نمایشگاهی به بلوک در موزه Tsvetaeva House-Museum

افتتاح شد

این مجموعه شعر در مورد بلوک نام نمایشگاه اختصاص داده شده به شاعر است که در موزه خانه تسوتایوا افتتاح شد. به همراه متصدی نمایشگاه ، محقق ارشد موزه ماریا استپانوا ، خبرنگار “MK” نیز از طریق دایره نمادین قدم زد.

بلوک یکی از پیچیده ترین و اسرارآمیزترین شاعران است. از نظر شکل آیه پیچیده نیست ، بلکه با تناقضات متنوعی که در اشعار او و در شخصیت او وجود دارد ، وجود دارد. تصادفی نیست که تصویر یک مضاعف آنقدر به او نزدیک است. او یک نجیب و پیامبر انقلاب ، آپولو و دیونیوس ، هملت و اورفئوس ، شوالیه و دیو است. تمام این جنبه های جهان بینی Blok در نمایشگاهی پر از مصنوعات نمادین منعکس می شود: کلاه ایمنی ، ویولن آلمانی ، عکس ها ، تکثیر ها ، نسخه های خطی و حتی یک چراغ متعلق به خانواده Blok.

در طراحی نمایشگاه دو رنگ وجود دارد: قرمز و آبی. آنها نماد آغاز دوگانه در بلوک هستند. قرمز ، رنگ مورد علاقه او ، منعکس کننده ذات پرشور ، دیونزیایی ، شیطونی شاعر است و رنگ آبی به مضمون صلیب ، معنوی ، آسمانی ، فرشته و شهادت اشاره دارد که از بلوک نیز تفکیک ناپذیر است. به نظر می رسد بیننده در حال پیاده روی در لابیرنت های روح خود است.

– خود حرکت حول نمایشگاه نمادین است. این دایره است ، – می گوید ماریا استپانوا. – مارینا تسواوا اظهار داشت كه مسیر خلاقانه بلوك “در یك دایره از خودش می گذرد”. از خودش – بلوک تا دونفره و از دونفره به خودش برگشت. خود بلاک در مقاله خود “بر روی متن” اظهار داشت که این دایره در عین حال نمادی از صلح شاعرانه ، آزادی و عدم آزادی است. اما ، البته ، این دایره نمادی از سمبولیست ها است که آنها از عاشقانه ها وام گرفته اند. دایره به معنای عدم امکان حل تعارض است و بلوک اغلب در اشعار خود یک ترکیب دایره ای دارد.

اگر بمیرد – دوباره شروع می کنید

و همه چیز مانند گذشته تکرار می شود:

شب ، موج های یخی کانال ،

داروخانه ، خیابان ، فانوس.

این نمایشگاه به دو بخش تقسیم شده است. در دو سالن در طبقه اول ، موادی که مستقیماً به بلوک اختصاص داده شده است ، ارائه می شوند. همچنین می توانید صدای شاعر را بشنوید که در انستیتوی کلمه زنده در پتروگراد توسط سرگئی برنشتاین ضبط شده است. قطعات شعر “در شجاعت ، در مورد بهره برداری ، در شکوه” ، “در زمین Kulikovo” و “در یک رستوران” شنیده می شود. ضبط ها توسط موزه ادبیات دولتی تهیه شده است. احساس باورنکردنی ارتباط با دوران گذشته دوران نقره وجود دارد. از طریق سر و صدا و صدا ، صدای صدای بلوک ، آرام و جذاب شنیده می شود. در همان اتاق تاریک کوچک ، یک فیلم ویدئویی وجود دارد که ایده آینه سازی را تجسم می کند و به شما امکان می دهد تا از طریق آینه های متعدد ذات او به Blok نگاه کنید.

عکس از خدمات مطبوعات موزه.
شکل>

علاوه بر این ، مسیر به طبقه دوم ، به آپارتمان یادبود مارینا تسواوا می رود. در اینجا قسمت دوم نمایشگاه آغاز می شود ، که به فراخوان شاعران بزرگ و اسطوره تسوتایوا در مورد بلوک اختصاص دارد. او برای اولین بار او را در ماه مه 1920 دید – همانطور که در آخرین نقاشی با طول عمر هنرمند نیکولای سینوزوف ظاهر شد.

