سازندگان فیلم در مورد نقش استالین در پیروزی

بحث کردند

فیلمسازانی که به جشنواره فیلم های مستند سواستوپل و برنامه های تلویزیونی “پیروزی با هم” آمدند ، در این بخش شرکت کردند. در هر دو رویداد ، این موضوع مورد بحث قرار گرفت که اخیراً افراد زیادی ظاهر شده اند که می خواهند لورهای پیروزی را به خود اختصاص دهند و سهم اتحاد جماهیر شوروی شوروی (اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شوروی) در آن “در میان دیگران” بوده است. ما به این نتیجه رسیدیم که روسیه جنگ اطلاعاتی را در این زمینه از دست داده است. هر کس ایده خاص خود را در مورد چگونگی “دفاع از حقیقت پیروزی” دارد. اختلافات ، خصوصاً در مورد نقش استالین در پیروزی ، در مورد خشونت سربازان روسی ، در صورت وجود ، علیه زنان آلمانی ، داغ بود.

برخی از سخنرانان معتقدند که جایگزینی معانی وجود دارد ، مفهوم جدیدی از جنگ جهانی دوم ارائه می شود ، مبتنی بر هویت فاشیسم و ​​استالینیسم ، و تنها غرب می تواند بشریت را از این مشکلات نجات دهد. در این زمینه ، روسیه باید همانند آلمان در مسیر رستگاری گام بردارد.

یکی از سخنرانان چنین اختلافاتی را بحث پیروزی بر نبرد خواند ، وی با طرح این س theال برای حضار خطاب کرد: “چرا ما با خجالتی به مزار سازی ادامه می دهیم؟” سخنرانان گفتند که جوانان فرماندهان ما و نبردهای اصلی را نمی شناسند و پیروزی به آپارتمان های ملی برده شد ، جایی که همه ادعای کمک ویژه دارند. بسیاری از احساسات وجود دارد ، بسیار کمتر افکار هماهنگ است.

سخنرانی به طور طبیعی متوجه استالین شد که “استخوانها” او را از هم جدا کرد و این سال مطرح شد: آیا قضاوت برنده ضروری است؟ به گفته سخنرانان ، در چین این مسئله حل شده است: برندگان مورد قضاوت قرار نمی گیرند. یکی از این مفاهیم مبتنی بر این واقعیت است که پیروزی نه با وجود استالین ، همانطور که در زمان گورباچف ​​گفتند ، بلکه به لطف استالین ممکن شد. وی شش مقام از جمله رئیس کمیته مرکزی و دولت را به عنوان فرمانده کل قوا ترکیب کرد. برای مقایسه: چرچیل دو پست داشت ، روزولت اصلاً پست نظامی نداشت. بله ، استالین از م institutionsسسات آموزش عالی فارغ التحصیل نشده است ، اما دانش زیادی در زمینه های مختلف داشت. از کمبودهای وی به عنوان فرمانده کل قوا می توان به عدم تجربه جنگی و دانش نظامی سیستمی ، عدم اعتماد به پرسنل نظامی اشاره کرد که منجر به خسارات در سالهای 1941-42 شد. استالین فقط یک بار ، در آغاز ماه اوت 1943 ، از جبهه بازدید کرد ، اما وارد مواضع جنگی نشد. همانطور که گفته شد ، استکبار او در سال 1941 کشور را در آستانه فاجعه قرار داد ، اما او همچنان نقش خود را در پیروزی ایفا کرد.

فیلم “استالین و کلیسا. Revival »توسط آناتولی پانیکوف مجموعه ای آشنا از سران سخنگو است ، وقایع نگاری کمابیش شناخته شده. این فیلم در مورد چگونگی ملاقات استالین با نمایندگان کلیسای ارتدکس ، نحوه انتقال محل و بودجه به اختیار آن ، چگونگی افتخار رهبر ملل به تحصیل در حوزه علمیه است و مادرش تا پایان عمر از اینکه فرزندش کشیش نمی شود ، پشیمان بود. استالین در آخرین سالهای زندگی خود ارتباط برقرار می کرد و به گفته کارشناسان ، معتقد بود. گنادی زیوگانف نظرات خود را در این مورد به اشتراک گذاشت.

پروفسور چینی لی در فروم آنلاین به زبان روسی کامل صحبت کرد. وی در روسیه در خانواده ای از رهبران حزب کمونیست به دنیا آمد. به گفته وی ، در چین ، به تعویق انداختن پایان جنگ جهانی دوم در روسیه به 3 سپتامبر با اشتیاق پذیرفته شد و اکنون ما می توانیم آن را با هم جشن بگیریم. چینی ها از ادبیات نظامی شوروی کاملاً آگاه هستند ، درست تا “Volokolamskoye Shosse” بک و “جبهه” Korneichuk. آنها عاشق فیلم های جنگ شوروی هستند ، آنها هنوز هم ترانه های سال های جنگ ما را در باغ ها و پارک ها می خوانند. اخیراً ، متن آنها که برای ویروس کرونا سازگار شده اند ، به سرعت در شبکه های اجتماعی چین پخش می شود.

