– در تاریخ 27 مارس ، آخرین اجرای” A Streetcar Named Desire “را اجرا کردیم.” Kolyada از طریق تلفن به من می گوید. – امروز 27 آگوست است – ما پنج ماه بسته هستیم. تا 2 مه ، به طور مخفی تمرین کردم و در تئاتر حبس شدم. وی خطاب به هنرمندان خود گفت: “اگر کسی شما را می بیند ، بگویید که من مرا نمی شناسید و آن راه پله را پایین بیاورید.” و در 7 ژوئیه ، من فهمیدم: “تمرین کن ، تمرین نکن ، اگر بازی نکنیم ، گم می شویم.”
– Kolya ، یک وضعیت واقعاً عجیب: در مسکو ، تئاترها مجاز به کار با 50٪ فضای اتاق هستند ، بلیط ها از قبل فروخته می شوند ، و تئاتر یکاترینبورگ “سیگار می کشد”. چقدر می توانید؟ strong>
– در ابتدا به ما گفته شد كه در 15 آگوست می توانیم دور هم جمع شویم ، سپس در 1 سپتامبر … سرانجام به ما اجازه داده شد كه فضلانه كار كنیم اما در هوا و تصور كنیم كه ما مانند بوفون ها جمعه ، شنبه و یکشنبه در یک چادر بازی می کنیم ، درست در وسط پارک بنام مایاکوفسکی عصرها برای بزرگسالان نمایش می دهیم ، صبح ها – برای کودکان
– چگونه قدم می زنند؟ strong>
– یک چادر شلوغ ، هرچند به معنای بسته بندی شده – 50 صندلی در کل
– و مخاطبان یکاترینبورگ از موازین بهداشتی پیروی می کنند؟ strong>
– همه بدون ماسک ، اگرچه ما به شما هشدار می دهیم – هیچ کس اهمیتی نمی دهد. آنها نزدیک هم می نشینند ، بازیگران در طول مسیر با کودکان ارتباط برقرار می کنند
– کسب درآمد؟ strong>
– در یک روز 70 هزار روبل درآمد داشتیم ، در آخر هفته – 300 هزار. و من یک صندوق حقوق از 1 میلیون 600 – 1 میلیون 700 دارم. از کجا می توانم آنها را به هنرمندان و بقیه حقوق بپردازم؟ من در فیس بوک نوشتم ، از مردم درخواست پول کردم – تا جایی که می توانید ارسال کنید ، در غیر این صورت تئاتر بسته خواهد شد. 100 هزار نفر از الكساندر الكساندرویچ كالاگین دریافت كرد.
– آیا او از اتحادیه کارگران تئاتر ترجمه کرده است؟ strong>
– نه ، من نگاه کردم – من آن را از کارت شخصی ام منتقل کردم. دیما برتمن برای من (مدیر هنری “هلیکون-اپرا” – MR ) ، گریشا زاسلاوسکی (رئیس GITIS – MR ) را فرستاد. چه کس دیگری؟ در اینجا اما ایمیا ریازانوا ، بیوه الدار ریازانوف است ، او اهل یکاترینبورگ است ، برای من نوشت: “كولیا ، نگه دار” – و همچنین پول ارسال كرد. فدوتوف از پرم – “تئاتر در پل”. بله ، افراد مشهور و تماشاگران زیادی نیز وجود دارند – برخی 200 ، برخی 500 یا هزار ترجمه می کنند. من دزدی نخواهم کرد ، من به همه می گویم که شخصی چه کسی ارسال کرده است ، و ما آن را برای همه به اشتراک می گذاریم. من نوزده سال با این افراد کار کردم. سعی می کنم برای حمایت از آنها پول پیدا کنم. درست در روز دیگر 500 یورو از دردن دریافت کردم – حق چاپ برای بابا شانل ، که به آنجا می رود. اما خسته ام من خودم در یک موسسه تئاتر که دریافت می کنم مستمری بگیرم و آن را پس می دهم. 65 نفر از ما در تئاتر حضور داریم.
– وضعیت عمومی شهر چگونه است؟ strong>
– بله ، همه چیز مدت زیادی است که باز شده و در حال کار است. فقط تئاترها و سینماها تعطیل هستند. چرا؟ آیا جواب را میدانی؟ امروز روز سینما است: سازندگان فیلم زوزه می کشند که تجهیزات گران قیمت دارند زیرا بیکار است ، خراب می شود. پس فردا ، اگر اجازه نداریم …
– آیا واقعاً آماده شروع گرسنگی هستید؟ strong>
– تا آنجا که من می دانم ، باید نوعی جلسه در روز جمعه برگزار شود که در آن ، شاید نوعی تصمیم در مورد ویروس کرونا گرفته شود. ما منتظر هستیم. اما ما قطعاً بیرون خواهیم رفت و در خیابان لنین دراز خواهیم کشید. وقتی به هنرمندان گفتم ، آنها گفتند که آنها نیز با من خواهند آمد و دراز می کشند
اما واقعاً ، شما می دانید مشکل ما چیست؟ چنین چهره تئاتری وجود ندارد که به جنگ برای ما ، برای هنرمندان ، برای همه کارگران صحنه برود. در دسامبر سال گذشته ، مدیر افسانه ای کمدی موزیکال ، رئیس شعبه Sverdlovsk از STD Tsafronov میخاییل ویاچسلاویچ درگذشت. در اینجا او قطعاً می رفت ، با شکم دور خود همه درها را می شکند
– شما در اوایل دهه 2000 تجربه اعتصاب غذا را داشتید … strong>
– بله ، در سال 2004 بود که راهزنان ما را از زیرزمین در خیابان لنین ، جایی که آنها بازی می کردند ، بیرون رانده اند. سپس بیرون رفتیم و در خیابان دراز کشیدیم و گرسنه ماندیم. این نتیجه داد – تئاتر به خیابان Turgenev منتقل شد. و بار دوم ، تاریخ خود را تکرار کرد: همچنین وقتی راهزنان محلی دوباره ما را بیرون کردند. اکنون من آن را مانند یک خواب بد به یاد می آورم ، اما به نظر می رسد همه چیز در حال تکرار است.
– اما تا اندازه ای شدید – اعتصاب غذا – آیا سعی کردید به طریقی حقیقت را از مقامات محلی بگیرید؟ strong>
– من با معاون استاندار صحبت کردم ، او مرد عادی است. او به من گفت: “حتی فردا ، من آماده ام ، اما روسپوتربنژاد” … من می دانم که تئاترها قبلاً اجازه کار در Kurgan ، Vologda را داشتند ، اما در Եկاترینبورگ همه چیز یکسان است. بعد به سایت روسپوتربنادورس رفتم و افرادی را دیدم که تصمیم می گیرند. گوش کنید ، من این احساس را دارم که زمانی این افراد وارد پژوهشگاه تئاتر نشده اند و حالا همه از ما انتقام می گیرند. و ظاهراً در تئاتر هرگز چنین نبوده اند. اجازه دهید در دو سالن خود بازی کنیم – یکی برای 120 و دیگری برای 40 سالن. اما هیچ چیز ، همانطور که می گویند: “خداوند می بیند چه کسی به چه کسی توهین می کند.”