منحوسان در خانه گوگول مستقر شدند و با خود یک کاسه توالت، یک سطل زباله و یک چوبه دار آوردند.

در “نمایشگاه با معنای عمیق” – مانند یک افسانه در مورد ایلیا مورومتس، جایی که قهرمان در تقاطع سه راه بود و هیچ کدام خوب نیست. هر بازدیدکننده قبل از ورود به فضای هنری باید تابلویی با دایره سیاه قرار دهد و در نتیجه به هدفی آسیب پذیر تبدیل شود.

سالن اول همان چهارراه است: درست در مسیر – اسکلت با شاخ های شیطانی، قرمز درخشان. در سمت راست او، پشت پرده سیاهی که از کیسه بدن ساخته شده است، سالنی با یک کاسه توالت، یک سطل زباله فریاد زده و جملاتی وجود دارد – “آنها ما را به آینده نخواهند برد!” و “هیچ کس ما را درک نمی کند.”

در سمت چپ – چهار اتاق با “دسته گل” احساسات – از افسردگی تا انزجار. بنابراین، گروه هنری دایره سرخ، به رهبری هنرمند آودی تر اوگانیان، در مورد روند زمان ما صحبت می کند، جایی که نسلی از منحطین جدید رشد کرده اند.







طعنه، کنایه و سبک سازی روش هایی است که حدود 30 هنرمند به همراه مربی خود، هنرمند بدنام آودی تر اوگانیان، به تحلیل وضعیت روحی نسل جوان امروزی می پردازند.

در هر گوشه از پنج اتاق بال جدید خانه گوگول، بیننده نشانه هایی از انحطاط، انحطاط و افسردگی را می بیند. بنابراین، در یک اتاق سبز بیش از حد رشد کرده با قالب طبیعی، دیوارها با آثاری به سبک هنرمندان مفهومی مشهور و شناخته شده مانند ایگور ماکارویچ، آندری موناستیرسکی، ویکتور پیوواروف تزئین شده است. همه آنها به روشی کنایه آمیز ساخته شده اند.

در اینجا به نظر می رسد که ما خود را در نسخه جدیدی از “توالت” اثر ایلیا و امیلیا کاباکوف می یابیم. لازم به یادآوری است که برای اولین بار در نمایشگاه Documenta در کاسل در سال 1992 ارائه شد، نصب کلی، که در آن راحتی خانه در یک سرویس بهداشتی عمومی ایجاد می شود، مردم را منفجر کرد و به یک کلمه خانگی تبدیل شد. طنز خشم آلود و غم انگیز کاباکوف در مورد زندگی شوروی اکنون مملو از تیزبینی زمان جدید است. اتاق سبز همه نشانه های کاباکوفیسم را دارد: مگس ها از پنجره ها می خزند، یک توالت در گوشه ای وجود دارد، و در مرکز یک سطل زباله وجود دارد که از آن می توان فریاد ناراحت کننده هنرمند را شنید: «چرا مرا به آنجا بردند. این نمایشگاه؟».

هنرمندان جوان، نویسندگان اینستالیشن، با پیروی از کلاسیک که اکنون شناخته شده است، در شعارهای دیواری خود به بیننده مدرن می گویند: “ما از همه چیز شکایت داریم و هیچ چیز را دوست نداریم.” و ظاهراً با آهی غمگین اضافه می کنند: «ما را به آینده نمی برند».







از غم سبز تا غم آبی. در اتاق دیگری که با رنگ آبی غمگین نقاشی شده است، نکاتی از آثار نمادین ایلیا کاباکوف و همچنین سالوادور دالی وجود دارد. پیش از ما پله هایی به سمت ناکجاآباد، آینه های کوچک روی دیوارها، قیچی های آویزان در فضا و ساعت هایی با زمان های مختلف هستند.

