شخصی مانند آناستازیا پوتمکینا به دلیل بیماری همه گیر در کشورهای دور افتاده است. و برخی از آثار دیگر در آنجا نیستند – آنها وجود خود را متوقف کرده اند. چیزی به سادگی نمی توان در فضای نمایشگاه قرار داد ، به عنوان مثال باغ کریماتوریوم که توسط هنرمند آرتوم فیلاتوف در حیاط این نهاد عزاداری گذاشته شده است. اما آثار فردی نامزدها ، که هر کدام در سال “کولی” (براساس اینکه هیئت منصفه از همه شرکت کنندگان حمایت می کرد) برنده شدند ، می تواند توسط هر بازدید کننده ای مشاهده شود.
مضامین متقاطع بیشتر آثار با رابطه انسان و طبیعت ارتباط دارد ، که با آنها به بهترین شکل سر و کار نداریم ، مداحان دوران اتحاد جماهیر شوروی در ذهن هر یک از ما ، فرهنگ خاطره و اندوه. برخی از گفته ها اهمیت غیر منتظره ای را به دست آوردند ، مانند پروژه “در آخرین نفس” ، جایی که دستگاه های روی صورت مانکن دیگر فقط نماد ایده “هنرمند در حالی که نفس می کشد زندگی می کند” را نماد می کند ، اما به نظر می رسد به عنوان سمبل عصر همه گیر.
یکی از برندگان “نوآوری” هنرمند نیژنی نوگورود ، آرتم فیلاتوف بود که “باغ به نام” را در حیاط سوزاندن جسد ترتیب داد. وی بیش از 120 گونه از علفزار ، باتلاق و گیاهان جنگلی کاشت و همکار مسکو وی الکسی کورسی نصب صوتی را ایجاد کرد: خواننده اپرا زویا پترووا یک کر کر آواز می خواند و تمام اندام های داخلی انسان را به زبان لاتین نامگذاری می کند. در یک روز عزادار ، می توانید چند دقیقه در باغ بازنشسته شوید.
چشمگیرترین اثر – “Promzona” ساخته پاول اتلنوف ، که از سال 2015 اجرا می شود ، برای نیژنی نوگورود بسیار مناسب بود. این هنرمند به تاریخ خانواده خود علاقه مند شد ، ریشه های آنها به شهر دژیرژینسک ، واقع در همین نزدیکی برمی گردد. سه نسل از اجداد پاول اتلنوف در گیاهان شیمیایی کار می کردند. این هنرمند کار تحقیقاتی را انجام داد ، بایگانی را مورد مطالعه قرار داد ، خلبان سابق Klaus Fritztsche را که در آلمان خاطرات زندانی اردوگاه های جنگ را ترک کرد (و سه نفر از آنها در نزدیکی دژژینسک وجود داشت) ، در آلمان پیدا کرد ، نامه ای را برای او نوشت و جواب داد. آلمانی های دستگیر شده در صنایع خطرناک کار می کردند ، ساختمان های جدیدی می ساختند. اکنون کارخانه های زمانی قدرتمند در حال خراب شدن هستند.
همانطور که خود هنرمند می گوید ، پروژه او در مورد فراموشی است. وقایع واقعی گذشته اخیر تبدیل به اسطوره شده است. طبیعت تلفات خود را می دهد و درختان از بین ساختمانهای تخریب شده جوانه می زنند. p>
پاول اتلنوف انفجار را در فوریه 1960 به یاد می آورد ، که در روزنامه ها گزارش نشده است. سپس کارگاه تخریب شد ، کل شیفت ، 24 کارگر جان باختند. در بایگانی کارخانه ، این هنرمند عکسی را کشف کرد که گواهی از فاجعه دارد و آن انگیزه ای برای ایجاد پروژه شد. عکس طوری است که گویی در یک روزنامه چاپ شده است ، که در واقعیت چنین نبود ، اتلنوف روی بوم عظیمی نوشت. او هر مقاله را با مقاله هایی همراه می کند که ارزش آنها کمتر از یک بیان تصویری نیست. در یکی از آنها ، وی در مورد مخازن زباله های شیمیایی صحبت کرد ، برای از بین بردن پول پس از سفر رئیس جمهور مدودف ، اختصاص یافت و سپس دعاوی مربوط به اختلاس آغاز شد. دوران کودکی این هنرمند نه چندان دور از این مکان ها گذشت.
به یک بخش جداگانه “بوها” گفته می شود. از طرف آنها بود که بسیاری از مردم شهر می توانستند تشخیص دهند که در کدام شرکت نشت رخ داده است. بطری های معطر در کنار سوراخ غول پیکر مواد شیمیایی غول پیکر قرار دارند.
زندگی یک شخص توسط ایدئولوژیست انجمن PARAZIT ، ولادیمیر کوزین ، در نشانه هایی از موسسات که هیچ یک از آنها عبور نمی کنیم ، در اسناد همراه ، با تغییرات مختلف ، حرکت ما از یک شناسنامه به یک گواهی مرگ ثبت می شود ، که خود ما نمی توانیم آن را ببینیم. بر روی دیوار دارای گواهی آموزش متوسطه ، کارت عضویت Komsomol ، گذرنامه ، کارت نظامی ، دیپلم یک موسسه آموزش عالی ، کتاب کار ، شناسنامه ازدواج ، کارت عضویت اتحادیه هنرمندان روسیه ، بیمه نامه ، گواهی بازنشستگی است. همچنین نشانه هایی از یک بیمارستان زایمان ، یک ایستگاه برای طبیعت گردان جوان ، یک کلینیک شهر ، یک دفتر ثبت نام و ثبت نام نظامی وجود دارد. 27 نمایشگاه ، و در آنها – تمام زندگی انسانها.
هنرمند “موج ورونژ” ایوان گورشکوف توسط “چشمه همه چیز” ارائه می شود. اسباب بازی های مبتذل و روشن ، مبتذل ، بسیاری از گیزم های غیر ضروری ، که در یک مکان واحد جمع آوری شده اند ، شبیه یک کمپرسی کاملاً سازمان یافته ، انبار چیزهای غیر ضروری هستند. این روال روزمره ماست که با زباله پوشیده شده است.