120 سال “با باد رفته”: موفقیت مارگارت میچل موجب عصبانیت معاصران

شد

– رسوایی پیرامون اقتباس طولانی مدت Gone With the Wind در سال جاری به وجود آمده است. این عکس به عاشقانه بردگی متهم شد و به طور موقت از سیستم عامل HBO Max حذف شد. سپس ، آنها با اظهار نظر بازگشتند. نظر شما در این باره چیست؟

– این سیاست است. جنبش BLM (Black Lives Matter) در حال شتاب گرفتن است. همه از “پلنگ سیاه” می ترسند و آماده توبه هستند. دوستانی از ایالات متحده می نویسند که می توان کتاب را پس گرفت و توقیف کرد. صحت سیاسی به پوچ گرایی رسیده است.

– و با این وجود قسمت هایی از رمان وجود دارد که می توان آنها را درنظر گرفت ، اگر نژادپرستانه نباشد ، حداقل بحث برانگیز است.

– عناصر تجلیل از Ku Klux Klan وجود دارد ، اما شما نمی توانید کلمات را از آهنگ پاک کنید. میچل وقایع تاریخی را بسیار دقیق توصیف می کند ، اما بدون تعصب. به عنوان مثال ، منفی به اصطلاح قالیبافها – فقرای سفید ، یک تصویر کلیشه ای برای رمان های جنوب را نشان می دهد. به طور کلی پذیرفته شده است که جنگ بین شمال و جنوب برای از بین بردن بردگی بوده است – سخنرانی آبراهام لینکلن در گتیسبورگ را بخاطر بسپارید. اگرچه همسر و پدر همسرش برده دار بودند. شمال یک منطقه صنعتی بود و می خواست مرزهای خود را گسترش دهد. البته ، مارگارت میچل ، به عنوان یک جنوب غربی ، کاملاً عینی نبود و شمالی ها نیز کاملاً عینی نبودند. او یکی از معدود کسانی بود که می خواست تاریخ ادبیات جنوب را خلق کند که برای کابین عمو تام نوشته هریت بیچر استو مانند یک رمان جنجالی به نظر برسد. این رمان درباره وضعیت بردگان در سال 1852 منتشر شد و احساسات عظیمی را در جامعه آمریکا ایجاد کرد. تصادفی نیست که لینکلن بیچر استوو را “زن کوچکی که جنگ بزرگ را آغاز کرده” نامید.

– معاصر چگونه رمان “با باد رفته” را درک کردند؟

– خوانندگان رمان را به خوبی دریافت کردند. به سرعت پرفروش شد. جنوبی ها از او به خاطر تاریخ منطقه سپاسگزار بودند ، شمالی ها قهرمان را دوست داشتند – نوع جدیدی از زن که می توانست برای خوشبختی خود بجنگد. دهه 1930 – دوره رنسانس در ادبیات جنوب آمریکا. کانون روشنفکران جنوب پیرامون دانشگاه وندربیلد بود. آنها به نقد ، شعر مشغول بودند ، رمان هایی نوشتند که بازخورد گسترده ای دریافت نکرد. در سال 1930 ، مانیفیستی از “دبیران جنوب” ، “من موضع می گیرم” منتشر شد ، که در آن آنها سعی کردند از ارزش های جنوب قدیمی دفاع کنند. منتقدان جنوب به استارک یانگ ظاهر Gone With the Wind را نادیده گرفتند. در عین حال ، در رابطه با یکدیگر ، آنها بسیار توجه داشتند و به ظهور ناچیزترین آثار هم نویسندگان خود پاسخ می دادند. از نامه های آنها معلوم است که محبوبیت میچل آنها را عصبانی کرده است. کارولین گوردون ، نویسنده ، از ترس رقابت با کتاب پرفروش میچل ، رمان خود را به نام “هیچ یک نباید به گذشته نگاه کرد” را یک سال بعد منتشر کرد.

– چرا روشنفکران جنوبی اینقدر از میچل آزرده خاطر هستند؟

– شخصیت های میچل برای ادبیات جنوب غیرمعمول بود ، جایی که تصاویر آقایان نجیب ، و همچنین خانم های زیبا ، که تصور آنها با اسلحه به راحتی غیرممکن بود ، متعارف شناخته می شدند. دو شخصیت اصلی Gone With the Wind – اسکارلت اوهارا و رت باتلر – سنت “جنوبی” را کاملا نقض می کنند. فراموش نکنیم که در سال 1929 رکود بزرگ در آمریکا آغاز شد و گرچه این رمان در سال 1936 منتشر شد ، پژواک رکود ، به ویژه در جنوب ، به شدت احساس می شد و بنابراین چنین قهرمانان ماجراجویانه ای که می جنگیدند و دست از تلاش برنداشتند بسیار به خوانندگان نزدیک بودند.

