موزه پوشکین هنر روسیه را در گفتگو با هنر غربی نشان می دهد

پس گفتار با بیضی

مدیر جدید موزه پوشکین im. پوشکین، الیزاوتا لیخاچوا اولین نمایشگاهی را که تحت رهبری او در موزه افتتاح شد، ارائه کرد. تمام رنگ محیط هنری در اولین نمایش جمع شده بودند. حتی میخائیل پیوتروفسکی از سن پترزبورگ پرواز کرد که تعدادی نمایشگاه از مجموعه ارمیتاژ برای این پروژه ارائه داد و آلا مانیلوا از موزه روسیه که قبلاً مدیر آن شده بود، اما هنوز زمام امور را از ولادیمیر به دست نگرفته بود. گوسف. کمتر کارگردان جدیدی چنین مورد توجه جامعه هنری قرار گرفته است. با این حال، این پروژه خود میراث رهبر سابق است که توسط ایلیا دورونچنکوف، معاون مدیر موزه پوشکین، که زمانی دست راست مارینا لوشاک بود، سرپرستی می کرد. و در رویکرد بازاندیشی در تجربه امپرسیونیسم، می توان سبک ظریف کارگردانی را که به میل خود ترک کرد، احساس کرد. بنابراین نمایشگاه در گالری هنر اروپا و آمریکا قرن نوزدهم تا بیستم را می‌توان نوعی پس‌گفتار مارینا لوشاک دانست.

این نمایشگاه یک عنوان دست و پا گیر اما برجسته دریافت کرد – “پس از امپرسیونیسم. نقاشی روسی در گفتگو با هنر جدید غربی. کلمه کلیدی در اینجا “گفتگو” است. در مقابل مخاطبان، شاهکارهای کتاب درسی مونه، رنوار، گوگن، ون گوگ، ماتیس و پیکاسو، با نقاشی های نویسندگان روسی – رپین، سروف، لاریونوف، گونچاروا، مالویچ ترکیب شده اند. این نمایشگاه از سال های 1860 تا 1916 را پوشش می دهد. روش آویزان استفاده شده همان روشی است که در نمایشگاه «تقریباً عجیبی وجود دارد…» توسط کیوریتور فرانسوی ژان هوبرت مارتین که بیش از یک سال پیش موفقیتی باورنکردنی و شایسته داشت. در اینجا نیز مانند آنجا از اصل قیاس استفاده می شود. یعنی آثار هنرمندان غربی و روسی که با تکنیکی مشابه و مترادف در طرح خلق شده اند، در این نزدیکی نشان داده می شوند. و این نزدیکی ها بسیار جالب و غافلگیر کننده به نظر می رسد، اما باعث ایجاد احساسات متفاوت می شود.







نقطه شروع پروژه، نقاشی ناهار روی چمن اثر کلود مونه (1866) است. این یکی از آن آثار شاخصی است که فرآیندهای تکتونیکی را در هنر آغاز کرد – هنرمند دیگر سعی نمی کند واقعیت قابل مشاهده را منعکس کند، بلکه برداشت ها، احساسات، عواطف و افکار را به بیننده منتقل می کند. در توضیحات می خوانیم: «این اثر از واقعیت خارج شد و به جهانی مستقل تبدیل شد که طبق قوانین خودش زندگی می کرد. البته، حتی قبل از این هنرمند نه تنها یک “دوربین”، وسیله ای برای تثبیت طبیعت گرایانه واقعیت بود، بلکه اکنون روش ها و تکنیک ها به طور اساسی در حال تغییر هستند. انقلابی که از فرانسه آغاز شد، به طور خود به خود در سراسر جهان گسترش یافت و هنرمندان روسی به زودی موج را برانگیختند.