بعد، خودمان را در اتاق “پنجره صورتی” می یابیم. در اینجا، تمام دیوارها به رنگ “دخترانه” رنگ آمیزی شده اند و روی آنها جوراب شلواری با چشم ها، در حالت های مختلف عجیب و غریب کشیده شده است. در گوشه حوضه ای با پایین آینه ای قرار دارد که در آن می توانید نگاه کنید و هق هق کنید، مانند آلیونوشکا از نقاشی واسنتسف. در گوشه دیگر کاناپه ای مانند مطب دکتر وجود دارد که پیشنهاد می شود روی آن دراز بکشید، راحت شوید و به شکایات هنرمند جوانی گوش دهید که کارش توسط همکاران ارشد در کارگاه هنری بی رحمانه یا کم انتقاد شد.

جوراب شلواری های دیواری نیز با ناله “رقیق” می شوند – در اطراف آنها جعبه های گفتگو (مانند کمیک ها) با عبارات: “زندگی غیر قابل تحمل است” ، “هیچ کس هرگز مرا دوست نخواهد داشت” ، “من هیچ قدرتی ندارم” ، ” نمی‌دانم کی هستم.. به نظر می‌رسد که تصویری از یک میم مشهور جوان پیش روی ماست: «با پوشیدن جوراب شلواری تا لوزه‌ها، غلبه بر وسوسه خفه کردن آنها دشوارتر و دشوارتر می‌شود. “

در پایان، بیننده خود را در یک “مکعب سفید” می یابد – ویرانی. در اینجا، در یک طرف، عکس‌هایی از همه چیز بسیار سفید (اما نه کرکی) روی پس‌زمینه سفید وجود دارد: دستمال توالت، جمجمه، لیوان‌های آب (که آشکارا نیمه خالی هستند و نه پر). از سوی دیگر – دو دیوار پوشیده از “مواد” طبیعی که باعث انزجار می شوند – پای مرغ و پوزه خوک. در یک کلام، هر یک از فضاها، منفی ترین احساسات را به نقطه پوچ می رساند، چه دلسوزی به خود، چه حسرت و چه کسالت. با این حال، چنین انحطاط وحشتناکی باعث لبخند می شود تا غم.







Avdey Ter-Oganyan به MK توضیح می دهد: “من مخالف انحطاط هستم و این را آشکارا در عنوان زیرنویس نمایشگاه اعلام می کنم.” – اما نمی توان متوجه نشد که اکنون منحط ها یک دوجین هستند. جوان ها مدام برای خودشان متاسفند، ناله می کنند، همه اینقدر آسیب پذیر شده اند. گواه این موضوع، کلمات زیادی است که به واژگان روزمره ما افزوده است: سوء استفاده، آزار و اذیت، مسمومیت، قلدری. یادم می آید زمانی که به اردوگاه پیشگامان آمدم، یک پسر بچه روستایی مرا کتک زدند. اما او هرگز نگفت که من مجروح شدم، به این موضوع فکر نکرد، خوب، این بود و شناور شد. اگر کسی را دوست نداشته باشم، فقط سه نامه می فرستم و ارتباط برقرار نمی کنم، اما نمی نشینم و برای او گریه می کنم. و حالا همه از زندگی سختشان شاکی هستند. Decadence به یک بازی ذهنی جدید برای نسل جوان تبدیل شده است.







– چرا نویسندگان آثار در جایی امضا نمی شوند که انگار نمایشگاه بی نام است؟ آیا این بخشی از مفهوم است؟

– من و بچه ها با هم همه چیز را تکمیل می کنیم. این کار جمعی انجمن هنری ما “دایره سرخ” است، جایی که ما سعی می کنیم به طور کلی آنالیز کنیم که هنر چیست. اولین پروژه ما “توپ های دایره ای” نام داشت و به فرمالیسم اختصاص داشت. سپس “بدترین نمایشگاه در جهان” – در مورد دادائیسم به عنوان یک پدیده وجود داشت. و این “نمایشگاه با معنای عمیق” به انحطاط اختصاص دارد که ما در مورد آن کنایه داریم.