رده سنی 50+ در عصر گوشی سازی و اعتیاد به دیجیتال تقریباً به نمادی از ناامیدی تبدیل شده است. و اگر سازندگان سریال “50 برای همه” با کمک پروژه خود تصمیم گرفتند بدون سوء نیت از کسانی که “رترو” نامیده می شوند جانبداری کنند ، چنین قصدی اشکالی ندارد. حتی اگر مجبور شوید چیزی را از دوره سریال های گذشته حذف کنید.
مخاطبانی که معتاد به برنامه های تلویزیونی هستند و به محصولات داخلی حساسیت ندارند، مطمئناً مطمئن هستند که استریمینگ ما را وارد دوره جدیدی کرده است. هیاهویی در مورد نامهای بیمورد وجود دارد، کارگردانها به مخاطرهآمیزترین روشها عمل میکنند و به طور کلی چیزی وجود دارد که یادآور آزادی بیان است. البته در حد منطق.
حتی نمونه های اخیر وجود دارد. به عنوان مثال، “بازیگران” که توسط فئودور بوندارچوک طبق فیلمنامه همسرش پائولینا آندریوا فیلمبرداری شد. هیچ چیز جدیدی در مورد پشت صحنه تئاتر وجود نداشت، جایی که همانطور که از قدیم مشخص بود کمی بی قرار است، در کل گفته نشد، اما در جاهایی دیدنی بود و تقریبا همیشه روی اعصاب بود. یا “سامسارا” با پاول درویانکو در زمان گیر کرده است. نوسان در برادران استروگاتسکی و داستان معروف آنها “دوشنبه از شنبه آغاز می شود” شاید قابل درک ترین نباشد، اما اکشن زیادی وجود دارد و مشخص نیست که چگونه همه چیز به پایان می رسد.
با این پسزمینه، «50 برای همه» ممکن است نماینده ژانری باشد که مدتهاست فراموش شده است، که نشانه اصلی آن فقدان هیاهو به معنای پویایی است که سریالهای طراحیشده بر اساس قوانین جدید میتوانند به آن عادت کنند. . در عین حال، شخصیت اصلی “همه 50 ساله هستند” به وضوح دوست دارد سر و صدا کند.
طبق داستان، بانویی به نام یولیا (ماریا پوروشینا) توانایی خارقالعادهای دارد که تمام خانوادهاش را با عشق و مراقبت خفه کند. او می داند که پسرش نیکولای (اگور کوتنکوف) چگونه نوه خود را بزرگ کند ، کاملاً درک می کند که دخترش لنا (داریا زتیوا) دقیقاً چه چیزی را در زندگی شخصی خود کم دارد و حتی همسر سابقش آرسنی (سرگئی ژیگونوف) هنوز آماده حمایت است. این بیچاره برای او آسان نیست: همسر جدید با رژیم غذایی و میل به داشتن فرزند وحشت می کند. هر دو آن و دیگری در مرد برای پنجاه شور و شوق به هیچ وجه باعث نمی شود. این وضعیت می تواند توسط یک خلبان بازنشسته رومن (یاروسلاو بویکو) نجات یابد، ملاقات با او فرصتی برای یولیا می شود تا در مورد معشوق و خواسته های خود فکر کند.
در واقع ، این یک ملودرام معمولی فدرال است که در آن ، موارد مورد علاقه مردم فیلمبرداری می شود – علاوه بر موارد فوق ، آنا یاکونینا ، ماکسیم آورین و دیگران در این پروژه شرکت دارند. برای ستاره ها، شاید، شما می توانید شادی کنید. همه این چاشنیها که صدها بازی دشوار را بازی کردهاند، چه بگذریم از نقشهای پرمخاطب در فیلمها و برنامههای تلویزیونی، هنرمندانی که در این موقعیت قرار دارند به یک پیادهروی دلپذیر و آسان دعوت میشوند.
بعید است که شخصیتهایی که به ستارهها پیشنهاد میشوند را بتوان نقشهایی برای غلبه بر نامید، علاوه بر این، همه آنها به وضوح قبلاً چیزی بازی کردهاند. در کل دژاویو یکی از اصلی ترین احساساتی است که در حین تماشا، مخاطب را رها نمی کند. به نظر می رسد که همه آن را بارها دیده ایم و نه تنها در فیلم ها. نگاهی به همسایگان خود بیندازید و خود را در کانون گفتگوهای مشابه و حتی شوخی های مشابه بیابید. علاوه بر این، اپیزودهای سریال تقریباً همان پچ پچ همسایه ها هستند. شما همیشه در جای مناسب هستید و هیچ چیز را از دست نمی دهید.
احتمالاً از نظر جوان تر، همه اینها حکمی برای این پروژه است. اما این سریال ها هستند که یادآوری می کنند که بینندگان نیازهای متفاوتی دارند. جریان سریال مدرن، البته، وضعیت خوبی را حفظ می کند، و اگر پروژه های وارداتی و محلی هیجان انگیز را دنبال کنید، پروژه هایی مانند “برده ایزائورا” یا “راز دختر گرمسیری” را می توان به عنوان آثاری که مدت هاست در نظر گرفته شده است. فراموش شده است
اما، ظاهرا، این کاملا درست نیست. شما می توانید نقشه های قدیمی و شخصیت های قدیمی را فراموش کنید، اما فضای این سریال ها، حداقل در بین مردم شهر، بسیار سرسخت بود. هنوز افراد کمی هستند که دوست دارند مرز روشنی بین خوب و بد ببینند، با قهرمانانی که شکی در فضیلتشان نیست، همدردی کنند، و در نهایت، حق داشته باشند که با خیال راحت جلوی تلویزیون چرت بزنند. از بیدار شدن در زمان مناسب
واضح است که “همه 50” یکی از آن پروژه هایی نیست که بتواند بسیاری را خوشحال کند. حتی در بین مخاطبان نیز نظرات متفاوتی وجود داشت، از «معلوم نیست چرا کارگردانان نیاز داشتند که یک فیلم را برای صدمین بار فیلمبرداری کنند» تا «ما عمدتاً برای جوانان فیلمبرداری میکنیم، اما اینجا تصویر واضح و دلپذیر است، نه افسرده کننده.»
میل به جوان سازی مخاطب برای تلویزیون تقریباً به استراتژی اصلی تبدیل شده است. برخی از تولیدکنندگان به راحتی متقاعد می شوند که هزینه کردن منابع برای پروژه هایی که غافلگیرکننده و هیجان انگیز نیستند بی معنی است. با این حال، برخی از ملاحظات انسان گرایانه اغلب نادیده گرفته می شوند. هنوز هم افرادی تلویزیون را تماشا می کنند که چشمانشان از ویرایش پرانرژی خیره می شود یا قلبشان از احساسات اجباری شروع به تپیدن می کند. و کسی دوست دارد برای سریال آشپزی کند و احتمالاً حق دارد عکسی داشته باشد که توجه زیادی را از آشپزی منحرف نکند.
نمی توان اعتراف کرد که «همه برای 50» در ژانر خود با بدترین پیشنهاد فاصله دارد. اما دقیقاً در چنین سریال هایی است که نوار بالای ژانر ملودرام فدرال به وضوح قابل مشاهده است. و بالاتر از سقف خروشچف نیست.
تیتر روزنامه:
در سن تو…