10 سال پس از “صبحانه روی چمن” ایلیا رپین طرح مشابهی را می نویسد – “روی نیمکت چمن”، جایی که خانم ها و آقایان نیز در طبیعت وقت می گذرانند، زنان خیاطی می کنند، مردان می خوانند، کودکان در حاشیه بازی می کنند. رپین در جسارت زبان تصویری مونه که در جزئیات رنگ و ضربات آزاد متجلی می شود، پایین تر است، اما این نیز انحراف از رئالیسم به نقاشی «مطلوب» است. در هر اتاق در سه طبقه گالری، با مشابهت های مشابهی مواجه خواهیم شد. اینجا بلوار کاپوسین مونه یا میدان پیگال در پاریس اثر پیر کریر-بلوز است، و اینجا منظره‌ای مشابه است که حتی با جسارت بیشتر، گسترده‌تر، تقریباً انتزاعی، سکته‌های نیکلای تارخوف یا پاریس صبح اثر کنستانتین کورووین، نقاشی شده است، که در تکنیک کمتری آزاد نیست. . در اینجا یک دختر روستایی و یک پسر در نقاشی ژول باستین-لپاژ در حال معاشقه هستند و در اینجا همان طرح روی بوم اثر میخائیل ایوانوف است. پیش روی ما دقیقاً همان صحنه ای از زندگی روستایی است که در ژست ها و جزئیات مشابه است. درست است، عاشقان روسی در لباس های ملی. و در اینجا زنان مشهور تاهیتی گوگن، در کنار آنها هستند – “دختران-کارگران” فالک، که عمداً به همان شیوه و ژست های مشابه نوشته شده اند.







از این رول فراخوانی کمی غم انگیز می شود، زیرا در صورت استقراض مستقیم – ماهیت ثانویه نقاشی روسی. به نظر می رسد که هنرمندان ما به طور منظم نه تنها تکنیک های ابتکاری، بلکه طرح ها را کپی می کنند. از سوی دیگر، مقایسه‌های مستقیم نیرو می‌بخشد و خوشحال می‌کند: نویسندگان روسی به سرعت و مشتاقانه ایده‌های پیشرفته را جذب می‌کنند، ثابت نمی‌مانند، بلکه می‌پذیرند و آزمایش می‌کنند. آنها کپی می کنند، اما در عین حال تجدید نظر می کنند، داستان ها را به پست روسی منتقل می کنند. از نظر مهارت و قدرت احساسات، شاهکارهای ما دست کمی از شاهکارهای اروپایی ندارند و برخی درخشان تر و جذاب تر به نظر می رسند. مثلاً «برهنه با گربه» اثر میخائیل لاریونوف در کنار ناهید تاهیتی گوگن بیشتر توجه را به خود جلب می کند. اما ایلیا ماشکوف، با تکرار ماتیس، مدل هایی را با زیر بغل سبز رنگ می کند، یعنی نه تنها از زبان تصویری بدیع استفاده می کند، بلکه کمی شوخی می کند و با آن بازی می کند.







در این نمایشگاه سورپرایزهایی نیز وجود دارد. به عنوان مثال، یک اثر کمتر شناخته شده از کازیمیر مالویچ، که به سبک پوینتیلیسم خلق شده است – منظره سال 1906 مانند ژرژ سورات از نقاط تشکیل شده است. اما تنها چند سال پس از این تجربه، مالویچ انقلاب خود را در هنر انجام می دهد و استادان غربی از قبل به کارهای او روی می آورند. جذب مداوم و مشتاقانه نوآوری های غربی در آثار نوآورانه ناتالیا گونچاروا، لیوبوف پوپووا، میخائیل لاریونوف و واسیلی کاندینسکی به ثمر خواهد نشست. برخی از آثار آنها را می‌توان نزدیک‌تر به پایان نمایشگاه، بدون آنالوگ و مقایسه پیدا کرد. بنابراین، کلمه “گفتگو”، با وجود برخی “اما”، هنوز هم مناسب و قابل توجیه است: هنرمندان روسی با تسلط بر زبان تصویری جدید غربی، خود را ایجاد می کنند که استادان اروپایی سپس به آن روی خواهند آورد. پیشرفت فقط از طریق گفتگو امکان پذیر است. بنابراین پسورد زیبا شد – با بیضی …