آنا چیپوفسکایا ملکه جشنواره شد و با بازی در چهار فیلم مسابقه

” مداخله “دومین فیلم کامل او پس از” بستن “است که سه سال پیش در” کینوتاور “نمایش داده شد و نه کاملاً قدردانی می شود و فیلم با ظرافت روی معمولی ترین متریال ساخته شده است. کسنیا هنوز هم به عنوان خواننده زندگی روزمره عمل می کند ، اگرچه همه چیز به همین صراحت قانع کننده نیست. قهرمان او ماشا دختری از حومه مسکو ، از یک خانواده آشفته است. مادر رفته است ، پدر در حال نوشیدن است. او مسئول یک برادر و مادربزرگ کوچکتر است. او با یک پسر دیوانه و خطرناک برای او ملاقات می کند ، آماده است هر لحظه از نظر جسمی و روحی درد بکشد. از همه چیز گذشته ، ماشا قلبی دردناک دارد. غلظت ناراحتی افزایش می یابد ، اما هیچ احساس ناامیدی وجود ندارد و نکته اینجاست که در نقش اصلی ، آنا چیپوفسکایا بازی می کنیم. او بسیار زیبا و باهوش است تا کاملاً به دردسر خود باور داشته باشد.

اما اگر این ایمان را داشته باشیم که همه چیز چنین است ، همه چیز کاملاً بد است ، ظاهر یک شاهزاده 50 ساله با کت سفید در زندگی او کاملاً موجه است. جراح قلب ماتیوی سرگویچ نه تنها ماشا را نجات می دهد ، بلکه جای زخمی بر روی سینه او باقی می گذارد ، بلکه به او چیزی می دهد که قبلاً نمی دانست. بعد از همه گیری ، وقتی تصویر پزشک به هاله ای دست یافت ، عاشقانه عجیب قهرمان و به ویژه صحنه های صریح ، یک شکل خطرناک و حتی ناخوشایند به خود گرفت. معلوم شد که خدا یک انسان فانی است. به طور کلی ، چیزی غیر قابل توصیف ناخوشایند در تصویر وجود دارد. این که آیا این برای فیلم مفید است یا آسیب می زند این سوال است. همانطور که کسنیا زوئوا خواهد گفت ، زندگی ماشا را از پای او بیرون کشید. او نمی توانست عجله کند داخل استخر ، اما اگر عاشق باشید چگونه نمی توانید عشق را ملاقات کنید؟

متخصص قلب ، که به طور غیرمنتظره ای برای خودش یک قهرمان عاشق شد ، توسط بازیگر لتونیایی Andris Keishs بازی کرد ، کسی که از اجراهای تئاتر New Riga به کارگردانی آلوس هرمانیس ، فیلم های “دوست نداشتن” توسط آندری Zvyagintsev و “پسر” Glory Ross برای کسی آشنا بود. ماتیوی سرگئیویچ از ماشا بزرگتر است. او آرام و باتجربه است ، با لهجه فریبنده بالتیک صحبت می کند و کاملاً خوب می داند که ده سال دیگر همه چیز تمام خواهد شد زیرا او برای او خیلی جوان است. اما پرتاب او به ورطه کاملا مشخص نیست. آنا چیپوفسکایا به طور کامل تمام حالات قهرمان را توضیح می دهد ، اما آنچه که ما بر روی صفحه می بینیم بسیاری از سوالات غیر قابل توضیح را ایجاد می کند. اینکه این سریال به زودی ارائه می شود توضیحاتی در مورد مبهم بودن درام ارائه می دهد. این طرح برای یک رمان کوتاه نیست.

آنا چیپوفسکایا اعتراف می کند که هرگز چنین ادغام صد درصدی با کارگردان نداشته است: “به نظر من آمد که من و کسینا دوقلوهای سیامی هستیم. یک نفر پس از تماشای گفت که نمی فهمد چه کسی در صفحه است: من یا او. این نقش همزیستی من و زنیا است. هیچ چیز در زندگی من برای من آسان تر نبود. دخترانی از خانواده های خوب هستند که در آربات قدیمی با گزینه های آغازین به دنیا آمده اند و کسانی هستند که هیچ کس علاقه ای به آنها ندارد. ماتیوی سرگئیویچ با چنان دقت و هیجاناتی برای ماشا ، چنان خرد انسانی را پوشاند که هرگز نمی دانست. این حتی تصویر پدر نیست ، بلکه مادر است که روی صفحه نمی بینیم. پس از مرگ مادرش ، هیچ کس به ماشا اهمیت نمی داد و او نیز از خودش مراقبت نمی کرد. او در محیطی بزرگ شده است که اگر احساس بدی دارید ، می روید و مست می شوید. آیا توجه کرده اید که ماشا فحش نمی دهد ، اگرچه همه اطراف فحش می دهند؟ پس از ملاقات با دکتر ، او متوجه می شود که مکالمات دیگری با یک مرد وجود دارد. و سپس معلوم می شود که این حتی بیشتر از آنچه او قبلاً در آن زندگی کرده بود فریب بوده است. ما در حین فیلمبرداری زیاد صحبت کردیم و صادقانه بگویم بی نهایت نوشیدیم. خوب است که من یک کیفیت ژنتیکی شگفت انگیز دارم: تورم نمی کنم. “