فیلم “پسر ما” ساخته یائو دونگمی از هاربین در مورد نجات کودک سه ساله چینی “منگ ​​شیانگو” توسط پزشکان شوروی در برنامه جشنواره “پیروزی با هم” شرکت کرد. در سال 1958 وی دچار سوختگی شد و یک سال و نیم در منطقه آمور تحت درمان قرار گرفت. وقتی 66 ساله شد ، به روسیه بازگشت تا با پزشکان و دو پرستار ملاقات کند که وقتی پوست اهدا کننده از اقوام کافی نبود ، پوست خود را به او اهدا کردند. اکنون بستگان این زنان قهرمان مخصوصاً از بلاگووشچنسک به سواستوپل آمده و در اکران فیلم حضور یافتند

شاید متوسط ​​ترین فیلم در مقیاس فیلم “غنائم” ساخته استوارت پاوند کارگردان انگلیسی باشد. در عرض 4 دقیقه ، او سعی کرد در مورد خسارات ناشی از جنگ جهانی دوم به موزه ویکتوریا و آلبرت صحبت کند. ساختمان آسیب دیده توسط پوسته ها از نمایشگاه ها محافظت می کند ، این سنگ شاهکارها را نجات می دهد. پیش از این کارگردان فیلم هایی در ابعاد بزرگ فیلمبرداری می کرد که از نظر او خسته کننده بود. وی نمونه ای از پیانویست میرا هس را ذکر کرد که در زمان جنگ در گالری ملی کنسرت های کوچکی اجرا می کرد. این فیلم با موسیقی اجرا شده توسط وی همراه است.

شاید کاملترین تصویری که در طول جشنواره نشان داده شده است ، یک فیلم واقعی با سبک بزرگ که اکنون به ندرت فیلمبرداری می شود ، “Rigert” ساخته استاد نووسیبیرسک ولادیمیر آیزنر است. او پنج سال روی آن کار کرد. دیوید ریگرت یک ورزشکار برجسته ، قهرمان چندگانه جهان و المپیک در وزنه برداری است. او شهرت جهانی را می دانست ، مدال هایش در جدول نمی گنجد. و سپس او تا آنجا که می توانست زنده ماند ، در یک تاکسی مشغول به کار شد ، قبل از شروع بازیهای المپیک مسکو سرمربیان را ترک کرد. اکنون ریگرت یک زندگی خانوادگی آرام در تاگانروگ دارد.

ولادیمیر آیزنر موفق شد این مرد را نه با ادعا ، در مورد مهمترین چیز نشان دهد. در عصر ما ، وقتی بسیاری از مردم با تلفن شلیک می کنند ، پس از دیدن کارهای آیزنر ، می توان کاملاً قدرت و قدرت کامل سینمای غیر داستانی را تجربه کرد. فیلم “ریگرت” قبلاً جایزه بزرگ جشنواره فیلم میلان را دریافت کرده است ، دو جایزه در کنیا در جشنواره فیلم های ورزشی ، او همچنین برای “با هم برنده شدیم” شناخته شد ، اما نه به عنوان شایسته این تصویر. هنوز از انجمن فیلم است. سرویس مطبوعاتی شرکت Snega.

اثر قابل توجه دیگر “جامعه” مستندساز یکاترینبورگ پاول فتاحوتدینوف است که قهرمان او زن جوانی است و دارای دو فرزند در شرایط کمونیستی زندگی می کند: هیچ کس برای کار خود پول نمی گیرد ، همه چیز متعلق به جامعه است. همانطور که کارگردان گفت ، این شرایط او را به یاد زندگی سابق ما می اندازد ، زمانی که تحت نظم اجتماعی متفاوتی زندگی می کردیم. او علاقه مند به چگونگی توسعه خودگردانی در یک سیستم بسته بود. به نظر می رسد قهرمانان بیش از حد گشوده اند و احتمالاً نباید چیزی را برای همه جهان بازگو کرد. اما دیگر نیازی به اقناع آنها نبود. این زمانی است که فیلم تمام می شود و قهرمان همچنان می خواهد بازی کند.

آماتورها به طور فزاینده ای به فیلم سازان حرفه ای مستند می پیوندند. گاهی اوقات ناگت در میان آنها یافت می شود. امروزه تقریباً هرکسی که تلفن را برمی دارد می تواند خود را به عنوان یک کارگردان تصور کند تا چیزی را کمابیش قابل فهم بسازد. آثار بلوغ زودرس ، به ویژه آنهایی که با مضامین میهن پرستانه مطابقت دارند ، این فرصت را دارند که به همراه نقاشی های استادان در مسابقات جشنواره شرکت کنند.

سرگئی ماسالسکی کارگردان استاوروپول هیچ ارتباطی با سینما نداشت. به مدت 22 سال او یک مربی مبارزه تن به تن بود ، مربی خدمات ویژه بود. اکنون عکس “Dasledchyki” را به زبان بلاروسی به معنای “محققان” گرفتم و احساس می کردم کارگردان هستم. او خودش فیلمش را تأمین مالی کرد ، به این واقعیت افتخار می کند که به کسی وابسته نیست. شخصیت های اصلی پسرش و دوست او بودند. سرگئی خود در بلاروس بزرگ شده است ، خود را یک حزب نژاد اصیل می نامد. “تمام دوران کودکی ام کارتریج حفر می کردم. آهن جنگ هنوز در آنجا یافت می شود. ” با اظهار نظر همکاران باتجربه مبنی بر اینکه فیلم های تبلیغاتی از همه شکاف ها عبور می کنند ، بلافاصله جواب را پیدا کرد: “من احساس می کنم مثل یک وطن دوست هستم و فیلم من میهن پرستانه است ، زیرا من به عنوان یک وطن پرست بزرگ شده ام”. اکنون او در حال آماده سازی برای فیلمبرداری یک فیلم اکشن میهنی است.