– مارینا استپانوا می گوید ، مارینا یادآوری می کند که ابتدا Blok را در موزه پلی تکنیک دید. – بلاک مخصوصاً برای اجرای موسیقی ، به مسکو آمد تا شعر بخواند. در مقابل موزه پلی تکنیک جمعیت عظیمی از مردم بودند که می خواستند عصر بیایند. تعداد زیادی از آنها وجود داشت که بلاک خودش نتوانست وارد ساختمان شود. مارینا پشت بلوک ، پشت سر او ایستاد. او در نامه ای به پاسترناک نوشت که می تواند به آن برسد و بگوید: من چنین و چنین هستم ، برای شما شعر نوشتم. ولی آن اتفاق نیفتاد. بلوک ، اورفئوس ، كه به زمين بازگشت ، چنان قد ، روحيه به نظر او رسيد كه ، همانطور كه ​​آريادنا افرون ، دختر تسوتايوا نوشت ، “او نمي توانست دست زدن به بلوك را تصور كند.” دومین دیدار او با بلاک نیز در یک عصر شعر ، در همان ماه مه 1920 ، در کاخ هنرهای پووارسکایا برگزار شد. Tsvetaeva اشعار Blok را می شنود ، اما دوباره به او نزدیک نمی شود ، اما از دخترش ، الیای کوچک می خواهد که اشعار خود را ، که او برای او خطاب کرده است ، منتقل کند. علیا را به بلوک بردند ، و او به او شعرهایی داد. شاید مارینا منتظر بلاک باشد تا در نامه ای به او پاسخ دهد. سپس افراد زیادی به نامه های عاشقانه به بلاك و شعرهای تحسین برانگیز پرداختند ، اما او در حال حاضر احساس خیلی بدی داشت ، شخصی محفوظ و محفوظ بود و در آن زمان نمی خواست آشنایی جدیدی بسازد.

عکس از خدمات مطبوعاتی موزه.
شکل>

– به خصوص به چه مواردی در آپارتمان تسوتایوا مربوط به بلوک توجه می کنید؟

– در اینجا یک دفتر سفید واقعی با اشعار تسوتایوا به Blok از آرشیو ادبیات و هنر دولتی روسیه وجود دارد. او در اتاقش است. حتی اگر نه روی میز ، بلکه در پنجره باشد ، اما به گونه ای ، گویا خود تسواوا به خانه برگشته است. در اتاق مهمان – نامه ای از نادژدا الكساندرونا نول-كوگان به بلوك. او نزدیکترین دوست شاعر بود: او عصرهای خود را در مسکو ترتیب داد ، او در کنار او در آربات ماند. مارینا پس از مرگ بلاک در اواخر نوامبر-اوایل دسامبر 1921 با نول کوگان ملاقات کرد. در اتاق ناهار خوری نسخه ای از آخرین پرتره عمر بلوک و آخرین عکس وی از سال 1921 توسط نپلباوم وجود دارد. Tsvetaeva دقیقاً همان عکس را دارد که پس از مرگ Blok در اتاق ظاهر شد ، با یک فشار ساده روی مبل وصل شده است. در اتاق مارینا ما کتاب Blok Hours شب را انتشارات Musaget می بینیم. او در حلقه خواندنش بود. یک دفترچه به همراه شعرهای او برای بلوک و یک دستبند نقره نیز وجود دارد. واقعیت این است که شعر مورد علاقه Tsvetaeva “صبح خاکستری” بود.

پاک خواهد شد. با خدا! خانه!

زنگ ها درحال دست و پا زدن هستند.

شما لبهای من را به آرامی فشار می دهید

حلقه های نقره ای خودتان ،

و من – بارها پشت سر هم –

من حلقه ها را می بوسم ، نه دست ها …

مارینا گفت: “اشعار مورد علاقه من به جنون. آنها را طوری می خواندم که گویی برایم نوشته شده اند. ” او بسیار به جواهرات نقره ای علاقه داشت که از ویژگی های بارز ظاهر و سبک او بود. تسواوا معتقد بود که این اشعار درباره او سروده شده است.

ما به اتاق بچه ها می رویم. در اینجا کتاب “صبح خاکستری” از بلوک و “شعرهایی به بلوک” Tsvetaev آورده شده است. یک گوشه صلیب وجود دارد. به گفته نویسندگان این نمایشگاه ، نمادی از درک Tsvetaeva از بلاک است. در اشعار او ، اشارات بسیاری به انجیل و رنج مسیح وجود دارد. او بلوک را مسیح شعر می کند. اما سرنوشت تسواوا فوق العاده غم انگیز است. پس از انقلاب ، هنگامی که همسرش سرگئی Efron در جنبش جنبش سفید جنگید ، در سال 1919 او در اتاق خود زندگی کرد. ماریا استپانووا خاطرنشان می کند که تسواوا در خانه به عنوان یک عشایر تبدیل شد و از اتاقی به اتاق دیگر سفر می کرد و می خواست گوشه ای گرم پیدا کند. این تماس تلفنی او با بلوک است که سال 1919 برای او تقریباً کشنده بود. این نمایشگاه در اتاق زیر شیروانی خاتمه می یابد ، جایی که نمایشگاه اختصاصی به مسیر نظامی سرگئی Efron در آن قرار دارد. یک نسخه از شعر بلوک در مورد جنگ جهانی اول وجود دارد “آسمان پتروگراد ابری از باران بود.” یک پیش بینی فاجعه بار و فاجعه بار شاعر را تا آخرین روزهای زندگی خود رها نکرد و بلوک چون دیگر از شنیدن صدای غرش دست کشید ، آنجا را ترک کرد – مانند پوشکین ، از کمبود هوا درگذشت.