– از شوهر اول میچل اغلب به عنوان نمونه اولیه Rhett Butler یاد می شود. آیا او واقعاً از او سو abuse استفاده کرده است ، به طوری که وی حتی مجبور بوده اسلحه را نزد خود نگه دارد؟

– در سال 1922 ، میچل با رد ، برین کنینارد اوپشاو ازدواج کرد ، که به گفته منتقدان ، نمونه اولیه ریت باتلر شد. خانواده مارگارت مخالف این ازدواج بودند. آنها می نویسند که اوپشاو نوشید و مارگارت را کتک زد. دو سال بعد ، ازدواج آنها از هم پاشید و میچل با جان مارش ، که در عروسی آنها شاهد بود ، ازدواج کرد و باعث شد رد مارگارت را ترک کند. مارش کاملاً مخالف همسر اول بود.

– آیا او را به نوشتن رمان تشویق کرده است؟

– بله ، علاوه بر این ، گمان می رفت که مارش برای مارگارت میچل Gone With the Wind را نوشته است. البته ، او نوشت ، و شبهات مربوط به این واقعیت است که او به عنوان یک خانه دار معمولی درک می شود ، قادر به نوشتن کتاب نیست. از سال 1922 تا 1926 ، میچل برای مجله Atlanta Journal Magazine کار می کرد ، و در مورد ورزشکاران ، مشاهیر محلی و بیوه های افسران کنفدراسیون می نوشت. او ستون “الیزابت بنت می گوید” را نوشت ، و در آن به نامه های خوانندگان پاسخ می داد. من یک روزنامه نگار بسیار محبوب نبودم ، اما یک تجربه ارزشمند برای یک نویسنده آینده بود. در آنجا بود كه او مهارت كلمه را آموخت و به تدریج شروع به جمع آوری برخی مطالب برای رمان آینده كرد. به ویژه ، او با زنانی که دوران جنگ داخلی را به یاد داشتند مصاحبه هایی انجام داد. و هر دو پدربزرگ او در سمت جنوب جنگیدند. وقتی مارگارت کار روی کتاب را شروع کرد ، ابتدا فینال و سپس قسمت اصلی “با باد رفته” را نوشت.

– آیا درست است که میچل نمی خواست زمانی کتاب را منتشر کند؟

– او در مورد کیفیت رمان شک داشت ، با این حال ، مانند بسیاری از نویسندگان ، اما شک نداشت که باید برای انتشار آن تلاش کند. شوهرش در این کار از او حمایت کرد. معلوم شد که میچل یک زن تاجر است. او موفق شد از موفقیت خود درآمد کسب کند و همه چیز را که می تواند از Gone With the Wind بیرون بیاورد. به نوعی او اسکارلت اوهارا است. گرچه خود نویسنده این ادعا را رد کرد که این قهرمان تغییرناپذیر اوست. اسکارلت شخصی است که همیشه مصمم به زنده ماندن است. او نه تنها خواهرانش ، بلکه ملانی را نیز بیرون می کشد ، از مشکلات نمی ترسد و حتی وقتی همه چیز نابود شود ، او ادامه می دهد. یک صحنه گویا ، اسکارلت هنگام دفاع از خانه خود ، شمالی را کشت. این تا حدودی چنین تصویری فمینیستی است ، در حالی که اسکارلت به مردان وابسته است. برای بسیاری از معاصران ، او مظهر رویای آمریکایی بود.

– فکر می کنید پدیده مارگارت میچل و بر باد رفته چیست؟

– میچل موفق شد به بسیاری از درخواستهای زمان خود پاسخ دهد: نه تنها نسخه خود از تاریخ جنوب را ایجاد کند ، بلکه همچنین رمان یک زن را بنویسد ، که در مرکز آن “زیبایی جنوبی” سنتی نیست ، بلکه یک قهرمان فعال است ، که با انرژی زندگی و زندگی حرفه ای خود را می سازد. البته ، ما پیش از خود یک رمان تاریخی داریم که دارای عناصر ملودرام ماجراجویانه و اجتماعی و نثر همزمان زنان است. Gone With the Wind مشهورترین بحث و جدال برای کابین عمو تام است و کمتر از ابشالوم پیشگامانه نیست! ابشالوم! ” فاکنر.