ، Lil Pump ، سرانجام مورگنسترن را به پادشاه محلی نمایش ها و قافیه ها رساند. ما سعی کردیم بفهمیم پیروزی وی چه مدت ممکن است دوام بیاورد.

“من توپاک جوان هستم!” – آلیشر مورگنسترن با صدایی کاملاً متین ، این موضوع را بیرون می دهد و لیل پمپ ، در بخشی از آهنگ مشترک با ستاره ما ، همچنین با کمترین رضایت خاطر در مورد چقدر باحال بودن و داشتن همه چیز و همه خواند. آنها تا حدودی دو چکمه هستند – یک جفت. یکی مردم مناسب روسیه را می ترساند ، دیگری از ترامپ در آمریکا حمایت می کند.

درست است ، ترامپ موفق شد چنین انگیزه ای مشتاقانه را به یک کمدی تبدیل کند. وی با معرفی این هنرمند در رالی ، نامه ها را با هم مخلوط کرد و به اشتباه ستاره را به عنوان Lil Pimp ، یعنی “دلال محو کوچک” تعیین کرد. به طور کلی ، همکاری بین آتلانتیک ستاره های هیپ هاپ مدت ها پیش اتفاق افتاده بود ، اما اگر مورگنسترن به دنبال لحظه مناسب برای رونمایی از آن بود ، او به نقطه اصابت کرد.

درک آنچه که آلیشر اکنون ندارد دشوار است. جریان ، میلیون ها نفر را به ارمغان می آورد ، تحلیلگران یک اپراتور بزرگ مخابراتی این هنرمند را با توجه به ترافیک تلفن همراه خود در میان کاربران جوان با بخش هایی از قبیل آموزش یا تجارت الکترونیکی مقایسه می کنند ، رستوران مجلل خودش افتتاح می شود و حتی آهنگی با شیک ترین آمریکایی وجود دارد.

درست است ، مورد اخیر ، به احتمال زیاد ، نه چندان یک پروژه موسیقی که در آن این بسیار آمریکایی علاقه مند باشد ، بلکه یک هوی و هوس است که توسط ستاره ما برای پول خریداری شده است. عمل ضبط های این چنینی یک سرگرمی هیپ هاپ معمولی است و بسیار معمول است که ستاره ها قسمت خود را در یک قطعه به کسانی که می توانند هزینه آن را بپردازند بفروشند.

اطلاعات دقیقی در مورد قیمت این موضوع در دست نیست ، اما طبق شایعات ، صدای Lil Pump ممکن است نیم میلیون دلار برای مورگنسترن هزینه داشته باشد. طرفداران دسیسه ها و تحقیقات حتی چنین معامله موسیقی را با مادر مورگنسترن پیوند می زنند ، که به نظر می رسد یک زن تاجر نسبتاً موفقی است و آماده است تا در موارد استراتژیک از پسر محبوبش حمایت مالی کند.

اگر فعالیت آلیشر را در فضای اینترنت مطالعه کنید ، پس از آن تصویر یک هیولای قسم خورده شروع به خزیدن می کند. یک شخصیت بسیار قابل اطمینان تر از این هنرمند “پسری از خانواده ای مناسب و معقول است که یکی دو چیز را در مورد یادداشت ها و خوش اخلاقی می داند”. او با اعتماد به نفس ساده ، اما هنوز هم ملودی در درس خود را در مورد چگونگی نوشتن بازدید در عرض پنج دقیقه. و در یک گفتگوی فدرال با ایوان اورگانت ، بدون هیچ مشکلی ، کلماتی را انتخاب می کند که برای گفتگوهای کوچک با فارغ التحصیلان موسسه دوشیزگان نجیب مناسب باشد.

اما آلیشر از نسلی از مردم است که بیش از یک مرز مشخص بین دنیای درونی خود و کار برای مردم ترسیم می کنند. قبلاً اینگونه بود که هنرمندان به عنوان سرآشپزهای جدی آنچه را که فکر می کردند ضروری است به مردم ارائه می دادند. اکنون مردم از آنچه سفارش می دهند و هزینه آن را می پردازند ، تغذیه می شوند.

و پس از چندین تلاش برای ورود به صنعت سرگرمی ، احتمالاً آلیشر نیازهای مخاطبان بالقوه خود را درک کرد. چنین تحقیقات بازاریابی ، البته به هیچ وجه شبیه یک کار خلاق نیست ، اما هیچ کس درباره کسانی که معدن طلا پیدا کرده اند قضاوت می کند (در این مورد ، نیازهای یک نوجوان متوسط ​​را دقیقاً درک می کند).

در یک زمان ، سرگئی شنوروف خوب ترین نیازهای مردم را بازی نمی کرد. اما معلوم شد آقای لنینگراد بسیار خوش شانس تر است. او یا دوست داشتنی است یا کمی دوستش ندارد. اما مورگنسترن را دوست دارند یا یک جهنم قلمداد می کنند ، که البته برای تصویر جالب است ، اما از نظر چشم انداز توسعه می تواند مشکل ساز باشد.

مثلاً در طی یک سال چه بلایی سر آلیشر می آید؟ این سوال را به سختی می توان یک س musicalال موسیقیایی دانست. آهنگ ها ، در مورد مورگنسترن ، به سادگی پس زمینه ای هستند که نمایش هیپ هاپ وی در آن شکل می گیرد ، متشکل از حرکات و گفته های دیدنی.

به سختی می توان اظهارات اخیر وی را در یک کنسرت در مینسک موفق دانست. به یاد بیاورید که در طول نمایش ، این هنرمند پرچم مخالفان بلاروس را دید ، پس از آن ، با لباس معمول سه طبقه خود ، خواست که در سیاست دخالت نکند ، زیرا او عمیقا برای او و کشورش اهمیتی ندارد.

از یک طرف ، او به هدف خود رسید – با سخنرانی تختی خود وارد اخبار زیادی شد. اما علاوه بر این ، او شکایات زیادی از بلاروسی ها دریافت کرد ، که به نظر می رسد ، آنها تقریباً غیر سیاسی بودن را با چماق های پلیس شکست می دهند.

احتمالاً در آینده ای نزدیک ، مورگنسترن شروع به درک بحران آموزه خود در مورد کفگیرهای بی وجدان خواهد کرد. و در اینجا مهمترین چیز این است که به سرعت حال و هوای متغیر مردم را بفهمیم و بتوانیم آن را از نو بسازیم. شکی نیست که او تصور کافی برای راه اندازی مجدد تصویر خود را دارد. اما همچنین کاملاً واضح است که تمام شرمساری های ناپسندی که وی حداقل در این سال به آن خیانت کرد ، راه به جایی نخواهد برد. بنابراین بیایید ببینیم کدام غاز از مورگنسترن ، و چگونه این آب نجس از آن غلتیده است.

همچنین ببینید: “قیمت بوزووا تقریباً با یک سوم کاهش قیمت و توافق کرد که به عنوان مدیر توست کار کند”